جمعه، آذر ۱۶، ۱۳۹۷

مرز خود فروشی !

ثریا ایرانمنش « لب پرچین » !
اسپانیا .

سحن از زلف تو گویند  دل و شانه بهم 
می نمایند دو گم گشته  ره خانه بهم 

آشنای تو بدل غیر تو را راه ندهد 
که نسازند  بیک خانه  دو بیگانه بهم

این کلمه جدید « سلبریتی ها) که به تازگی در فرهنگ زبان فارسی رشد کرده ما درقدیم هم داشتیم منتها ازنوع مدرن آن ! شیکترنه مانند الهام چرخنده خودرا درلای هراز پارچه \وشانده  وپشت میکروفن زنان  بی حجاب را نفرین کنیم ونامش را بگذاریم مسلمانی !!!!!

دراین دنیا باید بلد باشی خود را بفروشی  هرچه قیمت بیشتری روی خود بگذاری  خریدارانت بیشتر میشوند ودولت در اقبال را به رویت میگشاید ُهر کدام از این خود فروشیها راههای مختلفی دارند  واز هرکسی هم ساخته نیست باید   | ژن|  درخون تو باشد ورشد کند تا به بالا بالاها برسی وسپس با سر به قعر دره سقوط کنی چون پیری از راه میرسد ویا جنون مغزت را میخورد به ناچار به مواد مخدر پناه میبری وسر انجام مانند یک حیوان مهجور وامانده لاشه ات درگوشه ای میافتد . 

اما خود فروشانی را میشناسم که هنوز نوه ها ونتیجه هایشان باین  کار شرافتمندانه ادامه میدهند موروثی است ! 
متاسفانه این ژن بزرگ وارزشمند درخانواده ما وجود نداشت مالک بودیم و سپس خیاط شدیم ودرزی ودر گوشه ای راه خودمانرا میرفتیم هیچگاه درمتن نبودیم همیشه حاشیه نشین وکناره گیری میکردیم  این خاصیت مردم کویر است تنها به طاقت وتوانایی خود اتکاء دارند .
وفکر میکنم این بهترین نوع زندگی باشد هم خودت راحتی وهمه بقیه را راحت میگذاری ! اما آنها ترا راحت نمیگذارند چشمان تو دیده وگوشهایت شنیده باید بنوعی ترا یا سردرگم کنند ویا برایت افسانه بسازند تا مانند خودشان باشی ویا اگر بتوانند ترا از سر راه بر میدارند  این قانون بیشتر در بین مردمان ساکن گرمسیر  میباشد چون اروپای شمالی هنوز درگیر این زد وخوردها نشده این حس خودخواهی وخود بزرگ بینی وخشم وشورش تنها منحصر بفرد همین مردم جهان سوم میباشد .

فاطمه خانم ! یکی از انواع همین خود فروشها بود  بر ورویی داشت ُ اولین کارش این بود که نام فاطمه را بایک نام شیک ومدرن عوض کرد ُ سپس مدل وآرتیست شد ُ نه! هنری ندارد اما دراین راه مردان بخصوص از نوع جاهلان وگاراژ داران با وخدمت زیادی کردند  یکی اورا بقول معروف نشاند برایش خانه ساخت وبرایش یک بوتیک درست کرد بهر روی با احترام خانم با عینک فروشی پیوند زناشویی بستند ! 
درهمین احوال بیا وبرو بین تهران  ولندن با یک تاجر یهودی نیز آشنا شدند وایشانرا نیز به حرمسرای خود بردند ُ شوهر بیچاره رفت فروشنده یک سوپر مارکت شد خانم سلمانی باز کرد بوتیک باز کرد ورفت ورفت تار سید به جاهای بالاتر ومیهمانیهای درباری !!! همسرش را به حزب رستاخیز برد با کمک دوبرادر معروف !  وهتلی در لندن ایجاد کردند واین  هتل همان هتل کذایی است که لیلای مارا کشتند 
هتلی محل رفت وآمد قاچاقچیان  ارز ومواد مخدر واسلحه پسرانشانرا بجرم اختلاص ودزدی پلیس دستگیر وسپس آزاد کرد آن تاجر یهودی قدرت زیادی  داشت .   ؟!هنوز هم دارد وآوازه اش همه جا پیچیده اما نه خودش بلکه وراث او .
فاطمه خانم هم بین لندن وپاریس در رفت وآمد بودند !

بهر روی امروز بیاد آن دو گل نوشگفته افتادم لیلا وعلیرضا / بیگناهترین اعضای خانواده پهلوی گه هر دو کشته شدند ویا خود کشی شدند در زمانیکه لیلا درحال جان دادن بود  شهر بانو در شوی لباس والنتینو مشغول انتخاب بودند !
در سفری که به لندن داشتم از کنار آن هتل رد شدم آنرا بسته بودند ویا بظاهر بسته بود!! فاطمه خانم لابد الان یک حج عمره هم بعمل آورده وآش نذری وسفرهای ابوالفضل او در لندن پر سرو صداست بهمراه سایر دوستان وهمپالگی های خودش .نمیداتم زنده است یا مرده برایم مهم هم نیست این یک نمونه زنده بود که من دیدم بعلاوه هنرمندانی که بظاهر  روی صحنه هنر برایمان میخواندند واما همسران مارا هفته ها درخانه خودشان نگاه میداشتند چرا که خوب لب به وافور میزدند.
خوب ! حال نباید گفت بمن  ای زن نادان نه تریاک بلد بودی بکشی ُ نه بلد بود ی خودترا دراختیار این وآن بگذاری  نه توانستی خودت را به درستی عرضه کنی وبفروشی حال دراین محنت سرای بیگانه نشسته ای ومشغول نوحه خوانی میباشی وتمام هم وغم تو این است که بچه ها در سفر آسایش داشته وبسلامت برگردند.
خوب از قدیم گرفته اند که : 
خلایق هرچه لایق  توهم داشتی میخواستی بفروشی پنهانش کردی برای کی وچی ؟! ث

حرمت کوی تو گر شیخ وبرهمن یابند 
نفروشند دگر کعبه وبتخانه بهم 

در قیامت  برهش باز فرو ریزم جان 
افتد آنجا  چو گذار من وجانانه بهم 

کمتر از جغد و غراب  اهل جهانند « صغیر» 
که نسازند  دراین منزل ویرانه بهم
پایان 
ثریا ایرانمنش « لب پرچین » !
اسپانیا 
۷/ دسامبر ۲۰۱۸ میلادی !