ثریا ایرانمنش « لب پرچین » !
----------------------------------
مرد عشقم ، آشتی با تلخ وشیرین کرده ام
هر که دشنام صریحم داد ، تحسین کرده ام
بسکه شب نالیده ام از تلخی غمهای هجر
مرگ را در دیده ها چون خواب شیرین کرده ام
طالب آملی »
ساز ما ن عفو وحقوق بشر طی یک بیانه ای اظهار داشته که در چندین سال حکمرانی سرداران مسلم امام زمان نزدیک به دویست و پنجاه هزار نفر را درایران کشته اند ! دراین برد شاهکارند ! نه ؟ غیر \انهاییکه درانتظار مرگند ویا درسوراخهای انفرادی مشغول بازجویی های شیرین کام آن مردان بیخبر از خدا وانسانیت میباشند .
ومینویسد که ملاهای سوار بر منبر وانسانهای فرهیخته وانسانهای معمولی ، کشتار هارا که همیشه با شکنجه وآزار همراه بوده است درهر شهر ی ویا دهی به خواسته وروش ملای ده یا شهر اتجام گرفته است بدینگونه دربعضی از شهرها مانند همدان ، بالای کوه برده وبه دره پرتاب میکنند ودر شهر توس یا خراسان با جر ثقیل وگاهی با قمه گردن زده اند تیر باران های مخفی ودارهای عیان در گذرها
گاههای همگانی و سنگسار پنهانی زنان ودختران زیر فرمان امام ها انجام پذیرفته است .گاهی هم در زندانها سر به نیست میشوند وجنازه هایشان را نیز به خانواده هایشان تخویل نمیدهند و ملاها وآخوندها اینهارا نیایش به درگاه پرودگار وبنام اسلام ونگهداری از بیضه اسلام انجام میدهند ومیگویند که پیامی از جانب پرودگار داریم !!!
وبزرگترین قاتل زمان مدال ذوالفخار !!!! میگیرد !این زندگی وروش ماست یا شاه یا رهبر
سومی وجود ندارد !
اکنون زندانها لبریز از زنذانی میباشند که از بسیاری از آنها هیچ گونه آگاهی درددست نیست وآموزش دیدگان پرورش نیافته که ایرانر ا بباد دادند وخود نیز گریختند بخوانند تا ببینند که چه بر سر این مردم وکشور اورده اند وهنو زهم شرم نمیکنند ودر روی تابلوهای بازار سود جو ووابسته سخن پراکنی مینمایند و نماشی بر پا میدارند .
زندگی جهنمی بیش نیست وچه خوب که من در حاشیه آن متوقف شدم ودیگر پایم را درمتن نگذاشتم تنها به تماشا نشستم ویادداشت برداشتم برای روزهایی که اگر دوباره زنده شوند .
آری ! فرهنگ ما پر توانترین فرهنگ جهان است !!! بسیار ی از این بدبختیهایی که بر سرمان آمده ومیاید برای آن است که ما ازخویشتن خویش نا آگاهیم از این رو چون خود وگذشته وتبار ونیاکان خودرا نیمشناسیم به گدایی وبردگی افتاده ایم .
اکنون ایران پر از دشمن است
گرفتار چنگال اهریمن است
نه ّهنگام آرام وآسایش است
نه روز درنگ وآرامش است
بیا تا بکوشیم وبه چنگ آوریم
برون سر از این بار ننگ آ وریم
همه سر به سر تن به کشتن دهیم
از آ ن به که کشور به دشمن دهیم
سر دبیر محترم نشریه ؟؟؟!!!
دردآ ور است ولی باید گفته شود که بدبختانه امروز قلم به دست گروهی مزدور افتاده که نانرا به نرخ روز میخورند ودکانی باز کرده اند احساساتشان از انتهای جوهر قلمشان سر چشمه گرفته وبه نوک آن ختم میشود وثانیه ای بعد آنچه را که نوشته اند به دست فراموشی میسپارند بعضی از این روزی نامه ها دکان حلاجی باز نموده .وپنبه زنی میکنند تا آنکه روزی نامه های خودرا که که |«روزی انهاست به فروش برسانند من به راستی دیگر نمیدانم ایرانی واقعی کیست ؟ وکجاست |؟ ما ایرانیان آ هسته آ هسته از مقام انسانی خود نزول کرده وبه یک ( هیچ \)تبدیل شده ایم چیزی بی محتوا وتهی وسر درگم از ما جوانان گذشت وقرزندانمان چه چیز ی را خواهند آ موخت با چه زبانی سخن خواهند گفت ؟ ....بقیه دارد ( نوشته ای در سال ۱۹۹۴ ) !
------------------------------------------------------------------------
نوشته من دریک نشریه پربار که امروز دیگر نیست / بجای قلم هم باید از موش ویا ناخن ا استفاده نمو د ودیگر روزی نامه ای منتشر نمیشود مگر آنکه برای تبلیغ واسطوره سازی اشخاص شناخته شده دلم برای بوی کتاب بوی کاغذ روزنامه تنگ شده است نه برای بوی کباب !. پایان
هر کسی بر عزم رزمی توسنی بنموده زین
در عزای عشق منهم توسنی زین کرده ام
ثریا ایرانمنش « لب پرچین » / اسپانیا / 14-03-2019 میلادی برابر با ۲۳ اسفند ماه ۱۳۹۷ خورشیدی !!