جمعه، بهمن ۱۰، ۱۳۹۹

تست معقدی !

 دلنوشته روز جمعه 29 ژانویه 2021 میلادی  / ثریا ایرانمنش  / اسپاانیا 

===========================================

بشتابید  تا دیر نشده بشتابید وتست معقدی بدهید از گلویتان صرف نظر شد حال انگشت به ماتحت شما میکنند شما هم گوسفند وار  درصف بایستید شبکه ویرانگر بی بی سکینه مرتب درس اخلاق میدهد بجای گذاشتن کتاب در  قفسه ها خود آلت تناسلی مردانه وزنانه بگذارید این از مزایای قانون جدید  ازادی بیان است  تا همچنس گرا نباشید تحقیر میشوید باید   ودرزمره بزرگان مردان وزنان  پلاسیده درنخواهید آمد نر وماده یکی باشد  درآنسوی شهر اشتران  ملاهای جوان  با روپوش وپوزه بند به کمک  خانواه ها میروند تا در بارداری آنها کمک کنند  ؟!!!!یعنی اینکه دیگر درهیچ کجای دنیا  درامان نیستید وهیچ یک از اعضای بدن شما درامان نیست ومتعلق یبشما نخواهد بوی واین است دنیای اینده ما .

مقعد بهترین جایی که مردان بزرگ وسیاس  میتوانند ازانجا تغذیه کنند !البته بزرگان  اول تست میکننند اندازه میگیرند بعد  با اجازه یا بی جازه دخول انجام میگیرد .

ادبیات ما با کمک رسانه های فیک نیوز وچین بزرگ هم دارد تغییر شکل میدهد بجای اشعار زیبا وروحنواز  تنها باید از پایین تنه ها حرف بزنی .

مرد ی دیگر در بی بی سکیه میگو.ید آه ...... واکسن  بمن آنچنان انرژی  زیادی داده که نمیتوانم خودم را کنترل کنم مرتب می دوم !!!! .

  بلی ساعتها بنشینید به پای این چرندیات وآن  دویست وپنجاه گرم مغزی را هم که نیمش پوسیده و

گندیده است به دست این اراذل  بسارید  وسپس دیوانه  وار درکوچه ها گرد شهر بگردید که آهای ...انسانم ارزوست !

حالم بهم خورد  ومیخورد نمیدانم به کجا میتوان فرارکرد خوشا به حال ماهیان اقیانوسها اقلا زیر ماسه ها پنهان میشوند ما درکجا پنهان شویم که مارا تست پایین تنه نکننند .مرگ ونفرت براین روزها که ما نامش را زندگی کذاشته ایم .

فاحشه های تربیت شده هر روز بر تعدادشان اضافه میشود دختران نوجوان وپسران بی ریش  و......پسری برای پدرش نوشته در زلزله شب گذشته گران ترین بطری ودکای من شکست این پسر برای تحصیل به دانشگاه رفته !!!! نهایت دردبزرگ او بطری ودکایش میباشد .

نا امید ی همه جانمرا فرا گرفته است به کجا رو کنم  ده ماه است که درخانه زندانی ونمیدانم این بیماری مرموز  شب کار است یا روزکار ویا ساعتی کار میکند هرساعت یک قانون جید برای ما وضع میکنند  تنها هدفشان این است که دو رهم جمع نشویم افکارمانرا یکی کنیم وبرعلیه این اجتماع مفید مقعدی برنخزیم سر زمین اشتران مشغول کار خودش است باکمک سر دمد داران  جغد ها وما همچنان چشم انتظار یک فردای که بتوانیم هوای بیرونرا تنفس کنیم ویا حد اقل  عزیزان خودرا ببینیم . پوزه بندهارا باز کنید این یک دروغ بزرگ است فر دا چو ب پنبه  درون معقد شما میگذارند تا از بالا خودرا خالی کنید از ما گفنن بود ..... پایان 


پنجشنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۹۹

بازار برده فروشی


 ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا /

دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت 

بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت 

امروز صبح اولین فکر که بر سرم نشست  شکرگذاری بود از اینکه  دیگر دران سر زمین نیستم  نه چیزی عوض نشده بدتروکثیفتر هم شده من زمانی آن سر زمین را ترک کردم دراوج شکوفایی وقدرت خود بود امروز دیگر ابدا حرفی از آن بر زبان نخواهم آورد چون برای من نظیرهمان  ترکیه یا افغانستان یا مراکش است  نه یک  سر زمین متمدن  هزار بار شکر کردم که آنجا نیستم و اطرافم را نیز هیچ یک از آنها احاطه نکرده است همین تنهایی وباخود بودن میلیونها زر قیمت دارد  تا درکنار  وحوش نشستن وشاهد لقمه زدن  آنها که حالترا بهم میزند .

همین نان فطیر وهمین لیوان آب قهوه  مرا سیر میکند میلی به گلوی بریده گوسفند ندارم .

بهترین و عزیزترین ها  بمن یا پشت کردندویا خیانت ویا کارد را تا دسته درون سینه ام فرو بردند واز دیدن قطرات خون لذت بردند حال جراحتم ترمیم یافته دیگر حتی میل ندارم به آن روزها بیاندیشم /

امروز حتی نوشتن هم برایم کاری سخت شده برای چه کسی؟ ودرچه موردی ؟  امروز این دلار است که حکم میکند منم با ان میانه ای ندارم صداها درگلو خفه شد همه زندانی   خانه ها وزیر چتر یک فریب بزرگ خودرا جای داده ایم  .همه دریک انتظار بیهوده نشسته یا ایستاده ایم کارها خوابیده اقتصاد درهم شکسته دزدان وقاچاقچیان از فرصت استفاه کرده بقیه را نیزچپاول میکنند  خدایان ساختگی  برای اینده   ما نقشه ها دارند /

دیگر اوایی از دلی بر نمیخیزد دیگر درهیچ  گوشه وکناری  بوی عشق به مشامم نمیرسد بوی  داروهای  ضد عفونی وجسد های ساختگی وآمار ارقام دروغین وفیلمهای قدیم بی رنگ بو مارا سرگرم کرده است .

قفس های برده ها اماه شده وبازار برده فروشی به زودی  افتتاح خواهد شد.طبقه ای که ما دران میزیستیم ویران شد  حال میان زمین واسمان معلق مانده ایم نه درآسمان جای داریم  ونه پایمان به زمین میرسد .

همه دریک انتظار بیهوده  ارد هارا خمیر میکنیم شکل میدهیم نامش هرچه میخواهد باشد  عده ای هنوز درخوابب خوش وروزگار   دیروزند ومیل دارند دیروزرا به فردا بدل سازند کاری غیر ممکن  عده ای نشسته درانتظار داس اجل وعده ای یا با میل یا در نادانی زیر چتر بازار برده فروشان ایستاده اند  به انتظار !!!!

نه چیزی برای گفتن  نیست وچیزی برای نوشتن وماندن نیست هرچه هست روزانه است و دفع میشود .

ساقی بیار باده وبا محتسب بگوی 

انکار مکن چنین که جام جم نداشت .........حافظ پیامبر سخن وعقل وخرد ودانایی. 

پایان / ثریا ایرانمنش  28/01/2021 میلادی / اسپانیا 


دوشنبه، بهمن ۰۶، ۱۳۹۹

چه دورانی ؟


 ثریا ایرانمنش  " لب پرچین" اسپانیا 

درچه دورانی زندگی میکنیم ؟ در دوران پارتیها ومیهمانیهای بزرگ از ما بهتران که در میان دود افیون والکل قراردادهای ننگینی بسته میشود وقوانین ننگینی  را به اجرا میگذارند . در د.ورانی که قاضی کاسه قضاوترا دمرو میکند  دکتر بیماررا میکشد  /دارو بیمار را مسموم کرده به مرگ نزدیک میسازد  وپرستاری دیگر نیست کلاسهای پرستاری تعطیل شد اند  وبجایش فاحشه ها ی کافه  نشین  کارها را دردست گرفته اند   گاهی هم به مقامات عالیه میرسند  بستگی  دارد با چه کسی به رختخواب رفته ای ؟؟؟در دورانی که وکیل تو رویش به طرف دیگری است و دادگاها به بیداگاهها  تبدیل شده  اند  دردورانی که  پلیس بجای حمایت از تو ترا میکشد  برای شادی ارباب کودکان " کار "  فراوانند هرنوع کاری وگاهی درحین کارکردن خورده وکشته میشوند دردورانی که هم درانتظار مرگ دیگری نشسته اند تا امعای داخلی اورا بفروش برسانند ودردورانی که در بار اندازها بجای مواد غذایی  مواد مخدر است  ردیف شده اند .در دورانی که نانهای خشک  ساخته شده از ارزن را دوباره آرد میکنند دوباره مواد میزنند وخمیر کرده یخ میزنند وبرای دکان نانوایی میفرستند  دانه  دانه پرندگا ن است .

در دورانی که حرف زدن  ممنوع / نوشتن ممنوع / و فاصه هاباید رعایت شوند تا آقایان راحت درمیان این فاصله ها باز هم بتوانند در آرامش کامل  قوانین جدیدی را به ثبت برسانند پولدارها بر ثروتشان هر روز افزوده میشود وفقرا بر فقرشان . واگر لازم شد قرارا ازمیان بردارند  تا مزاحم نباشند !!!!

در دنیایی که زمین شور وتمیز کن خانه ازتو  ثروتمند تر است ! وترا به هیچ میشمارد !

در دورانی که بزرگان در زیر دریاها خانه دارند  ودراعماق  اقیانوسها به صید آدمها مشغولند 

در دورانی  که دیگر نمی توانی ونمی دانی  ایا فردا رااخواهی دید یانه وایا عزیزانت را دوباره خواهی دیدیانه  دردوران عنکبوت پیز ورتیل پیر که بر دیوار کاخ نشسته اند وفرمان  میرانند  وسگهای  دست آموزآ نها دور دنیا  کارها ودستورات را  انجام میدهند . 
در دنیایی که نفسهایت را میشمارندواگر دمی  بلند کشید ی ترا خفه میکنند /

امید ! آن پرنده زیبا وخوش قامت برای همیشه از دلها  رفت  ومرغ ارزو برای همیشه قفس دل را ترک گفت .

دنیای تتلوهاست دنیای دیوانگان    وما دراین  دنیا  نشسته ایم ؟ وهنوز گذشته پر شکوه خودرا نشخوار میکنیم شاید  که برگردد  . خیر آب رفته  دیگر هیچگاه به جویبار برنخواهد گشت وبجایش  لجن زار سرازیر میشود واگر کمی دیر بجنبی درون آن لجن زار غرق خواهی شد . 

ما دردو ران  پنجره های مجازی زندگی میکنیم وهر صبح پنجره را با ر میکنیم کلاغی  قارقار کرده  وبرایت  آوای شومی را تکرار میکند . 

دیگر  دوران نسیم  عشق گذشت وبوی اب جویبار مصلا ودرخت بید را باید درخیال تجربه کرد.

درختان دیگر  فراموش کرده اند برگهایشان به چه رنگی بوده  وبوئه های گل سرخ از یاد رفته اند وبجایشان گلهای کاغذی ویا مصنوعی بدون بو در بازار خود فروشان  دیده میشود  گل سرخ که روزی مظهر عشق بود امروز دردست فاحشه های کافه نشین است  برای جلب مشتری.

درخت بید گم شد گل اقیاقا  گم شد سرو ازاد در گورستانها نشست .بجایش درختان  وگلهای  پلاستیکی ساخت کارخانجات چین همه  جا را تزیین کرده است حتی بهشت را . پایان 

ثریا ایراتنمنش  / اسپانیا / 25/01/2021 میلادی .


یکشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۹۹

سکوت !


ثریا ایرانمنش (لب پرچین، اسپانیا . 

سکوت شب. همهجارا فرا گرفته بود. تنها صدای جنجنال  مرغان وحشی  واوای بوم بود  که بگوش میرسید .  

ترس نبود وحشت نبود هر چه بود انتظار بود. درد بود ‌احساس کمبود خواب آرزو داشتم لحظه  ای تنها لحظه ای  بی آنکه مجبور باشم  راه شبانه را در پیش بگیرم. بخواب روم ، 

ظاهر ا حکومت الهی به پایان رسید وحال شیطان پرستان وبی خدایان. بر دنبا حاکمند وما  را زندانی کرده اند که به   زمین‌هایشان  ‌کشتزارهایشان   نزدیک نشویم بنا بر این نمیدانستم چه کسی را فریاد کنم وکمک بطلبم جغد همچنان ناله می‌کرد ،،،،صبر کن تا هوا روشن شود. اینهمه نالهبرای  چیست .

با انگشتانم روزهارا میشمردم وتعداد  دفعاتی. را که میبایست بر خیزم وخودم را به آن جای مخصوص برسانم  وبا یک فریاد بیصد ادرد را در درونم خفه سازم .

چند سال دارم ؟ مهم نیست نو جوانم  و دلم جوانی می‌کند. بسوی دور دست‌ها پرواز می‌کند ، ای‌ وای همه رفته‌اند  گورهایشان نیز گم شده زیر انبو ه ساختمان‌ها و کارگاهای بزرگ . زمین. آن کره آبی زیبا.با انبوه  جانوران مانند یک. بیمار دور خود میچرخد  ابرهای مصنوعی.  ‌اطراف اورا احاطه کرده آند وبه دور خود میچرخد اما. رمقی ندارد گویا زمین  وکره خاکی نیز خسته شده همه خسته ایم  خسته از زیاده ه خواهی جانوران  و مارها ‌عفریته ها  ‌ً،،،،و دیگر هیچ 

پایان 

یک درد نامه روز یکشنبه   بیست وچهارم ژانویه. دوهزارو وبیست پیک

شنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۹۹

اخلاص عمل


 ثریا ایرانمنش " لب پرچین "  اسپانیا 

از شمر ویزید و رهبر  اخلاص عمل آموز نه از مردی مانند دونالد ترامپ .  با آنکه ارتش باو خیانت کرد حال که که جوک بایدن کارش تمام شده به آنها گفته  بروید  درپارکینگها بخوابید  وترامپ گفته هتل من خالیست بروید آنچا بخوابید .

خودش در  یکی از هتلهایش در  فلوریدا با کارمندانش  همدست شده وهتل را تمیز میکند دست شویی هارامیشوید  چمدان مسافرنرا به اتومبیلهها میبرد ههمانند یک کار گر  قصر او یکصد و شصت ااطاق دارد  احتیاج به آن کاخ  لعنتی  موریانه زده ندارد .

تنها دراین  دنیا باید آدمهارا  دور ساخت  آنهارا نفی کرد آنگاه مانند سگ به دنبالت واق برنند ومهربانیرا گدایی کنند زمانی بی ریا مهربانی را در اختیارشان میگذاری دشمن تو میشوند امروز مایکل  وابو عمامه محبوب القلوب هستند چرا که آ کشتار زیادی کردند میدانند باید با ادمها چکار کنند  گفتار شیرین وتمیز وپاکیزه  ملانیا بر دلها نقش نبست چرا که انسان بو د ما امروز درمیان حیوانات وحشی زندگی میکنیم انسانها مرده اند واین حیوانات درون لباس  آدمی  راه میروند .

باید خیلی گشت وجستجوکرد انسانی یافت  نمیشود دیو ودد زیاد شده است وانسان کم شده .است .

به کدام  سو میروی مرد کدام گناه را میل داری پاک کنی دنیا لبریز از گناه وکثافت است  . درخانه زندان شدن  خیلی میارزد تا درمیان حیوانات راه بروی وعلفهای هرزه را بجوی .

اینهایی که درون  کاخها راه میروند چانورانند  مانند رتیل / عثرب / مار های بزرگ  زهر دار مارمولکهای خطرناک  وکرمهای شب تاب  کلاغهای دزدی که برایشان خبرچینی میکنند .

نه . عزیزم انسانی دیگرنیست بیهوده  چستجو مکن.امروز این مستر گلو بالیست است که حکم میراند با سگهای درنده اش وگرگهای وحشی تربیت شده اش وفاحشه های  تازه کار ونو پرداز. 

از قرون پیش مردی  چراغ به دست به  دنبال انسان میگشت  واز دیو دد بیزار بود ونیافت .پایان 

ثریا ایرانمنش  23/01/ 20321میلادی / اسپانیا


پنجشنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۹۹

عباس آقا

عباس آقا میلادی شما هم هر جا باد بوزد. باسن  خود را هوا میکنید مگر ترامپ جلوی مذهب را گرفته بود که حال  جناب جوک بایدن مردنی با  داشتن ایمان ومذهب  در امریکا آزاد می‌شود بلی کاخ سفید نماز خانه وتکیهر خواهد شد وبرای شما نماز میت. خواهند گذاشت ،.واقعاکاهی انسان از اینکه بیشرمی ودور‌یی مرم جهان دچار حیرت هیچ وحشت می‌شود .

برویدبا ادب دست آن خانم شریفه نجیبه مع‌اونت را ببوسید شاید تکه استخوانی هم نصیب شما شد ..

هر چه پیر تر میشوید خرفتر  تر میشوید بجای تجربه ها ‌عذر گناهان هنوز به دنبال یک تکه استخوان له له می‌د، میکنید ،تمام 

ثریا . اسپانیا  

خدا حافظ

 خدا حافظ روزهای روشن وپر امید ، بدرود امیدی مه درصدا کاشته بودیم وهنوز نهالی بودذ  به فردای سیاه در مین رجاله ها فاحشه تا دزدان  نمیتوان امید داشت  خدا حافظ ایندهزیبا میرویمتا بردگان چین بزرگ شویم ویا خوراک آنها ،

پنجشنبه بیست ویکم ژانویه شوم دوهزارو بیست ویک 

ثریا .اسپانیا 

درخاتمه باید نوشت فرح خانم هیچگاه ترا نخواهیم بخشید  هیچگاه چه مرده  وجه زنده  .

چهارشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۹۹

خورشید میرود

ثریا ایرانمنش " " لب پرچین " اسپانیا 

خورشید میرود وتاریکی بر جهان حاکم میشود .

امروز به دعای کشیشی  که برای ترامپ  بر پا کرده بود گوش میدادم وگریه جوانان ومردانیکه  که میدانند فردای انها چه خواهد شد میدیدم  آنها نیز میدانند  به زودی وارد تاریکی ونیمه تاریک زمین خواهند شد وشیطان پرستان بر انها حاکم میشوند  بقول کشیش تنها چهار سال خداوند یک فرشته را فرستاد که امریکا دچارجنگ نبود  حال دوباره جنایتکاران  همو سکسو ئل ها لزبیننها  فاحشه ها وخونخوران بر جهان  حاکم میشومد .

چه خوب که من لب مرز ایستا ه ام  ودنیای انهارا نخواهم دید اما  دیگران؟ شاید عادت کنند به همانگنونه که ما عادت کردیم تا زند انی خانه شویم

امروز سخت گرفته ام هوا نیزگرفته وبارانی  ودخترم دربیمارستان باید عمل کند وخودم باید دوباره خون بزنم گفتم دیگر میل ندارم خون دیگری وارد پیکرم شود با همین چند  قطره راه میروم نا جانم را به جانستان بسپارم زندگی ارزش ندارد تا من برای بقای خودم با خون  دیگری چهره  رنگین کنم و تغذیه شوم خانم هیلیری خون مینوشند وملکه ها.جانوذانی که د.رون قصرها پنهانند مانند بوم آنها کارشان وتغذیه شان  نوشیدن خون است آنهم خون نوزادان و بازی با پسر بچه هاودختر بچه های کوچک زیر هشت سال .!!!زیره ومعبد دارند   وخدایشان بیل گیت است که میل دارد خورشید را بکشد !!!!!!ودرآنجا آن کار دیگر میکنند.

برایم دیگر هیچ  چیز مهم  نیست چشم  چپ من میگیرید   ومیداند که  باید بگیرید چرا که خودم کمترگریه میکنم .

جناب دونالد تامپ وبانو ملانیا سفر بخیر  برایتان آرزوهای زیادی دارم از جمله سلامتی  پس از ژاکلین کنندی  تنها بانوی کاخ سفید شما بودید  بعد ها کاخ سیاه شد  ذغالی شد تبدیل به خوابگاه همو سکسول ها شد .

سپا س بی دریغم را ودعای خودرا بدرقه راه شما میکنم . ثریا /

ثریا ایرانمنش 20 ژانتویه 2021 روز سیاه .

 

سه‌شنبه، دی ۳۰، ۱۳۹۹

پایان عصر طلایی


ثریا ایرانمنش«لب پرچین » ، اسپانیا .

 

بر گیر شراب طرز انگیز ،‌بیا  /پنهان ز رقیب سفله  بستیز و بیا   

مشنو  سخن خصم که بنشین و مرو/. بشنو زمن این نکته  که بر خیز وبیا  

امروز صبح زود زنگ درب خانه به صدا در آمد  بلندقدم سر گیجه داشتم دخترم هراسان که مامان جواب خون ترا گرفتم. باید 


بروی ودوباره خون بگیری ،،،،خخدیدم وگفتم اول برو یک صبحانه برای من درست کن بعدتصمیم می‌گیرم. در کنار صبحانه کمی کنیاک سر کشیدم وگفتم :

:عزیزم عصر طلایی ودوران خوش زندگی بسر امذمیلی ندارم زیر سایه سپاه کمونیستی چینی زندگی کنم وبردگی شما  را ببینم  مرگ تر جیح میدهم آسوده باش::: 

از زندگی نفرتم گرفت حالم بهم میخورد بوی مرگ همه کارا فرا گرفته است . ثریا . اسپانیا ۱۹ ژانویه  ۲٫۲۱

یکشنبه، دی ۲۸، ۱۳۹۹

شما غلط میکنید

ثریا ایرانمنش  . دلنوشته

 

آقایان. شما که در کنگره داووس نشسته اید وچند مادینه. را نیز. بعنوان ژوکر کنار دست خود قرار داره اید غلط میکنید برای مردم دنیا تصمیم  میگیرید. که از آنها برده بسازید    شما با پولهای کثیفتان. راه هوارا پیش بگرید وبه کرات دیگر سفر کنید. بیماری را برای آنها سوغات ببریذ  ما یک بار هیتلر را دیدیم  یکبار هم لنین لعنتی را دیگر برای بار چندم حاضر نیستیم در اردوهای کار. خفه شویم تا شما در جزیر های خوش آب وهوا با بچه های زیر سن بازی بازی کنید ،

 مخصوصا روی همبن تابلت  نوشتم که یکی از شماها ست مرده شور مستر کارت ویا پولهایتان  را ببرند. ما با هما ن سکه نا ناچیز میتوانیم از بقالی  خرید کنیم  من مدتهاست که سوپر مارکتها را تحریم کرده ام  تنها از بقالی  ها ومغازه های کوچک. خرید می‌کنم نه گوشت ژن انسانی شمارا میخورم نه ماهی یخ زده ونه تخم مرغهای ساخت کارخانجات شمارا  حالم از شما بهم میخورد مردم بیدار شده اند ‌فهمیده اند که چه خواب وحشتناکی برایشان دیده اید. بدبختی کم کشیدیم ما آخر عمری شما قلاده بر کردن ما بیاندازی ومارا برده خود بسازید زهی خیال باطل مرگ را ترجیح میدهیم  تا وارد دنیای صنعتی ویا ابری شما شویم  هنوز بوی بنزین مارا به وجد میاورد  اما بوی گند این تابلت ها وگوشی ها حالمان را بهم زده است  . واکسن هارا به خوانوا ه ه خود تقدیم کنید  ما حیوان دست اموز شما  وپولهای کثیفتان نیستیم  شاید عده بدبخت کور احتیاج   داشته باشند اما ما روی ابرها راه میرویم مردم بپا خیزید وبا این اراذل  بجنگید مغازه هارا  باز کنید بیزنس هایتان را راه اندازی کنید هنوز خدای پا در کنارمان هست فریب نخورید این ویروس یک فریب  بزرگ است ،  پایان 

یکشنبه 

شنبه، دی ۲۷، ۱۳۹۹

چه شد ؟


 چه شد ؟

چگونه شد ؟ ای کبوتر بخت 

که خواب ما  به سبکبالی پر پروانه رسید ؟

چه شد. ، چگونه شد   ای حریفان 

که افسانه ما  به پای مرغک بیمار رسید ؟

شاید هنوز در خوابم ‌دچار یک  کابوس وحشتناک 

شاید هنوز در کما بشر میبرم ‌بیداریم چیز دگر باشد 

چه شد ؟ چگونه شد  

که از دامن مادر بسوی نیستی 

پرتاب شدم 

هوسها وشهوات یک زن بود 

شنبه  شانزدهم ژانویه دوهزار وبیست ویک ، اسپانیا 

  

 

جمعه، دی ۲۶، ۱۳۹۹

اخرین کلام

 

» ثریا ایرانمنش «لب پرچین  


عالینجاب  مستر پرزیدنت  دانلود ترامپ ،

شاید این یک نامه خدا حافظی باشد  ویا شاید شروع یک دوره جدید در این زمانه همه چیز امکان دارد. به همانگونه که مردگان ورفتگان هفتاد سال پیش از درون گورهایشان  برای جناب. بایدن رای دادند  وما باید قبول کنیم باید به. همانگونه که پوره بند بر دهانمان بستند وبما گفتندکه میتوانیم زبان شما را نیز ببریم  به همان گونه که اژدهای زرد وسیری نا پذیر بجان تکه های سر زمین من وما افتاده است وسگهایشان عوعو کنان  پرو پارچه مارا می‌گیرند  تعداد سگهای وحشی هر روز بیشتر می‌شود حال  یا به آنها قلاده طلا می‌دهند ویا نکته های را پنهان دارند که در موقعیتهای مناسب. آنها را رو میکننند سگهای جوانی که امروز دیگر پیر شده اند اما همچنان کنار باغچه خود پارس می‌کنند .

اآقای پرزیدنت شما برای من. نماد کامل یک انسان میباشید انسانی که خودرا  رها کرده برای کمک. اما دیگران این کمک شما را نمی پذیرند آنها زنجیر وار در هم قفل شده اند  آنها از نژاد پاکیزه ای نیستند کرسنگانی هستند که امروز سر یک سفره پر نعمت جمع شده اند و تا جای دارند میل دارند ببلعند از خون نوزادان تا شیر شتر  غولهای اقتصادی هم در این میان به آنها علوفه میرسانند. دنیای بدی است مستر پرزیدنت مهربان من ،  من میلی ندارم دراین دنیا میان این حیوانات زندگی کنم وبرده وار  لقمه ای را گدایی کنم.  اگر شما بروید  منهم خواهم رفت   عده زیادی که امروز بیدار شده ‌برق آبی وسبز دیگر چشمانشان را خیره نمیسازد  مانند من میاندیشند.

مستر پرزیدنت برایتان از صمیم دل به درگاه خدایی که خودم دارم دعا می‌کنم، پیروز. باشید  وپایدار  وننگ ‌نفرت بر گروه‌های منفعت طلب  که روح خود را به شیطان فروخته اند وخود فروشان گلوبالیستی، پایان 

ثریا . جمعه. پانزدهم ژانویه  ۲۰۲۱ 

سه‌شنبه، دی ۲۳، ۱۳۹۹

کدام روز کدام شب

ثریا ایران منش  «لب پرچین »  . اسپانیا 

 

.شب است  و دلم هوای گریه دارد

این گریه بیصدا در گلوی من و هزاران مرغ بیقرار که دیوانه وار روی شاخه ها در پروازند ادامه دارد واز بیم دام و تور صیاد دیوارهای بتنی را سوراخ کرده. میل دارم به اعماق زمان فرو رود

.دیگر میان شب و روز ما فرقی نیست دیگر بین صبح صادق و کاذب نمیتوان یکی را تشخیص داد 

مرد تنها پرهیاهو و انسانی واقعی. از بیم جان پنهان است همه راههایی که به زباله دانی چرندیات ختم میش به رویش بستند. زمانی قدرت اقتصاد غلبه کند دیکتاتوری ظهور میکند امروز فاحشه های پیر و بو‌گرفته روی آب شناورند ومردمی میخواست ومیتوانست دنیای بهتری را بما ارمغان بدهد در گوشه ای به تماشای این زباله های روی آب مشغول است. او درچه فکری است

شب ما تاریک تر از همیشه است و اینده ما  حتی از زمان  جنگ بدتر  حتی از دوران طاعون سیاه نیز بد تر است پیر زن درون قدرش نشسته و خاطرش آسوده است عمله هایش اطراف قصر را میش‌یند اگر لازم باشد با داروهای سمی ضد عفونی می‌کنند.  تحفه ‌جانشینش تعداد مردگان را میشمارد باید کم شوند. دنیا تنها متعلق به اوست و بس  ارقام راست ‌دروغ را مانند ارقام  سهام  به سمت شوندگان و بینندگان میرسانند برده ها مشغول بردگی هستند تا ملافه کثیف ارباب را از زیرش بردارند وملافه های دیگر بری شبهاتی عشق آو با پسر بچه های کوچک تازه رسیده آماده سازند  دستگاه کشتار مشغول شقه کردن پیکر ادمهاست تا برای تغذیه رایگان به چین و ماچین فرستاده شوند

.من هنوز بیدارم  اما بغضی در گلو دارم

پایان ثریا ایران منش .سه شنبه  دوازدهم ژانویه  دوهزار و بیست و یک 


جمعه، دی ۱۹، ۱۳۹۹

برو مرد تنها

 ثریا ایرانمنش . اسپانیا 

برو ای مرد تنها. باقیمانده از نسل انسان‌ها  برو سفر بخیر یادت در دلهاست  دنیای طیبیعی و دوست داشتنی ما تمام شد امروز مردان وزنان پوشک پوشیده که روح خودرا بهشیطان فروخته اند  صاحب دنیا وزندگی ماشداند  امزو جای انسان‌های واقعی را جانوران وحشرات موذی گرفته اند در شکل ‌شمایل آدمی . برو مرد تنها دعای خیر من به دنبالت هست حد اقل اینکه زنجیر بر گردنت نیندازند وتر بر سر دار نبرند جای شکرش باقی است اسرار را هویدا کردی. اما همه زود فراموش می‌کنند. هنوز خود فروشان درون تپه هالیوود در انتظارند  مردانی خود فروش بهر روی بازار دلالی ‌خرید ‌فروش  حسابی کار می‌کند ونوشیدن خون نوزادان تازه از  رحم مادر بیرون آمده درون شکم های اجاره ای با جفت گیری ویا تخمم شیطان  رواج بافته‌است . تو از دور دست‌ها آمدی بدون گرفتن دیناری حقوق مالترا نیز صرف کردی بلکه سر زمینت را پس گیری کاری غیر ممکن مگر ما توانستیم سر زمینمان را از فسیلهای درون گور خوابیده پس بگیریم حال دقیقه ای زندگی می‌کنم درانتظار واکسن های سمی نشسته ایم. ویا پرتاب ما به درون کمپهای  ساخته شده اما دیگر آنسان  نیستیم حیوانیم باید خورده شویم  مانند همان قوی سپید  زیبا که ناگهان سیاه شددیگر قویی آواز نمیخواند پرندگان شاخه هارا رها کردند وبسوی افقی نا معلوم رفتند  اما ما چسپیدگان بر زمین در انتظار داس بلند شیطان پرستانیم ،.سفر بخیر مرد تنها  ،

تو رجاله نبودی لاشخور هم نبودی 

بدرود  دوستدار تو  ثریا

هشتم ژانویه  دوهزارو بیست ویک

سه‌شنبه، دی ۱۶، ۱۳۹۹

جنا یتکاران قرن بیست ویکم

این چه جنایتی است در حق مردم جهان می‌کنید ای دیوانگان شیطان پرست  با پولهایتانذ   و ارضاهای جنسی تان باز هم  میل به جنایت دارید   مردم را مانند گوسفند راهی اغلهای خود میکنید. دیوانگان. سوزاکی وجنسی  دروغ بزرگ را برای کم کردن جمعیت دنیا به راه انداختید حالا چی ؟بر گردیم به قرن ارباب رعیتی گذشته  دیوانگان از عقل رسته ارباب دنیا بیل است  ‌دسته های پرسیده آش ‌خاندان بزرذگ بانکداران. حال هوس  هرس کردن باغ  را دارند جمعیت باید کم شود تا آنها بیشتر زاد ‌ولد کنند و دنیای خودشان را  داشته باشنذ 

مردم را گوسفند بار آوردند با نفوذ تکنولوژی حال به هر طریقی که ممکن بود مشغول شتشوی مغزها شدند  حال یخچالها وانبارهاایشان  پر است دنیا گرسنه بزای یک تکه گوشت بو گرفته سگ در راهروهای بیمارستان‌ها سر گردان است یا کمپ های از  پیش ساخته  شده بیدار شوید مردم دنیای زیبای مارا تباه کردند  شیطان پرستان.همانگروه پنج بعلاوه یک  بیدار شوید زندگی حق خودرا بخواهید  با افتخار ، . نگذارید زار بمیریم  

یا با کمک واکس های مرگ اور  ویا دروغ  بزرگ  با ا رقام دروغین  کویدو . نوزده  . 

پایان پنجم ژانویه ۲٫۲۱