پنجشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۹۶

کدام نسل؟

سه گونه ایمان !
متعلق به کدام ایمانیم وکدام نسل ؟ ! 
آهان ! نسل کوروش ؟! در  اما درهمان زمانها هم یونانیان  آمدند واین چشم و ابروی پهن سیاه را برایمان کاشتند و رفتند ،همه چیز نابود شد ،  سپس مغولها ، ترکها ، افغانها ، ارامنه ! روسها ، همه بنوعی در لانه ما تخم ریختند ،  بنا براین دیگر ایمان به نسلی باقی نماند ، ما آریستوکراتی نداشتیم ، تنها نامش را به ارث برده بودیم زمین دارانی بویدم و کاسبانی که تجارت را خوب یاد گرفته بودند ، و در انتظار آن ارباب بزرگ بودند که نانی بر کف  بگذارد و راه ابریشم را برایشان باز کند حال ایمان بندی جدیدی بر دست و پاهایمان  بند انداخته بود ،  بنابر این یا به این ایمان و یا به آن انکه ابدا اطلاعی از آن دردست  نداشتیم وبه اسناد خارجیان استناد میکردیم .

 سواد ومعلومات  ما در همان حاشیه کتاب آسمانی و حافظی که سینه به سینه نقل میشد و سعدی ،  وئتجربیات پدرانمان که بیهوده بود .کم کم رشد پیدا کردیم دانستیم که درمیان حمله مغولان هم بودند کسانیکه دردهایشان را بصورت شعر بیان میداشتند ،  سپس خدایان گوناگونی ظاهر شدند ،  یکی با رها کردن دینش به خدای چپ دل سپرد .

ایمانش با خدا بود اما خدایی را که ندیده بود ،  وهمان ایمان را ادامه داد  .

دیگری بخودش ایمان داشت ،  واین ایمان  تازیانه هایی بود  که او را به کارهای بزرگ بر میانگیخت .
آنکه بخودش ایمان داشت خود را یک غار تاریک میپنداشت  که نیاز  به ماجرا جویی دارد .
گستاخانه خطر میکرد  دیو سپیدی در او خوابیده بود واو را به مبارزه میطلبید .

حال امروز فرزندان کوروش کم کم بخود آمده اند و بخودشان ایمان پیدا کرده اند  این ایمان به آنها بال و پری داده تا در آسمانها پرواز کنند  ایکاش میدانستند که این ایمان سر چشمه اش مهر است و زیبایی و گستردگی بالها و نیرومندی دستهایشان و 
افکارشان .
ایمانی دیگر در کار نیست همه چیز عریان شده  اما هنوز عده ای از ترس به تمثالهای چسپیده اند ،  کمتر باهم مهربانند  کمتر بینشان جوانمردی پیدا میشود ، چرا که تنها مانند دیو یک چشم یکجا را میبینند  در حالیکه امروز وطن به جوانمردان  بیشتر نیاز دارد تا حاشیه نشینان با فرهنگ غربی .
 امروز فرهنگ ما طاق نصرتهایی است  که برای خدایان ساخته ایم  و برای  دیدن شکست  خودمان  هیچکدام هیچگاه به راستی از زیر این طاق نصرتها عبور نکرده ایم  ، شکست هایمان را فراموش کرده ایم 
حال باید درانتظار بود ، در انتظار یک ناجی کسی که تنها بخودش ایمان دارد بدون شمشیر و بدون سپر و بدون اسلحه .ث
ثریا / اسپانیا / پنجشنبه 21 سپتامبر 2017 میلادی .
»لب پرچین« !
" تقدیم بتو که ایمانم را گرفتی و» خود بجایش نشستی ».