چهارشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۹۶

گر ؟؟ا

اگر با اینهمه تلاش وجان دادن جوانان ومسموم  شدن آنها در زندانها ویا بیصدا از دنیا رفتن وتلاش همه جانبه  جیم الف  یعنی جمهوری اسلامی  حسابی از طریق پا اندازهای خریداری شده  خارجی دهان جناب ترامپ را چرب کرد وجمهوری خواهانرا نیز درکنار  دموکراتها گذاشت یعنی خر وفیل با هم سازش کردند وخوکها همچنان با سلاح های خود بر تخت نشستند آنوقت چه خواهد شد ؟ 
آیا باید شمع هارا حاضر کنیم وندای دیگری را بقربانگاه بفرستیم ؟ 
هرچه باشد جناب دالد ترامپ تاجر است 
وراه وروش تجارت را خوب میداند 
”ما درکنار مردم ایران هستیم ” 
اما اگر شما با ما سازش کنید گور پدر. مردم 
دلقکها هم در حال حاضر سر مردم را گرم کرده اند 
بی بی سکینه خفه خون گرفته 
اگر این بار شکست بخوریم برای همیشه در زندانی بنام زندان بزرگ جثهوری خلق اسلامی  تا ابد خواهیم ماند . 
از حالا قلم بمزد گیران زمزمه  مذاکرات پنهانی میان  جیم الف ویو اس را دردهانها انداخته اند .
ومغز بزرگ جناب ظریف الممالک مشغول کار است.
از ما گفتن بود 
دلم برای جوانان بیگناه که قربانی دست عده ای اوباش شده اند میسوزد بقول او مردک آلترناتیو ندارند یعنی رهبری ندارند مکر فاطمه کماندو مکرم خانم قابله چوب رهبری را به دست بگیرد ویک جناب سر لشکر ناکهان قد علم کند وعده ای را از صافی رد کرده ودوباره یک دیکتاتوری نظامی اسلامی خلقی توده ای حاکم  شود .😰🐘🐘🐘🐫🐫🐫
نیمه شب پنجشنبه اول فوریه دوهزار وهیجده میلادی
ثریا /اسپاتیا/

اعتقادات وجدال با خدایان

صحنه زیبایی بود ، صحنه ای که اشک را درچشمان  من نشاند ، این ملت با همه عوارضی که دارد وبیسوادی وگاهی کم عقلی اما دریک چیز مشترک است وآن دوست داشتن سر زمینش وافتخار به گذشته هایش  سر زمینی تاریخی  که قرن ها شاهان بر آن حکومت کردند هشتصد سال عربها  نسل آنهارا اوض کردند اما باز تنها جند صدای ناهنجار  روی  موسیقی وزبان آنها بجای گذارند ، هیچکس مسلمان نشد  بیخدا شد اما مسلمان نشد .

امروز در شهر بارسلونا وبطور کلی ایالت کاتالونیا  زد خورد وشورش است آنهم با کمک ( چپی ها و فرانکسیست ها )  جمهوری خواهان  میدانند که در رژیم پادشاهی  پولی آنچنان به دست نخواهد آمد مگر در زمینه قاچاق اما درگود سیاست  هر چهار سال ممکن است شخصی جیبش را پرکند بنا براین جمهوریخواه شده اند .

اما برای من عاشق همیشه روز گذشته گویی پادشاه خودم را میدیدم تولد او بود نه آذینی بسته بودند ونه چراغانی کرده ونه روزنامه ها ازچپ وراست طی تبریکات متملقانه اورا مورد خطاب قرار داده بودند تنها یک ناهار ساده با خانواده اش در خانه خودش نه درقصر شاهی ویک شام باحضور اعضا  ی فامیل ودولت درکاخ شاهی  ویک دختر رووزنامه نگار  یک دختر معمولی در کسوت ملکه  درجلوی شاه گذشته راه میرفت شاه وملکه بازنشسته  درپشت سراو بودند وطی یک مراسمی شاه جوان که حالا به سن پنجاه رسیده بود مدال افتخار اجدادش را بر سینه دخترش  وملکه آینده این سر زمین نصب کرد ودختر چه مودب ومهربان جلوی او زانو زد وجلوی مادرش و .
بیاد  شاهزاده خودمان افتادم وکارهای بی نظیرش والقاب  وناج ملکه که از سر کلئوپاترا هم زیاد تر بود ، در حین تماشای این تصاویر خوشحال بودم که فعلا دریک سر زمین دموکراسی دارم  راه میروم هر چند قافله درهم برهم باشد .

چهل سال دیکتاتوری  فرانکو  صد هاهزار کشته که روز گذشته درگرانادا گورهای دسته جمعی را یافتند وهنوز عده ای مانند مصدق الهی های ما باو ایمان دارند وهنوز عده ای برای آن روزها آه میکشند آنها همان نوکران کلیسا هستند هیچ فرقی با نوکران مساجد ومعابد ندارند .

نمیدانم اگر کاتالونیا وجدایی طلبها به آرزویشان رسیدند وجدا شدند سپس اقتصا د خود را چگونه تامین میکنند > اروپا آنهارا نخواهد پذیرفت اسپانیا هم با آنها معامله نخواهد داشت لابد گواتمالا ، کوبا ، روسیه مشتری آنها خواهند بود تا آن سر زمین را نیز تبدیل به یک پاکستان دیگری نمایند این دردستور  عمل کار بزرگان است باید سر زمینها کوچکتر شوند کشورهای کوچکتر مانند جزیره های روی آب  ،  اقتصا دجناب ( سروس) ودیگران چنین اقتضا میکند . باید سر زمینهای بزرگ تکه تکه شوند واین نقشه برای ایران بزرگ هم کشیده شده است . حال تا چه حد درقدرت وتوانایی این مردم وهمت آنها هست تا از کشورشان ویکپارچگی آن حمایت کنند ، نمیدانم .

روز گذشته ایمیلی برای دوستی فرستادم  جوابی را که امروز دریافت کردم ابدا ربطی به سئوال من نداشت بقول معروف ( گوز به شقیقه کاری ندارد) فهمیدم ما » خودی « نیستیم  .
ما فقرا ازهمه بیگانه ایم  / مرد غنی با همه کس آشناست / 

اگر من امروز همسر یک ژ نرال امریکایی بودم لحظه ای تنها نمیماندم  امروز اسم ورسمی ندارم  بانوی کسی نیستم / سرورخودم میباشم  بنا براین خیلی ها از راه دور دوستی ومهربانیشان را  ابرازمیدارند  اگر من فاحشه رسمی بودم وصاحب یک فاحشه خانه اما قلندری با نا م ونشان همراهم بود بازهم امکان نداشت که تنها بمانم واین جوابهای احمقانه را دریافت کنم . چه میشود کرد ایرانی همه جا ایرانی است  وبا بادحرکت میکند نه با پاها ی خود وقدرت بدنی و افکار خود .
نه ! نباید از این ملت توقع داشت که روزی انسان شوند  ممکن است وزیر شوند شاه شوند  مشهور خاص وعام شوند ...اما " آدم " نخواهند شد . .

دراین  فکرم اگر انسان پایش به کرات دیگری برسد قبل ا زهرچیز اول یک کلیسا / یک مسجد / یک کنیسا / یک معبد ویک جایگاه برای بی خدایان خواهد ساخت سپس شهر ساز ی را شروع میکند . خوشا بحال حیوانات که مذهبی ندارند ودرجنگل باهم خوشند وخوشحال .

جدال انسان با خدایان تا آخرین روز وآخرین لحظه ادامه دارد وحاکمین  مذاهب درپشت پرده همه جا وهمه چیز را هدایت میکنند چه درزنده بودن وچه درمرگ باید آنها باشند .
اگر داوینچی  در  آن عکس معروف بر سقف کلیسای رم بجای آن مرد ریشو که ظاهرا خداست وبا انگشت خود انرژی را به بشر دوپا میبخشد یک زن زیبا را نقاشی میکرد بنظر م بهتر بود اما درآن زمان زن ابدا ارزشی نداشت مگر درون تختخوابها ویا درون آشپزخانه ا   واین عمل کفر نامیده میشد  به خدا [بعد ]دادند  واورا از همه چی آگاه کردند سپس فلاسفه آمدند وهریک مکتبی نوین بر جای گذاشتند ورفتند واین شد دنیای ما بی آنکه بدانیم که این طبیعت است که  به همه چیز تکامل بخشیده است طبیعت هم رو به زوال میرود ودارد نابود میشود ودرحال حاضر غذاهای آزمایشگاهی به اشکال مختلف در بازار دیده میشود چون طبیعت از بوجود آوردن آنها عاجز است  تنها منظومه شمسی باقی مانده که آنرا هم دستکاری کرده اند .
گویا امشب ماه و خورشید روبروی هم قرار میگرندو اربابان  ادیان آنرا ظهور خواهند نامید ومردم  بینوا دست به آسمان  ومعلوم نیست در چه زمانی بشر به آگاهی خود خواهد رسید ؟ بنظر من هیچگاه . پایان 
ثریا ایرانمنش  »  لب پرچین « / اسپانیا / 31/01 /2018 میلادی برابر با 11 بهمن 1396 خورشیدی !!/.



سه‌شنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۹۶

جشن های ما ایرانیان


جشن سده برهمگان مبارک باد !
می فروشان  آنچه از صهبای گلگون کرده اند 
شاهدان شهر ما  از لعل میگون کرده اند

می پرستان ماجرا  از حسن ساقی کرده اند 
تنگدستان  داستان از گنج قارون  کرده اند ........." فروغی ؟ 

اردات خاصی به فروغی بسطامی وسلف وبازمانده او رهی معیری دارم ، اینها کمتر در دیوانشان و اشعارشان مداحی کرده اند نه مدح علی گفته اند ونه مداح شاهانی درباری بوده اند برعکس هاتف که همه دیوان او در وصف انبیا ء و اولیای امور بوده است وشهر یار که مداح بزرگی بود و درآخر عمر آتش به همه هستی  وساخته ها ی خود زد وآن یکی که دیگر نامی نباید از او برد شاعر وترانه سرا ی معروف !!! 

فروغی بسطامی هرشب مونس من است  با پیام هایش وگفته هایش  ، بهر روی این روزها مردم بیشتر به دنبال جشن های گم شده ما رفته واز زیر خروارها خاک آنهارا  بیرون کشیده اند وهرماه به مناسبتی  آن جشن را به یکدیگر تبریک میگویند  وحال جشن سده برپاست  جشن واقعی ایرانیان جشنی که آتش برایشان مقدس بوده وهست واعتقاد دارند که ما درآتش میسوزیم ودوباره زنده میشویم همان مرغ آتشخوار یا ققنوس . به همین مناسبت این تصویر را به همراه  اشعاری از بسطامی روی صفحه گوگل گذاشتم وجالب آنکه نامهای خارجی زیادی نیز بمن لایک داده بودند حال یا ایرانیان هستند که زیر ان نام ها پنهانند ویا به راستی میدانند اکثر آنها نامهایشان هیسپانیک است !!

بسته زلف تو  شوریده سرانند هنوز  
تشنه لعل خونین تو خونین جگرانند هنوز 

تفسیری از بی بی سکینه  خواندم  که یک عکس بشقاب زرشک پلو را گذاشته بود و بر بالای آن نوشته بود آیا شبها میتوان زرشک پلو خورد ؟ 
معترضین تنها شبها از جای بر میخیزند و فریادهایشانرا سر میدهند واین معنای هما ن زرشک بی بی سکینه است که کور خوانده اید تا ما نخواهیم آب از آبی نخواهدجنبید 
درعین حال دختران وزنان جوان  هرشب درخیابانها بدون روسری  شال سفیدی را بر سر چوبی کرده اند فریاد برمیدارند .

روزی درهمین صقحات نوشتم که من از مردان دل بریده ام چشم امیدم  به زنان است  امروز خانمی درزیر یک خط کامنت  نوشته بود که ما همان مرغان آتشیم صدبار خوشحال شدم واین زنان که برمیخیزند نه  بالباسهای  فاخر وگرانبهای مدیست ها خارجی بلکه با یک  تی شرت وشلوار کهنه اینها همان کاوه های ما هستند باید به آنها افتخار کرد امیدوارم درمیان آنها ازآن گروه منفور کسی جای نگرفته باشد .

از مرحوم سیاوش وشمشیر نیزاو  خبری نیست گویا اورا با قانون اساسی اش به دست گور سپرده اند  درحال حاضر دست به افشاگری ها علیه او زده اند .
ومن با ز با همان ساده لوحی  همیشگی ام   خمیر وجودم را شکل دادم  وگمان نمیکردم او شکست  بخورد  ونباید شکست بخورد شکست او شکست من است  حال دیگر درپی قهرمانی نیستم همه دختران وجوانان داخل ایران قهرمانان منند حتی آن  دختری که میل ندارم نامش را ببرم دختر خیابان انقلاب که یک بچه هم دارد وعکس او وکودکش ا را امروز برایم فرستادند ونامش را   که تا ابد پاینده خواهد ماند .

حال همه دختران خیابان انقلاب شده انداگر فاطمه کماندوهای شهر نویی بگذارند .  نباید مرا منع کرد من خدا نیستم  تا شریعتی را بدعت بگذارم  تنها به احساسم مینگرم  حال گاهی باطل میشود وزمانی  روی حقیقت بخود میگیرد  . من آن خدایی نیستم که از دگر گونی  تصاویر  ومفهوم سخنانی که درذهن مردم است  چیزی بدانم گاهی میرنجم وزمانی شاد میشودم هردو زود گذرند  نه خشم میگیرم ونه کینه به دل میگذارم .

تنها نقشی از لوحی درضمیرم شکل میگیرد  وگاهی کلمه ها برایم معنا پیدا میکنند  .

روز گذشته دوستی عکس خانه اش را به نمایش گذاشته بود  حوضی کاشی با ماهی های سرخ وسفید گدانهای شمعدانی دور حوض ودرها ی چوبی وکف حیات آجری  ودرختان گل نسترن  ویاس سفید دلم گرفت ، اشگ درچشمانم نشست برایش  نوشتم چقدر دلم برای این خانه تنگ شده است .

نمیدانم آیا روزی برخواهم گشت ؟ ودوباره خانه ای خواهم داشت ؟ کسی نمیداند .
حال من داند غلامی  کاو بجرم بندگی 
خواجگانش  از سرای  خویش بیرون کرده اند 
مرغ دل درسینه ام امشب فروغی می تپد 
لشکر  ترکان  مگر قصد شبیخون کرده اند ؟
پایان 
ثریا ایرانمنش  » لب پرچین « / اسپانیا / 30/01/2018 میلادی /...
------------------------------------------------------------------


دوشنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۹۶

چیزی نیست .....



جامی است که عقل آفرین میزندش 
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش ..........خیام نیشابوری 

چیزی نیست خبری نیست ، تنها فوتبال است وئتنیس وکاتالونیا  مهم نیست طوفان دریک آن همه شهرها را ویران کرد درختانرا از ریشه درآورد وبر روی سر اتومبیلها ومردم انداخت ، این کار طبیعت !!! است نه کار بشر این را خدا خواسته   طوفانی به قدرت یکصد کیلو متر درساعت همه چیز را درنوردید  دیوارها فرو ریختند  هنوز معلوم  نیست آآیا  یا کسانی درشهر ها زنده یا مرده اند اینها مهم نیست  مهم این است که آن جناب جدایی طلب که فعلا در لاهه وآلمان دارد آب میوه میخورد آیا میتواند برگردد یا دادگاهی میشود مجلسش که راه افتا د از طریق اسکایپ ریاست مجلس  با ریاست یک ریشوی تمام عیار گشایش یافت ،  » این ریش هم مزایایی دارد  حیف که ما زن هستیم وبدون ریش « !!!حال هر کانالی را که باز میکنی تا ببینی چه  بر سرمردم آمده  جناب فدر با کاپش دارد گریه میکند وتیم بارسا برنده جام  شده ودیگر بقیه مهم نیست اگر نان در مغازه پیدا نشود واگر مغازه ها بواسطه سرما وطوفان نتوانند دکه را باز کنند فریز شده های سوپر مارکتها جای آنهارا میگیرد  این چیز ها مهم نیست !

نه چیزی نیست  خبری نیست مالاگای بدبخت فلک زده  که هنوز نتوانسته یک متروی شهری بسازد چون مردم اول باید به  جشن روسیو میرفتند مهمتر بود  مالاگایی که روزی برایش آوازها خوانده شد حال به تلی از ویرانه تبدیل  شده برای مرکز هم نیست این بخود جنوب مربوط میشود ، شهرکی که من درآن قبلا زندگی میکردم میدانهایش بکلی ویران شده درختان قطور از ریشه بیرون آمده وروی اتومبیلها افتاده  ، نه مهم نیست شرکتهای بیمه نیمی از خسارت را قبول خواهند کرد این کار طیعت بیرحم است .
در آنسو در افغانستان امبولانس انتحاری صدها نفر از حیوان وانسان  وبچه وبزرگ  را غرق خوان ساخته ودرطرف دیگر ترکها با کردهدادرگیرند روسیه بر ضد تزار نوین برخاسته شهر درامن وامان است اسوده بخوابید سربازان  وسپاهیان بیدارند !

چیزی نیست ، خبری نیست ، خبر تازه ای نیست 
گاهی بچها هوس موشک باز ی به سرشان میزند موشکی را رها میکنند و کمی هوا دچار تهوع میشود ، چز مهمی نیست . 
بالکن من لبریز از اب شده چادرها پاره شده اند مبلها دمرو شده اند  حتی نگاهی هم به بیرون نمیکنم کرکره هارا بسته ام  حتی نورهم به درون نمیابد زیر نور چراغها کار میکنم خودم را مانند پیاز پیچیده ام . مهم نیست طوفان میایستد ودنیا ارام میگیرد  در عوض کتاب جدیدی که درباره دونالد ترامب نوشته اند بیرون آمده ودشمنانش آنرا به دست گرفته تکه هایی را میخوانند خانم هیلیری کلینتون ، خانم " شر" که موهایشانرا یکدست  پلاتینه کرده اند وبانوی مهربان ودستگیر همه بیچارگان مریل استرپ تکه تکه از کتاب را جلوی دوربین میخوانند  تا اگر آدم بیسوادی مثل من  نتوانست آنرا بخواند ویا دسترسی به ان پیدا نکرد حد اقل آین انسانهای مهربان بگویند که درکتاب چه نوشته است  خوب !که چی دوباره ابوعمامه بر سرکار بیاید ودوباره شما از جیم الف پول بگیرید وباو اجازه ماندن بدهید وجوانان وزنان ودختران وپسران م ا زیر شکنجه وزندا ن وتجاوز جان بکنند ؟! برای شما ما مردم ارزشی تداریم مهم آن توپی است که شما گرد آن جمع شده اید همان دنیای " نوین گلو با لیستها " امروز دیدم یکی از بازیکنان با علامتی که مخصوص شیطان پرستان است داشت سلام به  طرف مقابل میفرستاد همه آرم ها وعلامتهای  خودرا دارند ، بی خدایان ،وصد البته آن مثلث  بزرگ وآن کره فراما سونری  وکلید مخصوصی که به دست آن ملای احمق دادند ./ ما ؟ ما زیر انهارا گرفته ایم که نیفتند ما تنها نقش میخ را بازی میکنیم وزمانی که کج شدیم وفرسوده  به دور انداخته خواهیم شد .
روز گذشت فیلمی را از هند میدیم شناخت چندانی ازآن سر زمین نداشتم تنها کتابهای نهرو را خوانده بودم  وای ، ناگفتنی بود واقعا من نمیدانم این مردم این جانوران چگونه خودرا انسان مینامند  وای هنوز نفسم بند آمده هنوز سر درد دارم وهنوز از اینهمه نا مردمی ها ونابرابری ها رنج میبرم میدانم بی فایده است میدانم صدای من به هیچ کجا نخواهد رسید ودرهمین گوشه اطاق پنهان خواهد ماند .
دنیای مسخره ای داریم انسانی را بزرگ میکنیم تا اوج خدایی اورا میرسانیم مجسمه  ئش را میسازم سپس ناگهان با یک انگ سکسی اورا دمرو میکنیم مردم هم گوسفند وار بع بع کنان دنبال رو هستند . ان همان جام عقل آفرین خیام است .

نمیدانم چرا بیاد هوری وپری خانه حاجی آقا افتادم دوعروس بنام حوری وپری حوری که به درک واصل شد وپری نمیدانم آیا هنوز زنده است وسقز خودرا میجود ودرکنار شوفاژ گرم لباسهای آخرین مدل مزون هارا میپوشد وبه قمارش ادامه میدهد  یا آو هم رفته خبری ندارم از آن طرفها خبری ندارم آنها همه بی گناه بودند گناهکاران ما بودیم که ثروتی نداشتیم حاجی بازاری نبودیم دیوان سالار  هم نبودیم در دستگاه ساواک هم کار نکردیم دزدی را هم بلد نبودیم ترسو بودیم بقول آن جناب دکتر تحصیل کرده تخمش را نداشتم . حال در سرمای زمستان در یک شهر غریب  دران فکرم که آیا پسرکم پروازش را کنسل خواهد کرد وایا دراین  طوفان پرواز عملی است برایش  پیام دادم بی جواب ماند .
در حال حاضر ستارگان دنیای نمایش ما سیاستمدارانند  وتیم های فوتبال ستارگان سینما در مرحله سوم و چهارم قرار گرفته اند و کتابخانه ها یکی پس از  دیگری بسته میشوند وموزه ها خالیست  دنیا دنیا جنگ وجدال است دنیایی که حیوانات دارند جای خودرا عوض میکنند صاحب مزرعه را بیرون میرانند و کرگد نهای یک شاخ  گرسنه جای انها را میگیرند دریاچه هایشان لبریز از سومارهای گوشتخوار است وکوسه هایی مامانی که هرکه  را دوست ندارند مانند دستمال کلینکس جلوی آنها پرت میکنند این غیرا ز کشتارهای دسته جمعی است ایینها خصوص اند تنها بزرگان از این مزرعه ها دارند .  پایان
ویا پایان دنییای ما 
» لب پرچین « ثریا ایرانمنش / اسپانیا / 29 /01/ 2018 میلادی 

یکشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۹۶

جبران عدالت !



پیر ما  گفت  خطا بر قلم صنع نرفت 
آفرین  بر نظر پاک و خطا پوشش باد ......" حافظ شیرازی "

با  اثباط بی گناهی !!! وآزاد کردن کردن خواجه لواط الملک طوسی ومبرا کردن او از هر کار زشتی  بدینوسیله به اجتماع پر بار ایرانی  فهماندند که نسل آینده همه ماتحت دریده خواهند بود ، ویا نسلی باقی نخواهد ماند  این خواجه طوسی تازه یکی از نوچه هاست وای به حال آتکه گیر بزرگان بیفتد .

گاهی  از خود میپرسم که چرا طبیعت اینهمه بی عدالتی را درحق بشر انجام دا د اینهمه جانور در روی زمین زندگی میکنند تنها بشر است که  هیچ رحمی در دلش نیست  که  برای احتیاجات وامیال  بی شمار خودش  دست به هر جنایتی میزند .

 در بقیه مخلوقات ،  این دو عامل  یکدیگر را جبران میکنند  اگر شیر را که حیوانی درنده  و گوشتخواری است  در نظر بگیریم  میبینیم  در او احتیاجات  زیادی است اما ساختمان بدنی  و خوی  و خلقش و نیروی زیاد و سرعت عملش  و شجاعتش  این احتیاجاترا جبران میکند  حیوانات دیگری  که جرئت ندارند تنها به  علف خوردن میپردازند  اما بی آزارند و خورده میشوند   تنها این انسان دو پا ست  که احیتاجات  او با ضعف  قوا همراه است  و محتاج به اسلحله  وریاکاری .

شیر هنگامی  که شکاری را به دست میاورد  باندازه اشتهایش میخورد وبقیه را براری سایر  حیوانات درنده مانند روباه  میگذارد اما بشر همه را میخواهد .

نسل ایرانی رو به فنا ست وما اینرا از قبل دانش بزرگ وب زرگواری وهمت بلند " شاهزاده " داریم  که برخلاف پدر گرامی ومرحومش تنها به یک چیز میپردازد ، به خودش وقوای جنسی اش ونوکر دست به سینه وبی اختیار اپوزسیون قلابی که زیر چتر جمهوری کار میکند عمل مینماید ،  مردم بدبخت وفلاکت  زده ایران دل باو بسته اند خیال میکنند بجای پدرش یا پدر بزرگش خواهد نشست ، نه ! او هم چیزی از خواجه لواطالملک کمتر ندارد ودست چوبی رهبررا بیشتر ترجیح میدهد .

ما به چیزی دلبسته ایم که رو به فنا ست ، نیم بیشتر سر زمین ما  آن قسمتی که همه منابع را در خود دارد  دردست شوروی است وبقیه خشک وبیابان وبی ثمر  تنها جانوران زندگی میکنند ، سوسماران ، عقربها وکروکودلیها لجن خوار اطراف آنها میکردند . تالاپ چهل هزار ساله ایران خشک شد وکوه دماوند افتخار ایرانیان تبدیل شد به بارگاه امام زادگاه بی پدر ومادر وحرام زاده .

ایران / مانند نام پرسیا  قدیمی واز مد خواهد رفت مجمسه ها ی قدیمی وستونها وقبایل کم کم گم خواهند شد ، نسلی  که بوجود میاید نسلی است که زیر دست خواجه لواطلملک طوسی باید به صف بایستند وشلوارهایشانرا ایین بکشند  وباسن هایشانرا نشانبدهند تا ایشان هرکدام را که  برگزیده سوره را به آنجا فرو کنند دست چوبی محافظ اوست .

من برای چی غصه میخورم ؟ برای کی ؟ چند روزی است که همه چیز فیلتر شده است منهم که سالهاست فیلترم  اما هنوز مینویسم  شاید بر خلاف تصور من هنوز باشند جوانانی که غیرتی درآنها باشد ورگ آن غیرت بجوش آید واز جای  برخیزند واین جانورانرا بسوراخهای صد هزار ساله خود بفرستند.

چه چیزی مرا وادار میکند که هربار خونم بجوش آید ؟ برای کدام از این آدمها که نامشان  را حتی حیوان هم نمیتوان گذاشت جانورانی از قرون گذشته دوباره روی زمین جان گرفته اند .

حضرت ولایتعدی  شاهزاد ه نیمه جوان شما خیانتکار بزرگی هستید تاریخ روزی این مسئله را بررسی کرده وخواهد فهمید که من از روز اول راست گفتم درچهره مات .و بی روح شما که مانند یک مجسمه سنگی از مادر گرامی تان به ارث برده اید هیچ احساسی  نیست شما جهان وطنید وجهانخوار . متاسفم .
وآنکه وطن پرست بود وبرای وطن گریست به دست عوامل شما کشته شد مردم را خر حساب نکنید وبه شعور مردم توهین نکنید . 

چه سال رنج وغضه کشیدم وعاقبت 
تقدیر  من به دست شراب دوساله بود 
----------------------------------
هستند  کسانی که هنوز دل به آن خاک سپرده ند وآنرا میپرستند برای آنها تنها یک وطن وجود دارد ویک سر زمین ، اگر شادروان وزنده نام محمد رضا شاه سر از خاک بر میداشت ومیدید که چه اشتباه بزرگی کرده  چه بسا ازمرگ خود راضی بود چرا که فرزندش ناخلف وهمسرش خیانتکار به وطنش بودند . متاسفم این آخرین  حرف من است .
پایان 
نوشته امروز من  » لب پرچین «  ثریا / اسپانیا / 28 ژانویه 2018 میلادی / / /..

شنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۹۶

نوشته برباد



طوفان در بیرون غوغا میکند ، من بشدت از باد و طوفان میترسم ، مدتی سعی کردم سرم را زیر لحا ف پنهان نگاه دارم ، تمام شب  زوزه با د  خواب را بر من حرام کرد وحال از پشت شیشه نگاهی به  بالکن انداختم  اوف ، چه .ویرانی ! جهنم ، سر انجام باد وطوفان فرو خواهد نشست  ودوباره آفتاب درخشان طلوع خواهد کرد هوای گرم بهاری جای خودش را به زمستانی سرد داد .
خوب خودم را میگذارم بجای مردم زلزله زده ، وآنهاییکه زیر سرمای  وحشتناک  کوهستانها جان باختند ودولت همچنا ن سرگر م با پرونده جناب آیت اله ا لواطالملک طوسی است .

امروز  کانال دوم داشت برنامه  موسیقی روز اول ژ انویه را پخش میکرد نگاهی به لژها ی بالای  تالار انداختم بانوان مقنعه به سر   در آنجا با روپوش مشکی نشسته بودند ! مگر نه آنکه موسیقی در مذهب شما حرام است ؟ اما در خارج همه چیز برای شما حلال میباشد ، البته یکی از لژ های بزرگ وجلوی سن متعلق به بانوی اول یا دو ویا سوم قطر میباشد که مدتی میل داشت ( فرح ) خاور میانه باشد ! به احتمال ز یاد آن زنان مقنعه  بسر ندیمه ها ویا شاید دوستان نزدیک او بودند ، گاهی هم هوس میکند وارکستر را به روی کشتی تفریحی خودش درقطر میبرد ، دارندگی وبرازندگی ! یک  بام ودو هوا ! 

دیگر نه عاشق وین هستم ونه آرزوی دیدار سالزبورگ را دارم  تنها میل دارم سری به پراگ بزنم میگویند خیلی زیباست  درحال حاضر نگران گلدانهای چیده شده درون باغچه . بالکن میباشم لابد همه شکسته ویا از بین رفته اند و نگران آنکه ناگهان چادرهای از جا درآمد به هوا پرتا ب شوند !!! زیر چادر زندگی کردن یعنی همین ، درخانه های مردم میهمان بودن یعنی همین ، اجاره نشینی یعنی همین ، اگر خانه متعلق بخودم بود همه بالکن را با دربهای شیشه ای مانند همه مببستم اما خانه متعلق به دیگری است وهرماه سر موعد باید کرایه اش را پرداخت کرد .

بیاد خانه خودمان افتادم خانه ای بزرگ ساختیم آنرا آراستیم بچه های خل وچل ودیوانه ما درب خانه را به روی جانوران باز کردند امروز خانه  از دست ما بیرون آمده جایگاه مارها ، عقرب های جرار وموشهای دزد وگوشتخوار میباشد  ، بنا براین ساختن حانه دیگری آنهم درسر زمین دیگری برای من اعتباری ندارد . 
انسان تنها درسر زمین خودش معتبر است ودرمیان مردمی که مانند خود او همخون اویند .این اعتبار های  دروغین  که مانند یخ روی آتش آب میشوند برای من بی ارزشند  

ما دراین سر زمینها اعتباری نداریم  تنها کنجکاوی  آنهارا بر انگیخته ایم ، مگر میشود ، کشوری  به ان زیبایی  با مردم تحصیل کرده وزنان ومردان شیک ناگهان تبدیل به یک ویرانه سرا کرد ؟ وبا ریشخندی بما میگویند که شما عرضه نگاهداری خانه تان را نداشتید  !  آنها سر زمین مارا بهتر از خود ما میشناسند  امروز هنوز تورهای گردشگری  آنهارا به بهترین نقاط ایران میبرد به جاهایی که خود ایرانیان اجازه ورد به آنجا را ندارند مگر از قوم و" ژن " های سگهای هار باشند .

درجایی برایمان دلسوزی میکنند ، وازاینکه درسر زمین آنها برایشان  حمالی میکنیم بنوعی بما میفهانند که باید ممنون آنها باشیم تا سن شصت وهفت سالگی کار وسپس نشستن درون خانه وگرفتن حقوق ماهیانه باز نشستگی ، خوشبختانه در زمان من  سن  باز نشستگی شصت  سالگی بود  که ماهم جزو با زنشستگان درآمدیم  واز مزایای قانونی حقوق حقه خود استفاده میکنیم ، سر مایه هایمان که  جوانی  ما بود دراین سر زمین خرج شد مالیاتهای کمر شکنی دادیم چه مالی وچه معنوی حال قابل ترحم شده ایم .
چرا؟ بر ای آنکه هیچ یک از ما آن غرور ملی  و رگ ملی وطن پرستی در خونمان  نیست بما یاد ندادند که وطن پرستی یعنی چی ؛ بما گفتند خود پرستی یعنی چی ؟ پولهای باد آورده نفتی همه ر ا دچار هاری ناگهانی کرد از آن زن فاحشه وهنر پیشه قدیمی که حال بانویی قابل احترام  بود وآ ش نذری میپخت ووهمسرش ارز قاچاق میکرد وپسرانش  از کودکی  زیر نظر قاچاقچیان درس گرفته بودند ، تا آن زن بزرگی که تنها افتخارش این بود که با دربار رفت وآمد دارد !!! همین ، نه بیشتر ، کتابی دردست ما نبود که بدانیم وطن پرستی چه معنایی میدهد  تنها کتابی که در مدرسه ودبستان خواندیم متعلق به مرحوم یمینی شریف بود  " 
ما گلهای خندانیم / فرزندان ایرانیم / ایران پا ک خودرا / از جان ودل  دوست داریم / اما نمیدانستیم که ایران ما پاک نیست تنها شاید چند خانواده آنهم شهرستانی که مانند قفل بهم گره خورده بودند بقیه سر بهوا ، موسیقی عربی ورقص سامیه جمال و وآواز عمو سبزی فروش مهوش برایمان کافی بود بعضی ها  هم از آن سو از فرا سوی سر ما آدم های نادان و نافهم وامل پرواز میکردند  و ایران را یک جنده خانه  وقهوه خانه تریاکی ها نام گذاشته بودند و خود در اشعارشان که درخارج میسرودند ودرایران به چاپ میرساندند مارا داخل آدم حساب نمیکردند وطن پرستی یعنی امل بودن  .

یکی نوه الدوله والسلطنه بود ، دیگری نوه فلان امام زاده وسومی در راه خانقاق و پیر  مراد  راه میرفت وچهارمی برای خود فرقه  جدیدی تشکیل داده بود  یکی شیخی / دیگری اسمعیلی / سومی بهایی / چهارمی / مسلمان حقیقی شیعه اثی عشری وسرشان باین  اراجیف گرم بود وطن یعنی چه ؟  همه چا خاکها یکنوع  ودرختان یک جور به عمل میایند  این  قوم وخرس ها میباشند که باید باهم جوش بخورند و دارییهای چپاول شده بین خودشان تقسیم شود .
نه عزیزان ما ، هر خاکی بوی خودرا دارد وهر انسانی که از آن خاک بلند شده آرزوی همان خاک را دارد  امروز آن خاک آلوده   به سم شیمیایی وکثاف والودگیها شده  هیچ مواد ضد عفونی کننده ای قادر نیست آنرا مانند گذشته پاک وتمیز سازد  بوی تعفن همه جا را فرا گرفته است . 

از ما گذشت از دیگران هم میگذرد اما  ایران حیف بود که ویران شود وایرانی  حیف بود که به ویرانی کشانده شود . پایان 
دلنوشته امروز من / ثریا / » لب پرچین  « / اسپانیا /27 ژانویه 2018 7میلادی برابر با هشتم بهمن ماه  شوم وخون ریزی 1396/
======================================================================