دوشنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۹۷

چگونه فاحشه شدم !

بلی ! تعجب نکنید ، دروغ سیزده !! 
اما گاهی فکر میکنم که چه دنیای خوبی دارند این فواحش / ترنس ها / همو سکسوئل ها / ودنیای یوتیوپ مارا به کجا ها میکشاند ، امروز افتخار آنرا یافتم که با اولین  ستاره " پورنوی " ایرانی در ولایت شمس آباد بقول آن پیر ودر کانادا وامریکا آشنا شوم ، خودرا وابسته به خاندان شهبانوی ایران میدانست ومیگفت : 
هنگامیکه به امریکا آمدم پدرم افسر ارتش بود اورا اعدام کردند ومادرم مرد ومن تنها باین دیار آمدم سرکار علیه بانوی تاج دار ایران هیچ کمکی بمن نکرد نه خودش ونه پسرش ، بنا براین رفتم وسرنوشت خودم را پیدا کردم امروز خوشحالم  که سایت  خودم را دارم ومیلیونها بیننده وصدها خاطر خواه وهزاران هم بستر !!!
روی اینستاگرتا داشت حرف میزد  وطرف مقابل او لخت وعریان در نروژ میگفت : 

بلی من دراینجا خیلی خوشبختم  مدتی درترکیه بودم حال باینجا آمدم دوستان  گی وترانس زیاد دارم باهم خیلی خوشیم واگر قرار باشد باشبی ده هزار دلار با یک مرد میروم  دخترانی که درایران هستند بیشتر میگیرند چون ملاها برایشان جاکشی میکنند آنها بسوی سر زمین عربستان ویا سوسمارستان میروند وشبی بین پانزده تا بیست هزار دلار میگیرند !!!! 

آه از نهادم بر آمد / ای داد وبیداد من تنها دو دوست پسر داشتم نامم جنده شد یکی را که عاشق بودم ودومی بین دو ازدواجم اما با زبا ن هرزه یک زن کرد هستیم بر باد رفت ، حال میبینم ایران تبدیل به یک فاحشه خانه بزرگ شده وملاها جاکشی میکنند !  من با دو دختر وپسرم باین سر زمین فراری شدیم ( از دست همسر مهربانمان ) وشبها ی تعطییل ساعت یازده شب جلوی  دیسکوتک حاضر میشدم تا دخترم را به خانه ببرم حق نداشت از ساعت یازده دیر تر بخانه برگردد وفورا هم آنهارا بخانه شوهر فرستادم حال خودم دریک بیغوله نشسته ام چس ناله میکنم / ای داد وبیداد چگونه آنهمه زیبایی وجوانی را مفت ودر خواب از دست دادم ونشستم پشت این غارغارک برای چند قاز نوشتم چرا نرفتم خودم را بخانه های معروفه معرفی کنم وپولدار شوم مثلا بروم درلندن رستوران باز کنم ویا آش نذری بپزم ونماز هم بخوانم ... به راستی یک پارچه خرم  باورم شد که خر هستم !!!

نه ، امل هستم هنوز در قرن خودم قفل شده ام  هنوز مرد برایم مرد است وزن یک زن ومادر حرمتی دارد وپدر مقامی ، سی سال بیوه گی در کنج خانه یا پشت چرخ خیاطی بودم یا پشت این غارغارک وبا بدبختی وفقر بچه هارا بزرگ کردم دلم به چند نامه عاشقانه خوش بود بیخود نبود که همه بمن میگفتند : فلانی یک پارچه خر است !!! آنها میدانستند که که من درکجای دنیا سیر میکنم حتی بفکرم خطور نمیکرد با مردی شام بخورم . خوب حالا چی کدام ئتاج جواهر نشانرا برسرت گذاشتند  وگفتند به به عجب بانویی !  تازه نوکیسه های ایرانی هم بخاطر فقرتو  از او تو دوری میکنند میترسند که گردی به لباس فاخر آنها بنشیند . بیاد  آن مرحومه که چند ماه پیش مرد / همه عمرش درایران بکار شریف فاحشگی اشتغال داشت آنهم فاحشه هفتگی و فرنگ رفتن   سپس بعد از انقلاب پر شکوه اسلامی اولین کسی بود که چادر بسر کرد ونماز جعفر طیار خواند وتسبیح به دست پشت میزنشسته توبه میکرد سپس با هزار بیماری های گوناگون معلوم نشد چگونه مرد وکجا دفن شد ! اما دو خانه خرید یکی اینجا یکی تهران برایش مهم نبود طرف مقابل بنا باشد یا یک بازاری مهم ( پول ) بود آیا آنهارا باخودش برد ؟! 
آنها به فروغ فرخزاد تهمت میزدند برادرش را تکه تکه کردند امااین جانوران دور دنیا مشغول تبلیغات  برای خود و دیگرانند .
آه از این دنیا که یاز از یار میترسد / غنچه های بیدار از گلزار میترسد .
وقاحت این دوزن امروز مرا  شگفت زده کرد با چه افتخاری میگفت که : من اولین ستاره پورنوی ایرانی هستم که ازدواج گی ها را رسمی کرده ام !!!! نمیدانم چگونه لابد درآنسوی ابها وضع با این سر زمین فرق دارد .

 نمیدانم / نه / زندگی خودمرا بیشتر دوست دارم من از آلودگیها وکثافت بیزارم مرتب درحال ضد عفونی اثاثیه خانه وبقیه چیز ها میباشم از تماس یک مرد چندشم میشود واز تماس یک زن بیشتر . من در زمان خودم قفل شده ام مهم نیست لباسهایم ارزان قیمت باشند مهم آن است که خودم گران هستم وقیمتم خیلی بالاست . ث

پایان / روز سیزده بدر  1397 خورشیدی تقدیم به همه بانوان وآقایان  نجیب الله که داعیه دین وایمان دارند وتقدیم به آن بادوی هفتاد ویک ساله که سر قبر پسرش شوهرش را که تنها نوزده سال داشت پیدا کرد  وبا او ازدواج نمود / این دنیای جای من نیست .
ثریا / اسپانیا / 2 آپریل 201 میلادی /