شهر شهر فرنگی است واز همه رنگ شاید بهتر باشد که بنویسم بعضی از انسانها از بسیاری جهات چندان ترقی نکرده اند وبا حیوانات تفاوتی ندارند ! ( نمونه اش را درجمهوری اسلامی ) تحمیلی سر زمین ایران زمین داریم می بینیم شاید از هر نظر عالی باشند وترقی کرده باشند اما هنوزمغز آنها تکان نخورده است درحد همان نخود درون ابگوشت باقی مانده و هرروز هم کوچکتر میشود .
کسانی هستند که نمیدانند ویا نمی خواهند بدانند که زندگی تغییر پذیر و عاقبت آنها مانند یک رودخانه لبریز از گل و لای به پایان میرسد و به چاهکهای عفونی فاضل آبها میریزد .
آب تا وقتی که روان است تازه و پاکیزه میماند اما زمانی که راکد ماند دیگر بو میگیرد وقابل استفاده نخواهد بود ایران ما و مردمش نیز سالها راکد ماندند وعده ای خود فروخته و فاحشه بنام سلبریتی ها درمواقع حساس ناگهان روی به فضای مجازی میاورند وخودی نشان میدهند وبرای فرزندان " تصویر" نوار غزه اشک تمساح میریزند وآن گلهای کوچکی که زیر پاهایشان له میشوند نمی بینند مانند توده ای های زمان گذشته برای همین سر زمین وسرز مینها قطب اشک میریختند شعر میسرودند اما ستارگانی را که درجلوی پاهایشان خاموش میشد ابدا نمی دیدند واز روی آنها گذر میکردند.
همه ما اسیریم آزاد با بند ناف ننه جانمان به دنیا می آییم وسپس زنجیرهایی بر پاهایمان می بنندد وهر روز این زنجیر ها قطور تر میشوند .
اولین زنجیز زیر نام مسلمانی درگوشمان اذان بگویند وبچه نوزاد فریاد بکشد واین زنجیر مادام العمر بر پاهای ما بسته است وهرر وز زباله تازه ای را باخود میکشد آنقدر سنگین میشود که ناگهان زیر آن له شده واز پای می افتیم باز کردن آنهم بسیار مشگل است ویا غسل تعمید ویا هرچه که درهرکجا باید انجام پذیرد تا تو که مانند یک فرشته پای براین جهان هستی گذاشته ای تبدیل به یک برده شوی .
طبیعت هرسال رنگ عوض میکند نو میشود کهنه میشود ما ابنای بشر در همان چهار دیواری خود درجا میزنیم . .
اخبار روز گذشته بسیار سنگین بود هجوم پنجهزار انسان فراری برای بردگی هیا ی گوناگون توسط قاچاقچیان ناگهان درسواحل این شبه جزیره که فعلا کمی ارامش دارد همه جیز را بهم ریخت چگونه آنها وارد شند از طریق کشتی ها قایق ها وشنا کنان . وسپس کشتن آن مرد بیگناه جوان که " ظاهرا" !!! به دست پدر ومادر خود به قتل رسیده است !!؟؟
پدری هشتاد وچند ساله که خودش را نمیتواند جمع کند چگونه آن رستم دستانرا درون کیسه ها کرده ومثله وخورد کرده وشبانه برون برده است فیلم درون اسانسور مرد دیگری را نشان میداد وزنی که ظاهرا سفید پوش بود این قتلهای پنهانی این جنایتها اینهمه ریا ودروغ هیچگاه درسر زمین ایران وجود ند اشته است امروز فرهنگ ما به جایی رسیده که بجای تاریخ وگفتار ازگذشته زندگی پری چکمه ای ومهین بلنده وفاحشه های شهرنورا برایمان مینویسند !! لیاقت ما درهمین است سوسن در گمنامی وفقر وگرسنگی در سر زمین فرشتگان جان داد وکسی حتی یک خط هم ننوشت .
اقایان عزیز وبانوان محترم !!! ا
چگونه باید شمارا با این القاب خطاب کرد همه امروز خواهان استقلال وپیروزی کشور هستند اما چیز دیگری را هم باید به ان اضافه کرد . وان تارعنکوبتهایی است که بر افکار مردم رشته شده باید انها رانیز پاک نمود استخرها را باید شست و لجن هارا بیرون ریخت واب تازه وگوارا درونش خالی کرد همه جاهای متعفن را باید پاک سازی کرد غبار فقر وتیره روزی را باید از آن سر زمین بزداییم تا آنجا که میتوانیم عنکوبتهارا وتارهای مذهبی وغبار وکهنگی را ازافکار مردمان پاک کنیم چرا که همین تارعنکوبتها جلوی پیشرفت را گرفته اند .هیج دختری وزنی حق ندارد بخندد ویا برقصد ویا صدایش را بلند کند .
روز گذشته داشتم محفل شعر خلیفه بزرگ را تماشا میکردم حرم لبریز از آدمهای پوشالی بود زنی با صد کیلو پارچه که به دور خود بسته بود داشت اشعاری شکسته دروصف مرد واقعی میخواند که شوهر خوب باید چنین وچنان باشد !! !!! مثلا بزرگذاشت فردوسی بود !!! گمان کنم روح فردوسی دراسمان به لرزه درامد که ای وای سی سال زحمت کشیدم گرسنگی خوردم غبار روییدم تا زبان رازنده نگاه دارم حال این زنک بیسواد با افعال شکسته دارد از بند وابروی سخن میگویدوخلیفه لبخند زنان وبه به گویان از اینهمه اراجیف کیف میکرد .چه خوب .
اگر سر زمین تان را دوست دارید بپا خیزید . من پاهایم در سیمان است ونمیتوانم برخیزم تنها افکارم را بکار میگیرم شاید کمکی باشد من چندان خیری از آن سر زمین وآن مردم ندیدم غیر از رنج ونا امیدی مکر وریا ودروغ که امروز پر رنگتر شده است اما خاکم را فراموشم ئخواهم کرد چرا که گل من از آنجا شکل گرفته است . تا شمارا چه افتد ؟! پایان
ثریا ایرانمنش .19 /05/ 2021 میلادی . !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر