ثریا ایرانمنش « لب پرچین »!
من نمیدانم که این مرحوم محمد رضا شاه شاهنشاه قبلی ایران چه هیزم سوخته ای به ماتحت این آقایان فرو برده که با آن دستمال پیچازی چندش آورشان میکروفونهارا اشغال کرد واوارا میکوبند یعنی آنکه نصب واصل خودرا با و نسبت میدهند :
حالم بهم میخورد حتی جمله را بنویسم ُ تنها میدانم که شاه ُ ایرانرا میپرستید او میخواست به جهانیان ایران وایرانی را همراه با گذشته شکوهمندش بشناساند وبلند آوازه سازد .
خوب معلوم میشود که هنوز سر تا \پای آن آدمهای کوچک که امروز بزرگ شده اند کینه ونفرت است وچیزی بنام انسانیت دروجودشان نیست .
او اکثرا درسخن رانی های بیرون از مرز خود اظهار میداشت :
هنگامی که بفکر ایران مترقی هستیم نه ایران قرون وسطی قابل قبول نیست که در مملکت تنها عده ی کار کنند - قابل قبول نیست که نیمی از جمعیت ایران برودودرکنج خانه \پنهان شود - همه مردم باید در تولیدات داخلی سهیم باشند وهر کس باید کاری انجام دهد که برای خودش وبرای جامعه فایده دارد .
چطور میشود نیم مرم ایران یعنی زنان را نادیده گرفت اگر نصف جمعیت مملکت از جامعه بیرون رود وخودرا بپوشاند آیا ما به هدفهای ملی خود خواهیم رسید ؟.
درهمان زمان سیمین دانشور استاد دانشگاه ! همسر کمونیست دو آتشه جلال آل احمد میان استادان ودانشجویان با فریاد گفت :
« اگر بنا ست که با لچک کردن من ودیگران شاه از ایران برود من لچک بسر میکنم وبه خیابان میروم » وهمین استاد دانشکده ادبیات ! با آمدن آن اهریمن با چاد رولچک سیاه به نزد او رفت دو زانو همچو بردگان در برابرش نشست ودری وری هایی و.........
گفتنی هایی که حتی یک آدم بیسواد رانیز شگفت زده میکرد گویی همین الان از دل قرن تازیان وهزارو چهارصد سال قبل برخاسته است .
امروز ایرانیانی با نقاب مانند گذشته در میان سیل تظارهر کنند دیده میشوند ُ اینها چه کسانی هستند ؟
روزی یکی از کمونیستهای بسیار معروف گفت :
ما کاری خواهیم کرد که دین ومذهب بکلی از میان شما مردم کوته فکر برود ودیگر برای ادای شهادت قسم به فاطمه زهرا نحورید !-
وحال کم وبیش به مراد خود رسیده اند واین مردان کله پوکی که پشت تریبونها تسبیح ریا را به دست میگیرند ویا آن آخوندی که تازه پشت لبش سبز شده وهنوز شاگر پادوی فیضه میباشد برایمان حدیث وقصه میگوید باید روزی بروند به زباله دانی وریسایکل شوند وسپس باقیمانده را درتوالتها دفن کرد .
شا ه اشتباهات زیادی هم کرد ! به انگلستان باج داد کارخانه های ورشکسته آنهارا خرید درآنجا خانه داشت اسب داشت واتو مبیل همه نصیب دزدان شد .
حال یک بچه آخوند پیزوری که پدرش روزی روضه خان درحرم بود با جلال وجبروت وخدم وهشم وارد انگلستان میشود ویکماه یک هتل را دراختیار میگیرد تا تحفه اش به دنیا بیاید !!!! صد البته دولت فخیمه از شاه استفاده های زیادی برد وبا آوردن این موجودات قرون وسطی با همدستی برادر بزرگش رسید به آتچه که میخواهد برسد مشتی آدمهای نیمه دیوانه ُ معتاد ُ بی خیال واز همه مهمتر بیسواد در جامعه بجای گذاشت وحال در فکر آن است که خطوط مرزی را ایجاد کند بین خود وبرادر بزرگ .
زنانی که شاه روی آنها حساب میکرد امروز غیر از ماتیک ولب ها قلوه ای وصیغه شدن وتریاک کشیدن کار دیگر ی انجام نمیدهند با برادران قدیس خود همخوابگی میکنند مهم نیست دم غنیمت است وآن بالایی هم از زنانی بود که با پولهای ما تحصیل کرد وکشوررا به دست دشمن داد.
دیگر شعار ما همه یکی هستیم همه برادر وبرابر رنگ باخته است مردی هم نیست تا برخیزد باز باید دست به دامن یک سرزمین خارجی شد تا منافع خودش را در خطر نبیند هیچ کمکی نخواهد کرد مردم ا ایران یک پارچگی را نمیدانند چیست هرکسی اول خودش / دوم خودش / سوم هم خودش / گاهی برای نمایش وخودنمایی دستی بسوی اسمان بلند میکنند اما سر تا پا ریا - تزویر دروغ ومن حیران مانده ام که ذات این مردم از چه نوع خاکی ساخته شده است ؟ طبیعی است حملات بزرگی که تنها تاریخ معرف آ>نهاست قومی بوجود آورد که نه ایرانید نه از ذات وقبیله خود چیزی میدانند یکی روی به قبله حسین دارد دیگری سر بر دامن مسیح میگذارد سومی پا درآستانه قوم ترکمن ومغول وسرانجام ؟ هیچ در هیچ / بیخود درخود مپیچ / پایان
نور یزدان همه جامیتابد
لیکن اندر دل یک سنگ سیاه
اهرمن یافت پناه
پایگاهش دل این سنگ بود
سنگ او قبله نیرنگ بود
تیره دل مردم آزرده روان
گرد این سنگ پرستانند
اهرمن یارانند
------
ثریا ایرانمنش « لب پرچین » !
اسپانیا
۳۰ نوامبر ۲۰۱۸ میلادی !
تصویر بالا شاهنشاه ایران به همراه ملکه الیزابت اول در زمانی که هنوز مورد خشم نبود!