از فغان وناله کاری برنخاست
چون نبود آتش شراری برنخاست
سست شد پای طلب در کوه سخت
و.زین سنگی شکاری برنخاست ........رشید یاسمی
سر زمین خود را میبینم ، و بشریت را ، این جهانی که در آن زندگی میکنیم ، بلی این جهان واقعی است ! استثمار فردی و گروهی بر آن حاکم است کشتارهای پنهانی و اعیانی و ظاهری ، پاهای من دیگر استوار بر روی زمین نیستند ، باید به دیواری تکیه دهم - دیوارها همه از جنس کاغذ و مقوا و مخلوطی از شیشه میباشند ، کسانی را که روی آنها روزی حساب باز کرده بودم حال میبینم که قلاده بر گردن در گرداگرد آن ساحره میچرخند ، از خود رها شده اند صائقه وار درهم میغلطند ناسزا گفتن تقریبا فرمان اصلی آنهاست .
میبینم که بوی دنبه غافلگیرشان کرده است قادر نیستند خود را رها سازند ، د راین چندین سال کاری از دستشان بر نیامده تنها اقتصا د بود که بالا و پایین میشد و قطب زندگیشان را تشکیل میداد ، کوه هایی از ثروتهای بی فایده ، ویران کننده ، درقاره های ورشکسته و رویهم تلنبار شده جزیره هایی که کم کم به زیر اب فرو میروند جنگهایی که بزرگان تدارک دیده اند ، وآن سرپوش خیالی و گول زنک ( سازمان بین الملل) خلع سلاخ همه بازی و در عوض افزایش بی حساب بودجه ها برای ابزار جنگی ، ملتهایی که دیگر چیزی برایشان نمانده و همه غارت شده اند .
باید از میانشان چند تن را برگزید ، برای سر پرستی بردگان ، خوب میکشند .
همه خون مردم بیگناه در راه ویرانیها جاری میشود . همه چیز درحال حاضر صرف " زن" میشود یا رویت را بپوشان ویا چنان آرایش کن ، و چقدر در سر زمین ما حرمت زن پایین آمده و چقدر بی ارزش شده است ، فاحشه خانه های شرعی ، که برای بغل خوابی نیز ساعت تعیین میکنند و مدت ! زنان شانزده ساله تا پنجاه ساله !!! ، فاحشه های خیابانی وزیر زمینی ، دختران نابالغ برای فروش و دیگر هیچ !از شصت ببالا لازم نیست زنده بماند ،مصرف کننده است ، حق دیگران را میبرد ، قاره بزرگ که روزی سر زمین ازادی بود ارزش های خود را از دست داده است نیم بیشتر جهان در گرسنگی بسر میبرند ، اینها همه در اثر رشته موهای بافته زنان میباشد !!رودخانه ها ، اقیانوسها طغیان کرده اند فاشیزم " اسلامی" جای فاشیزم پیراهن سیاهان دوچه را گرفته و پاهایش را مانند یک اختا پوس همه جا دراز کرده است ، ظاهرا پشتیبان ( یک جهان ) است رهبران و سوداگران همچنان بر جای خود باقی مانده و میراث خوب خانوادگی را به جانشینان خود اهدا میکنند .
در حال حاضر چند تن مانند ما زنده مانده اند ؟
خوب ! کار ما چیست ؟ چکنیم ؟ باید خورد وزنده ماند ما که قهرمان نیستیم اما اگر ضرورتی ایجاب کند ناگهان یکشبه تبدیل به قهرمان ملی و یا ..... خواهیم شد . پایان
------
شد زدستم کار وکاری به نشد
پشت من بشکست و باری بر نخاست
از ازل در لاله زار روزگار
چون دل من داغدداری برنخاست ......."ر. یاسمی"
ثریا ایرانمنش » لب پرچین « / اسپانیا / 20/09 /2017 میلادی /.و