شنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۹۹

تو کیستی ؟

ثریا ایرانمنش " لب پرچین" اسپانیا !
-------------------------------
یک دلنوشته / روز شنبه !

من کیستم ؟ هیچکس ! .وجود ندارم ! در هیج کجا نامم نیست نه درسرزمین خودم ونه درهیچ کجای دنیا ( من ) دیگر وجود ندارد منی که درمن هست پنهان است برای خودم وشبهایم وگاهی از رورهایم .!
  اماآ ن منی که دیگران میبنید  نامش چیز دیگری است  آن من نیستم .

نه من! هیجکس خودش نیست  امروز  شخصیت آدمهارا  آن دیگران مد تعیین میکنند  باید یکی از آنها باشی ویکی از برند های  آنها وکیف وکفش  یکی از آنها حتما درون گنجه ات باشد  مهم نیست از کجا آورده ای  مهم این است که درکنار آنها   جلوه کنی وعکسی بگیری  مردم ترا بشناسند !  آنگاه همه بتوحرمت میگذارنذ اگر چه " گ "را از"ب "تشخیص ندهی مهم نیست مهم آن لباسی  است که برتن تو نشسته  مارک وبرند فلانی ! است پس توا زخودشان هستی از گروه مافیا / دزدان  وداد وستدیان قاچاقچیان  خود فروشان وفاحشه خانه داران این شغل از همه مهمتر وپر درامد تراست پا اندازی کردن برای دیگران وسفره پهن کردن  خودش هنر است وترا بر سر صدر مینشانند .مهم نیست چقدر میدانی وچقدر خوانده ای مهم آن است که دم تو به کجا وصل اسست وچقدر داری ...آنگاه دندانسازت  تا کمر جلویت خم میشود وبهترین موا د موجودرا دردهانت جا سازی میکند نه پلاستیک ! دکتر چشم تا کمر خم میشود ونمیگوید برو به شهر دیگری در هتل بمان تا دکتر دیگری را بفرستم ترا معاینه کند . دکتر قلب تا کمر خم میشود  ودرب را به رویت باز میکند ونمیپرسد  ترا چه کی به اینجا فرستا ده است وهمچنین این راه راست ومستقیم به بهشت ادامه دازد ! 

برو بابا ! حقوق بگیر کارمندی ! ونه اینها این ادمها برای مردن خوب هستند از دستهایشان نباید کار بگیرند از مغزشان باید کاربگیرند اینها این کارمندان این کار گران تنها باید بمیرند ! بلی حکم مرگ انها صادر  شده است باید بمیرند !  مگر آنکه بلد باشند بدزدند  ودوباره بر گردند ا زنو لباسهای دوخت دست آن  از ما بهتران  را بپوشند این لباس است که برای تو تعیین شخصیت میکند  ومعرف تست نه باقی هنرها . باید بلد باشی خودت را خوئب بفروشی ا ین مهم است  دنیا همیشه همین بوده وهست وخواهد بود!.
چندی پیش کیفی دردست خانمی تازه به دوران رسیده از نوع حاشیه نشینها ی جنوب شهر یک شهرستان  که حال به بالاها رفته دیدم ! آه چقدر ساده وشیک است ! بلی مثل تو سا ده است اما میدانی  قیمت آن چقدر است ؟!هزار یور و ؟؟! ...../. چه عقب افتا ه ای ! خیر خانم !  قیمت  این کیف سیصد وهشتاد ونه هزار دلار است !!!!
چرخی خوردم دوباره پرسیدم چند ؟  389 هزار دلار  ! برای یک کیف ؟ بلی //.ا زنوع مخصوص است چرم ان از یکنوع کروکودیل پرورشی  سفید رنگ است  وتنها در سال دو یا سه عدد از ان ببازار میاید  روسری هایش هم نزدیگ به چهار صد هزار دلار است !!!!!!
سپس ادامه دااد  بین خودمان بماند من انرا دست دوم خریده ام از یک مغازه دست دوم فروشی درلندن که  مارکهای معروف دست دوم را میفروشد !!میخواهی آدرس انرا بتو میدهم  !!!  چند ! هزار پوند ؟ .
بعد هم نگاهی تحقیر امیز به سرو وضع من انداخت وگفت " 
جان به جانت بکنند همان که بودی هستی ! 
بلی ! همیشه خودم بوده ام وهمیشه همان خواهم بود کسی نمیتواند مرا مجبور کند که چی بپپوشم وچی بخورم من صاحب اختیار خودم هستم تاز مانی که قدرت دارم اگر روزی دیدم ارباب برایم پیدا شده آنروز زنجیر هارا پاره میکنم  ومیروم من برده وبنده کسی نخواهم بود شاید برای تو مهم نباشد  اما برای من گم کردن خودم مهم است .
---------------------------------
یاد م آمد اولین بار سازنده این کیف برای مرحوم پرنسسی که برای همه شناخته شده است آنرا ساخت ودرفیلمی به نمایش گذاشت  از آن پس تنها برای او میساخت بقیه حق نداشتند   یعنی بیشتر از دو یا سه عدد درست نمیکرد  حال ان مرحوم مرده صد ها هزار پرنسس بر جایش نشسته اند بی انکه مالک جایی یا چیزی باشند  تنها میدانند کجا بروند وبا چه کسی راه بروند تا اجتماع نوین  جهانی آنهارا بپذیرید بعنوان یک عضو نه یک انسان . باقی بماند . پایان 
 ثریا ایرانمنش  / 08/08/ ئ2020 میلادی / اسپانیا !