میخواهم رییس جمهور شوم
چرا که نه! میدانم که اول باید وکیل شوم کرسی داشته باشم
سناتور شوم و بعد حوزه انتخاب را بیابم و....
مهم نیست ؛ اینها همه درست میشود, ناگهان دکتر میشوم ؛
پروفسور میشوم ؛ اصلا از روز اول از شکم مادر من برای
سیاست به دنیا آمده ام ! من رییس جمهور به دنیا آمده ام
در حال حاضر باید بفکر کشوری باشم که میخواهم بر آن
حاکم شوم ؟!/
شهر هایی که در اثر بعضی عوامل از چهار گوش واز عرض
و طول بدون هیچ نقشه و شکل هندسی و پیش بینی های مربوط
به شهر سازی ؛ درازو پهن میشوند و سیل اتومبیل هاو صنایع
سبک وسنگین در آنها جاری میشود مرا بفکر ا ین اندخت که
منهم بروم خود را کاندیدای یکی از این شهر ها بکنم ؛ اول باید
بفکر حزب وحوزه سیاسی باشم ؛ مهم نیست ویکی خانم کمکم
میکند ؛
ویکی که اسم ا صلی او ( ربابه ) بوده پس از مهاجرت به خارجه
نامش را عوض کرد و شد ویکی ( شاید از ویکی پدیا) الهام گرفته
او خواهران وبرادارانش همه تغییر نام و چه بسا ( فامیل) دادند
او همه را میشناسد ؛ در رژیم گذشته با خانواده شاه مرحوم فامیل
بوده و سپس قوم خویش مرحوم امام راحل شد ودوست جان حانی
خواهر قطب زاده وحسابی انقلا بی شد ؛ بعئ از مدتی دوباره
بر گشت بسوی شاه خائن ! برایش سفره ابوالفضل انداخت هر شب
جمعه برایش حلوا میپخت خلاصه یک دل نه صد دل جانه باحته
شاه شد .
او همه اشراف و بزرگان را میشناسد و میشناخته حال میدانم که او
از من تجربه بیشتری دارد فقط چون دیابتیک است ممکن است گاهی
غش کند بعد هم سن او بالای هشتاد سال است و برای ریاست جمهوری
جوانتر میخواهند ؛ !!! خوب چون او با غذرا خانم دوست است و عذرا
خانم هم همسر یک سرمایه دار و از فامیل بزرگی میباشد ؛ بنا براین
مقداری از اشکالات رفع میشود !! .
اول باید ببینیم کدام کشور را باید برای خود برگزینیم ؟ باید کشوری
را انتخاب کنیم که درا ثر اشتباهات وسیستم اقتصادی غلط رو به
ورشکستگی میرود ؛ خوب اینجا ما میتوانیم دلالها وپا اندازهای
اقتصادی را که ماشاءاله تعداشان کم نیست پیدا کنیم و دست بکار شویم
دلالهای یکشبه پولدارشده ؛ چاچول بازها و دهاتی هایی که یکشبه
سرمایه دارشدند ؛ چه بسا شهری را پیدا کنیم که دارد از یک کشور
جدا میشود ؛ خوب باید شروع کنیم ؛ تا دیر نشده باید کاررا فیصله
دادحال که همه زنان دنیا رو به سیاست آورده و میخواهند پا جای
پای ( اویتای ) مرحوم بگذارند ؛ چرا ما از قافله عقب بمانیم ؛
عذرا خانم همسر یکی از سرمایه داران است ؛
کبرا خانم خواهرش هم جاری اوست و هم خواهرش !
زهرا خانم خواهر زاده برادر شوهر قبلی عذرا خانم است
فاطمه خانم همسر برادر شوهر قبلی زهرا خانم است
حسین خان داماد شوهر اول عذرا خانم است
احمد علی خان پدر زن داماد بنی یعقوب و شوهر فاطمه خانم است
و....
نه ! اینطوری حوا س همه پرت میشود ؛ تنها میخواهم بگویم که
این خانوداه های محترم همه زحمتکش بوده گیوه هار ورمالیده
کمر بند هارا سفت کرده و سخت کار کرده اند ؛
درون سطل های آشغال ؛ در بازار کهنه فروشان ؛ همه جا همه
چیزی ر ا خریدند وجمع کردند وبسته بندی نموده به کشتی ها فرستادند
و چند ماه بعد عدلهای بزگ لباس وکفش و حوله واسباب بازی و غیره
را تحویل گرفتند و خوب تجارت همین است میدهی ومیگیری !!
خانواده عذرا خانم هم اینگونه پولدار شدند حال من میتوانم زیر نقوذ
این سرمایه دار بزرگ و با کمک ویکی خانم باتجربه صندوقهای آراء
را روی میز بگذارم ؛
ملت همیشه درصحنه هم که به دنبال چیز نو وجدیدی میگردند بخصوص
طایقه نسوان حسابی از من حمایت خواهند کرد ؛ قبلا باید یک هو.اپیما
یک اتومبیل ضد گلوله و یک هلی کوپتر ومقدار زیادی گونی وکیسه
آماده کنم تا به مو قع فلنگ را ببندم ؛
آ ه یادم رفت ؛ دوست سیاستمدار هم دارم تادلتان بخواهد آنها بمن
درس سیاست میدهند ؛ فقط اشکال کار اینست که موهای سر من
کم پشت و کوتاه میباشند ؛ عیبی ندارد خدا پدر گلاه گیس هارا رحمت
کند ؛ چند عدد در رنگهای مختلف میخرم و یک عینک مکش مرگ ما
و مقدار ی عور وادا و لوندی و لبان قلوه ای ماتیک مالیده را کج و کوله
میکنم ؛ حال نه تنها مردان بلکه زنان نیز آب از چک وچانه شان راه
می افتد ؛
آقای ملتهای شریف و دانا که راه وروش دموکراسی را فراگرفته اید!!
راه را درست بروید؛ من آمده ا م ؛ وای ؛ وای ؛ من آمده ام ؛ همه به صف
و بیایید بمن رای بدهید ؛ من نمیدانم چه کاری باید برای شما بکنم ؟!
دیگران میکنند ! شما مرا برکرسی بنشانید تا منهم شمارا به آسمان بفرستم
آن صندوقهایی را که محتوی آ رای شماست ؛ ناگهان معدوم میشوند !
و صندوقی که نام من در آن بجا مانده جای آنها را میگیرد ؛ شما کاری
نداشته باشید ؛ خوب نیست در کار بزرگتران دخالت کنید ؛ شما فقط
رای بدهید ؛ همین بعد من میشوم ؛ رییس جمهور !!! هان ؛ ؟
چطور است ؟ ایده ام را می پسندید؟؟؟1
باعشق فراوان ؛ رییس جمهور آینده شما و یا دیگران !!!
دوشنبه