آتشی زینسان کجا باشد که در هر مجمری
صورتی دیگر پذیرفت و به دیگر فن بسوخت ؟
این آتش شعله اش کم کم بالا میگرید و جهانی را میسوزاند ، انسانست بطور کلی از جهان رخت بربسته همه در فکر قطب بالایی هستند ، در گروه اول بنشینند و یا نوکری گروه اول را بکنند و زنجیرها را برای گرده بردگان آینده بهم وصل نمایند .
جهالت بیداد میکند واین را تعمدا در جهان بوجود آورده اند هنگامیکه جاهل باشی دست چپ و راست خود را نخواهی شناخت آن هنگام برده وار هر چه بتو بگویند باید انجام دهی ، هرچه اندیشمند است به تیر غیب گرفتار شده و هرکس خواست بنوعی دیگران را روشن کند و چراغ راهشان باشد بنوعی سر به نیست شده است .
این تنها منوط به ما ایراانیان نیست در همه جا میتوان بخوبی آنرا وکمبود یک جامعه روشن را احساس کرد .
بانگ ها علنی پولهایت را میدزدند و میروند با چشم باز .
بیاد دارم در روزگاران گذشته هنگامیکه مادرجان ما ! اجاره ها را برایش میاوردند پولهای را تقسیم بندی میکرد و در سوراخهای مختلف جای میداد چند تومانی را هم درلابلای کتاب دعا وقرانش میگذاشت گاهی هم آنها را جا بجا میکرد ، روزی باو گفتم چرا پولهایت را در بانک نمیگذاری بهره هم روی آن میرود ، گفت اولا من بهره بانکی را نمیخواهم بعد هم همه بانکها دزدند ، او در آن زمین میدانست .
امروز نگه داری پول نقد درخانه غیر قانونی است باید به بانک سپرد و یا در جاهایی سرمایه گذاری نمود ! جاهایی که با بالاییها دست دارند .
روز گذشته بلیط بخت آزمایی خریدم پانزده میلیون یورو!! دلت خوش است ؟ یا کله ات ویران ؟ حال امدی و بردی ، ده درصد آن مالیات میشود و بقیه را هم بالاجبار باید در بانگ بگذاری و سپس بانک ورشکسته میشود یعنی پولها را تنها تو میبینی بعد هم نمی بینی !!.
حقوق ماهیانه من هرماه به بانک میرسد بانک ورشکستگی اعلام کرد ، خوب حال بانگی دیگر باید پیدا کنم ، رفتم حساب را ببندم میگوید پنجاه یورو بده تا حسابت را ببندم در غیر این صورت مشمول بدهکار به بانک حساب میشوی ! با چانه زدنها به سی و پنج یورو قناعت کرد و حساب را بست .
حال در انتظارهستم دلم خوش است که هرسال دوبار حقوق مرا دوبل میدهند ، یکبار نزدیک کریسمس و یکبار در تعطیلات ژوئن !!! چه نقشه ها که نمیکشم فردا کیفم خالیست !
بنا براین نه من ومن خانواده ام هیچگاه به مقام بالاترینها نخواهیم رسید ، درصف بردگان قرار میگیریم و اگر زیاده غیر از سلامتی آقایان حرفی بزنیم جریمه های سنگینی شامل حالمان خواهد شد .
با نکاهی به مردان وزنان امروز ، مرا بیاد مبارزه بی آمان مردان گذشته میاندازد مردانی که به راستی برای آزادی وآزاد خواهی جانشان را از دست دادند همه تحصیل کرده دانشگاههای بزرگ دنیا و ایران ، کتک ها .شکجنه ها > گرسنگی های هفتگی و توهین ها و تحقیرها هیچکدام باعث نشد که آنها تن به خود فروشی بدهند و برای مامورین جانی کار بکنند و یا همراهشان باشند سعیدی سیرجانی کشته شد ، همسر من بیمار فلج در گوشه ای از سر زمین آلمان در فقر و نداری جان داد ، با آنهمه شعور وچند رشته مهندسی داشت و صد ها هزار کتاب خوانده بود چند زبان زنده دنیارا حرف میزد ترجمه میکرد ، عمویم درقفر جان داد چرا که نویسنده و مترجم بود آخرین کارش این بود که یک شرکت هوایی را با یک ارمنی شریک شده بود و خلبانی و مهندسی هوا پیما را به خودشان واگذاشت و جان به جان آفرین تسلیم کرد بی آنکه تسلیم زندان بان شود .
حال امروز باز روی فیس بوک مدارکی علیه این نو رسیدگان مبارز چاپ شده بود حال یا فتو شاپ بود یا هرچه بود مرا نا امید ساخت نه اینکه خیال برگشت داشته باشم ، نه دلم برای آن کودکان بدبخت و گرسنه وزنان و مردان بی کس و ندار میسوزد کسانی که یا بلد نیستند خود را بفروشند .و یا اصولا این کاره نیستند .
خود فروشی راههای مختلفی دارد باید اموزش دید وا واصولا در تن و جان باشد که متاسفانه در خانواده ما نبوده ونیست .
مادرم میگفت "
زن نباید لپش باد کندبه هنگام غذا خوردن ، زشت است به دور از آداب معاشرت است !!! لقمه را کوچک بردار و روی زبانت بگذار و کم کم آنرا به گوشه دهانت بفرست ، چقدر زحمت کشیدم تا این کار را یاد گرفتم ، در مدرسه زنکهای خانه داری برایمان میز را میچیدند و بما یاد میدادند چگونه قاشق وچنگال و دستمال سفره را روی میز بگذاریم و درکجای میز بنشینیم ! حال امروز طرف بخاطر آنکه پول دارد میتواند دستش را تا آرنج درون دیس ا برده لقمه ای باندازه سر یک گوسفند بردارد و درون دهان گشادش بگذارد و ملچ ملچ آنرا بجوید و آبرا با صدای وحشتناکی قور ت بدهد و چایی را درون نعلبکی ریخته به ان فوت کند و هورت بکشد ! اینها کارهای معمولی انسانهای امروزی میباشد ، بقول آن تیمسار پنبه میگفت "
پول کجا دار ی > ریدم به معلو ماتت ، سرمایه چقدر داری ؟؟!
پایان /
اشک ودرد وناله شد درچشم وجان وسینه ها
لاله وسوسن شدو در مجمر گلشن بسوخت
ثریا / اسپانیا / پنجشنبه 29/06/2017 میلادی/.لب پرچین /