برای رهبری کردن بر یک ملتی ، حتما لازم نیست قوی وپرقدرت وقهرمان باشی ، تنها کمی زیرکی وهوش وجسارت میتواند کمک کند که شخصی رهبر دیگران شود ویا قیم ویا بزرگتر ، امروز به سخنان " رهبر " در باره جنگ با عربستان گوش میدادم وجوانانی که درآتیه خیلی نزدیک باید به قربانگاه بروند ، دردلم دعا میکردم که خداوند کمی عقل باین انسانها بدهد وبرای بالا نشینی اینهمه قربانی ندهند ، اما خود خدا مگر فرمانده نبود ؟ مگر دستور نداد به آدم وحوا که از بهشت بیرون بروید وتا ابد دردبکشید چرا سیب را مثلا از درخت چیدید بدون اجازه من؟ وسپس دراین فکر بودم که سرنوشت این زمین خاکی وما موجودات دردست چه کسانی است ، ایا ازما باهوش ترند ، آیا قوی ترند ؟ ویا سرمایه زیادی دارند ؟ . هنگامیکه به تاریخ گذشته نگاه میکنم از خودم میپرسم کسی چه میداند که ایا کوروش واقعا آدم نازنینی بوده است ؟ وآیا هیچگاه آدم نکشته ویا اسکندر آن پسر زیبا روی که تنها سی سال عمر کرد چرا اینهمه میل به قدرت داشت وبه دورجهان میرفت تا همه کره خاکی را یکجا بگیرد وایا ناپلئون واقعا شجاع بود؟ کسی از بعد اخلاقی و خصوصیات شخصی آنها خبری ندارد هرچه را که نوشته اند بخورد ما دادند وما هم زیر زبانمان مزمزه کرده ایم ، چه کسی میداند که چرا ژاندارک بیگناه را درآتش سوزاند او که از یک دهکده کوچک بنام ارکا برخاست وناگهان یکشبه بر او وحی نازل شد که باید به کمک شاه فرانسه بشنابد وناجش را پس بگیرد آیا میدانست که پاداش آو آتش است ؟ هیچکس چیزی نگفت اورا بجرم جادوگری سوزاندند ..
پادشاه ایران محمد رضا شاه پهلوی برای شاه بودن ساخته نشده بود او مردی بود که درخازج درس خواند وسپس به زور باو زن دادند د رهمان سن موریس عاشق یک دختر فرانسوی شده بود ، هنگامیکه ثریا را طلاق داد سالها غصه دار بود واین غم را میتوانستی از چشمان او بخوانی اما باید یک ولایتعهد برای سر زمینش میداشت ....
خوب امروز چه شد ؟ او هیچگاه هیچی چیزی را تکذیب نمیکرد شاید درباره اش سکوت میکرد اکثر اوقات تنها گاهی زنانرا کوچک میکرد مثلا درمصاحبه هایش گفته بود" زنان هیچگاه یک مایکل آنجلو ویا باخ ویا بتهوون نداشتند حتی یک آشپز خوب هم د ربین زنها پیدانشد اما خوب میدانست که گلدا مایر نخست وزیر اسراییل است وایندیرا گاندی نیز .اما ترجیح میداد که مردانه بیاندیشد او همیشه غمی را باخود حمل میکرد شاید این غم نمیگذاشت که درست بیاندیشد واطرافیانش نیز باو دروغ میگفتند .
حال همه چیز دردست دیگری است .
در گذشته برتراند راسل گفته بود زندگی ما دردست خروشچف ، مائوتسه تونگ وفاستر میباشد اگر آنها بگویند بمیرید ما باید بمیریم ، خوب حال وضع عوض شده است از مائو وخروشچف وفاستر خبری نیست اما دیگران بجای آنها نشسته اند وهمان حرفها را تکرارمیکندد ما جنگ میخواهیم برای بقا ء خود وشما هم بدتان نمی آید که جنگی دربگیرد و چهل سال دیگر بمانید.
اما دیگر چیزی باقی نمیاند تنها یک تکه زمین خشک وخالی از همان ( واحه ها) که آرزویش را دارید وشتر وشیر شتر وادرار شتر ومارمولکها .، درعوص آن واحه نشینان امروز در برجهای هزار متری مینشینند وصاحب مجهزترین تشکیلات روی زمین هستند ،میدانید چرا ؟ برای آ|نکه اتحاد داشتند و دستهایشان دردست هم میرقصیدند . ما رقصهایمان نیز به تنهایی است روی سن تنها خودمانرا تکان میدهیم !!.
ما گوسفندان بی زبان همیشه احتیاج به یک شبان داریم ، حال درهر لباسی که میخواهد باشد .ث
ثریا / اسپانیا / ششم جولای 2017 میلادی /