دوشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۹۲

بی هویت

تاریخ کم کم جای خودرا به افسانه ها میدهد ، تاریخ  سر زمین ما بسیار طولانی ودردناک است ، نیمی از آنرا بریده اند ، گویی زمان گم شده از زمان صفویه تاریخ شکل میگیرد . این داستان تازگی ندارد  تمدن ها نابود میشوند آنهم به دست قدرتهای بزرگ  ، با نگاهی به تاریخ سر زمین های دیگر میتوان فهمید که بشر همیشه تمدنی داشته است ، سپس آنکه قویتر بوده تمدن اورا ازبین برده ونابود ساخته مردمش را زیر تیغ هلاک نموده ویا ببردگی اسارت برده است  ، آنها هم غروز داشتند ، حس خانگی وخاک داشتند وامروز بجر مشتی حشت وسنگهای بیقواره رویهم انباشته که لابلای آنهارا خزه ها وعلفهای خودرو پر کرده ، چیزی باقی نمانده است .

سر زمین ما هم روبه نابودی میرود ، ضعف . نا لیاقتی  ، گرسنگی وفقر تنها اسلحه ایست که مردم را به نابودی میکشاند واگر کسی توانست پایداری کند آنگاه شمشیر واسلحه بکار میرود ، حال اگر مثلا ملا برود سگ دیگری بیجایش خواهد آمد  تا باقیمانده را به گلوی سیری ناپذیر اربابان فرو کند  ، دیگر چیزی باقی نمانده است یک سرزمین خشک ، بی آب وعلف وآنچه هم که مانده به دست نورچشمی ها وآقازاده های بیغیرت صرف عیش وعشرت وهوسهای پایان ناپذیر آنها ، نظیر جت خصوصی ویا اتومبیلهای گرانقیمت که کارخانه دارن برای همین نوکیسه ها ببازار میفرستند وخانه های بزرگ با چمزار سبز مصنوعی ........واگر از آنها بپرسند مثلا " مادها " چه کسانی بودند ، خواهند گفت شاید اسم یکنوع نوشابه است .

نه دیگر چیزی باقی نمانده وآنچه که ته ظرف مسی زنگ زده دیده میشود تنها یک رویاست که ما میخواهیم با علم کیمیا آنرا به طلا تبدیل کنیم .

اسگندر کبیر میشود . انوشیروان عادل نامیده میشود وخر دجال امام سیزدهم .

تاریخ گم شد، وما بی هویت باقیماندیم .

ثریا ایرانمنش / اسپانیا/ دوشنبه 1314/3/10 میلادی

هیچ نظری موجود نیست: