جمعه، شهریور ۳۱، ۱۳۹۶

مادر بزرگ !



غرق در شگفتم  که به آنچه روزگاری کینه میورزیدم ،
چگونه امروز به آنها مهر میورزم ؟........ثریا

روزگاری ، " اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی "! در گوشه ای آرام نشسته بود  با فرزندانی که زیر پر وبال خود داشت آنها را به فرزندی قبول کرده بود ، زیاد هارت و پورت میکرد مانند سگ پیری که تنها جلوی خانه خود پارس میکند  ، قوایش رو به اتمام بود آنها را رها ساخت " بروید پی کارتان در کشتزار خودتان بچرید اما یادتان نرود که مادر خوانده هنوز زنده است ،  آنچه را که از کشتزارتان به دست یباورید تا پایان قرون و اعصار باید به ما هدیه کنید  ! و  به دنبال جوانان زبده تری میگشت حال دیگر نمیتوانست آن " اتحاد" را حفظ کرده وزیر نام آن بمانند ، شد همان [روسیه] با یک تزار ! تزاری که میدانست چگونه انسانها را مانند ماشین در کارواشهای شستشوی مغزی خوب بشوید و برده وار آنها را بکار بکشد  ، درعین حال در آنسوی دنیا مادر بزرگ مشغول طراحی وبرش و کوک زدن و وصله پینه کردن بود  تا آنها را به دست نوه های خود بدهد برای جهان نوین تا  پیراهنی جدید و شکیل و زیبا بدوزند ، جهان کهنه باید نو شود خرابه ها را دور بریزید ویران کنید تاریخ گذشته مصرفش تمام شده است .

حال گروههای چپ همچنان زیر این نام بی اهمیت  سرگردان نمیدانند رو به کدام سو بکنند بی هدف  سر به شورش بر میدارند یا مرگ یا آزادی ، کدام آزادی ؟ بشر از ساعتی که پای باین  دنیا میگذارد و از بطن مادر بیرون میجهد دردست دیگران اسیر است تا به هنگام مرگ .

امروز دیگر روی هوش و هوشمندی نباید حسابی باز کرد  آنها را در صندوقخانه داریم و زمانی که به آنها احتیاج نبود راهی بهشت میشوند  .

امروز روی توانانی و قدرت بدنی باید حساب کرد  باید سینه ها را هدف قرار دهند  برای بقاء سرزمینی که نمیدانند کجاست .کدامین میهن ؟ ملیت از بین خواهد رفت اقوام گرد هم جمع میشوند و یکدیگ ررا تکه تکه میکنند بخاطر کمی بیشتر اب  آشامیدنی .
رافت و دوستی و عشق فراموش میشوند  همه تک سلولی  در سلولهای انفرادی ، نه اعتصابها ، نه شورشها هیچکدام کاربرد ندارند .شورش برای چی ؟ شما که نمیتوانید و قادر نیستید تا مانند من بایستید ، قادر نیستید که گلوی مرا بگیرید پس باید کار کنید ،  کار برای زنده ماندن و نمردن خود .

دیگر چیزی مقدس نخواهد بود  تقدیس کنندگان نقش خود را بازی کرده اند  کم کم باید بروند ، باید درگورستانهای  زندگان دفن شوند .
افکاری وجود ندارد ، اندیشه ها بی خریدارند ،  گروهی در سلولهای  بیشکل وبی شمایل  در راه یک جهان فدا کاری میکنند و دوربینها همه جا مشغول عکسبرداری و یا ضبط صدها میباشند .
وشما توده های بی شکل و شمایل  بیهوده  باین  مرام احمقانه چسپیده اید  باید خودرا وقف  امری بزرگتر نمایید  گفته هایتان دیگر خریداری ندارد ، 

درهمان اطاقهای دربسته با خودتان حرف بزنید اما نه آنچنان که موشهای گوش دار و شاخ دار بشنوند .
حال چگونه میتوان  افکار عمومی را  متوجه این جهنم اینده ساخت ، مطبوعات کم کم از روی گیشه ها محو میشوند رادیوها صدایشان خاموش میشود  تنها چند سگ درنده که تنها برای دریدن  و پاره کردن  افکار شکل گرفته  تربیت شده و آماده حمله میباشند آنها قادرند که همه افکار زیبا  را به صلیب بکشند همه ( صاحب) دارند  صاحبانشان ، گردانندگان صنایع سنگین ، کارخانه داران  و مد سازان عطر و لباس  و سرخاب  پود رو ماتیک ، و رنگ سازی مدرن ، و شرابسازیها  هستند ،عروسکها قالبی میشوند برای کار در خانه و یا در بستر!  نه بیشتر ، ایده ولوژ یهای مبهم را پراکنده میسازند  و دشمنان را نشانه میگیرند  بیرحمی در  حمله هایشان دیده میشود  ، اکثر سازندگان بساز و بفروش ، آرشیتکتها ، مهندسین ،  روی همه چیز سر پوش میگذارند و در خفا از معاملات پر سود خود بیشرمانه  سهم خود را بر میدارند .
امروز دیگر خیلی کم از آن انتر ناسیونالیستهای   خیانت پیشه باقی مانده اند  آن کوسه های بجا مانده  بیشتر در کمیته های پنهانی دست مردم را میخوانند و چه بسا آنرا قطع نمایند .
دیگر میهن پرستی در هیچ خونی نخواهد غلطید .ث
پایان 
ثریا ایرانمنش » لب پرچین «. اسپانیا .
22/09/ 2017 میلادی / برابر با 31 شهریور ماه 1396 خورشیدی/