سه گونه ایمان !
متعلق به کدام ایمانیم وکدام نسل ؟ !
آهان ! نسل کوروش ؟! در اما درهمان زمانها هم یونانیان آمدند واین چشم و ابروی پهن سیاه را برایمان کاشتند و رفتند ،همه چیز نابود شد ، سپس مغولها ، ترکها ، افغانها ، ارامنه ! روسها ، همه بنوعی در لانه ما تخم ریختند ، بنا براین دیگر ایمان به نسلی باقی نماند ، ما آریستوکراتی نداشتیم ، تنها نامش را به ارث برده بودیم زمین دارانی بویدم و کاسبانی که تجارت را خوب یاد گرفته بودند ، و در انتظار آن ارباب بزرگ بودند که نانی بر کف بگذارد و راه ابریشم را برایشان باز کند حال ایمان بندی جدیدی بر دست و پاهایمان بند انداخته بود ، بنابر این یا به این ایمان و یا به آن انکه ابدا اطلاعی از آن دردست نداشتیم وبه اسناد خارجیان استناد میکردیم .
سواد ومعلومات ما در همان حاشیه کتاب آسمانی و حافظی که سینه به سینه نقل میشد و سعدی ، وئتجربیات پدرانمان که بیهوده بود .کم کم رشد پیدا کردیم دانستیم که درمیان حمله مغولان هم بودند کسانیکه دردهایشان را بصورت شعر بیان میداشتند ، سپس خدایان گوناگونی ظاهر شدند ، یکی با رها کردن دینش به خدای چپ دل سپرد .
ایمانش با خدا بود اما خدایی را که ندیده بود ، وهمان ایمان را ادامه داد .
دیگری بخودش ایمان داشت ، واین ایمان تازیانه هایی بود که او را به کارهای بزرگ بر میانگیخت .
آنکه بخودش ایمان داشت خود را یک غار تاریک میپنداشت که نیاز به ماجرا جویی دارد .
گستاخانه خطر میکرد دیو سپیدی در او خوابیده بود واو را به مبارزه میطلبید .
حال امروز فرزندان کوروش کم کم بخود آمده اند و بخودشان ایمان پیدا کرده اند این ایمان به آنها بال و پری داده تا در آسمانها پرواز کنند ایکاش میدانستند که این ایمان سر چشمه اش مهر است و زیبایی و گستردگی بالها و نیرومندی دستهایشان و
افکارشان .
ایمانی دیگر در کار نیست همه چیز عریان شده اما هنوز عده ای از ترس به تمثالهای چسپیده اند ، کمتر باهم مهربانند کمتر بینشان جوانمردی پیدا میشود ، چرا که تنها مانند دیو یک چشم یکجا را میبینند در حالیکه امروز وطن به جوانمردان بیشتر نیاز دارد تا حاشیه نشینان با فرهنگ غربی .
امروز فرهنگ ما طاق نصرتهایی است که برای خدایان ساخته ایم و برای دیدن شکست خودمان هیچکدام هیچگاه به راستی از زیر این طاق نصرتها عبور نکرده ایم ، شکست هایمان را فراموش کرده ایم
حال باید درانتظار بود ، در انتظار یک ناجی کسی که تنها بخودش ایمان دارد بدون شمشیر و بدون سپر و بدون اسلحه .ث
ثریا / اسپانیا / پنجشنبه 21 سپتامبر 2017 میلادی .
»لب پرچین« !
" تقدیم بتو که ایمانم را گرفتی و» خود بجایش نشستی ».