پنجشنبه، آبان ۱۷، ۱۳۸۶

ماهی های مرده

ماهی های مرده

 

ما ؛ ماهیان جدا ا فتاده از دریا

چگونه زنده مانده ایم ؟

این یک معجزه مگر نیست؟

ما شکوه مردن را فرا موش کردیم

به کدام ایمان دلبسته ایم

در کناریک باریکه آب گل آلود

که از حرکت آرام آن ؛

نه نوازش است ونه بخشش

نشسته درخون دل

بیاد یاد یاران !!

به همان قله بلند بی افتخار

دل به آلونک تاریک خوش کرده

و خانه را به دست دزدان سپرده

آب از یک برکه خالی نوشیده

همسان باد زمزمه کرده

ما ماهیان جدا شده از دریا

چگونه زنده مانده ایم؟

با تصویر دریا درذهنمان ؟!

یا آنکه جایمان ابدی است

که .... هست

دل به ماسه های نمدار خوش کرده

دل به پیوند بادو آب بسته

جرعه جرعه مینوشیم

گرچه نوشیدن خون باشد

از ماه وسال گذشتیم

به قرن نزدیکتر شدیم

بال پرواز ها شکست

با د ( بادبادکها) خالی شد

و ما با چه سرفرازی

نقش خودرا بر آسمان کشیدیم

و... نامش را دلاوری خواندیم

 

ثریا / اسپانیا

 

هیچ نظری موجود نیست: