| دست من بستی برای یک گلیم / خود گرفتی خانه از دست یتیم |
ای عجب ! این راه نه راه خداست / زانکه درآن اهرمنی رهنماست /
قافله بس رفت ، ازاین راه لیک / کس نشد آگاه که مقصد کجاست /
رهروانی که دراین معبرند / فطرتشان یکسره آز وهوا ست /
ای رمه ، این دره چراگاه نیست /ای بره ، این گرگ بسی ناشتاست/
تا تو ز بیغوله گذر میکنی / رهزن طرار تو را درقفاست /
لقمه سالوس ، که را سیر کرد ؟ / چند براین لقمه ترا ا شتهاست ؟ /
کعبه دل ، مسکن شیطان مکن / پاک کن این خانه ، که جای خداست /
پیرو دیوانه شدن ابلهی است / موعظت دیو ، شنیدن خطاست /
روی وریا را مکن آیین خویش / هرچه فساد است ، ز روی وریا ست /
پای تو همواره براه کج است / دست تو هرشام وسحر بر دعا ست /
منزل غولان ، زچه شد منزلت /گر ره تو از ره ایشان جداست /
بیهده " پروین" در دانش مزن / با تو دراین خانه چه کس آشناست؟ /
| اشعار | : بانو پروین اعتصامی
ثریا ایرانمنش / اسپانیا / 2013/11/17 میلادی !