دوشنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۹۶

چیزی نیست .....



جامی است که عقل آفرین میزندش 
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش ..........خیام نیشابوری 

چیزی نیست خبری نیست ، تنها فوتبال است وئتنیس وکاتالونیا  مهم نیست طوفان دریک آن همه شهرها را ویران کرد درختانرا از ریشه درآورد وبر روی سر اتومبیلها ومردم انداخت ، این کار طبیعت !!! است نه کار بشر این را خدا خواسته   طوفانی به قدرت یکصد کیلو متر درساعت همه چیز را درنوردید  دیوارها فرو ریختند  هنوز معلوم  نیست آآیا  یا کسانی درشهر ها زنده یا مرده اند اینها مهم نیست  مهم این است که آن جناب جدایی طلب که فعلا در لاهه وآلمان دارد آب میوه میخورد آیا میتواند برگردد یا دادگاهی میشود مجلسش که راه افتا د از طریق اسکایپ ریاست مجلس  با ریاست یک ریشوی تمام عیار گشایش یافت ،  » این ریش هم مزایایی دارد  حیف که ما زن هستیم وبدون ریش « !!!حال هر کانالی را که باز میکنی تا ببینی چه  بر سرمردم آمده  جناب فدر با کاپش دارد گریه میکند وتیم بارسا برنده جام  شده ودیگر بقیه مهم نیست اگر نان در مغازه پیدا نشود واگر مغازه ها بواسطه سرما وطوفان نتوانند دکه را باز کنند فریز شده های سوپر مارکتها جای آنهارا میگیرد  این چیز ها مهم نیست !

نه چیزی نیست  خبری نیست مالاگای بدبخت فلک زده  که هنوز نتوانسته یک متروی شهری بسازد چون مردم اول باید به  جشن روسیو میرفتند مهمتر بود  مالاگایی که روزی برایش آوازها خوانده شد حال به تلی از ویرانه تبدیل  شده برای مرکز هم نیست این بخود جنوب مربوط میشود ، شهرکی که من درآن قبلا زندگی میکردم میدانهایش بکلی ویران شده درختان قطور از ریشه بیرون آمده وروی اتومبیلها افتاده  ، نه مهم نیست شرکتهای بیمه نیمی از خسارت را قبول خواهند کرد این کار طیعت بیرحم است .
در آنسو در افغانستان امبولانس انتحاری صدها نفر از حیوان وانسان  وبچه وبزرگ  را غرق خوان ساخته ودرطرف دیگر ترکها با کردهدادرگیرند روسیه بر ضد تزار نوین برخاسته شهر درامن وامان است اسوده بخوابید سربازان  وسپاهیان بیدارند !

چیزی نیست ، خبری نیست ، خبر تازه ای نیست 
گاهی بچها هوس موشک باز ی به سرشان میزند موشکی را رها میکنند و کمی هوا دچار تهوع میشود ، چز مهمی نیست . 
بالکن من لبریز از اب شده چادرها پاره شده اند مبلها دمرو شده اند  حتی نگاهی هم به بیرون نمیکنم کرکره هارا بسته ام  حتی نورهم به درون نمیابد زیر نور چراغها کار میکنم خودم را مانند پیاز پیچیده ام . مهم نیست طوفان میایستد ودنیا ارام میگیرد  در عوض کتاب جدیدی که درباره دونالد ترامب نوشته اند بیرون آمده ودشمنانش آنرا به دست گرفته تکه هایی را میخوانند خانم هیلیری کلینتون ، خانم " شر" که موهایشانرا یکدست  پلاتینه کرده اند وبانوی مهربان ودستگیر همه بیچارگان مریل استرپ تکه تکه از کتاب را جلوی دوربین میخوانند  تا اگر آدم بیسوادی مثل من  نتوانست آنرا بخواند ویا دسترسی به ان پیدا نکرد حد اقل آین انسانهای مهربان بگویند که درکتاب چه نوشته است  خوب !که چی دوباره ابوعمامه بر سرکار بیاید ودوباره شما از جیم الف پول بگیرید وباو اجازه ماندن بدهید وجوانان وزنان ودختران وپسران م ا زیر شکنجه وزندا ن وتجاوز جان بکنند ؟! برای شما ما مردم ارزشی تداریم مهم آن توپی است که شما گرد آن جمع شده اید همان دنیای " نوین گلو با لیستها " امروز دیدم یکی از بازیکنان با علامتی که مخصوص شیطان پرستان است داشت سلام به  طرف مقابل میفرستاد همه آرم ها وعلامتهای  خودرا دارند ، بی خدایان ،وصد البته آن مثلث  بزرگ وآن کره فراما سونری  وکلید مخصوصی که به دست آن ملای احمق دادند ./ ما ؟ ما زیر انهارا گرفته ایم که نیفتند ما تنها نقش میخ را بازی میکنیم وزمانی که کج شدیم وفرسوده  به دور انداخته خواهیم شد .
روز گذشت فیلمی را از هند میدیم شناخت چندانی ازآن سر زمین نداشتم تنها کتابهای نهرو را خوانده بودم  وای ، ناگفتنی بود واقعا من نمیدانم این مردم این جانوران چگونه خودرا انسان مینامند  وای هنوز نفسم بند آمده هنوز سر درد دارم وهنوز از اینهمه نا مردمی ها ونابرابری ها رنج میبرم میدانم بی فایده است میدانم صدای من به هیچ کجا نخواهد رسید ودرهمین گوشه اطاق پنهان خواهد ماند .
دنیای مسخره ای داریم انسانی را بزرگ میکنیم تا اوج خدایی اورا میرسانیم مجسمه  ئش را میسازم سپس ناگهان با یک انگ سکسی اورا دمرو میکنیم مردم هم گوسفند وار بع بع کنان دنبال رو هستند . ان همان جام عقل آفرین خیام است .

نمیدانم چرا بیاد هوری وپری خانه حاجی آقا افتادم دوعروس بنام حوری وپری حوری که به درک واصل شد وپری نمیدانم آیا هنوز زنده است وسقز خودرا میجود ودرکنار شوفاژ گرم لباسهای آخرین مدل مزون هارا میپوشد وبه قمارش ادامه میدهد  یا آو هم رفته خبری ندارم از آن طرفها خبری ندارم آنها همه بی گناه بودند گناهکاران ما بودیم که ثروتی نداشتیم حاجی بازاری نبودیم دیوان سالار  هم نبودیم در دستگاه ساواک هم کار نکردیم دزدی را هم بلد نبودیم ترسو بودیم بقول آن جناب دکتر تحصیل کرده تخمش را نداشتم . حال در سرمای زمستان در یک شهر غریب  دران فکرم که آیا پسرکم پروازش را کنسل خواهد کرد وایا دراین  طوفان پرواز عملی است برایش  پیام دادم بی جواب ماند .
در حال حاضر ستارگان دنیای نمایش ما سیاستمدارانند  وتیم های فوتبال ستارگان سینما در مرحله سوم و چهارم قرار گرفته اند و کتابخانه ها یکی پس از  دیگری بسته میشوند وموزه ها خالیست  دنیا دنیا جنگ وجدال است دنیایی که حیوانات دارند جای خودرا عوض میکنند صاحب مزرعه را بیرون میرانند و کرگد نهای یک شاخ  گرسنه جای انها را میگیرند دریاچه هایشان لبریز از سومارهای گوشتخوار است وکوسه هایی مامانی که هرکه  را دوست ندارند مانند دستمال کلینکس جلوی آنها پرت میکنند این غیرا ز کشتارهای دسته جمعی است ایینها خصوص اند تنها بزرگان از این مزرعه ها دارند .  پایان
ویا پایان دنییای ما 
» لب پرچین « ثریا ایرانمنش / اسپانیا / 29 /01/ 2018 میلادی