چهارشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۹۲

چگونه ؟

چرا وچگونه ؟ هیچگاه از خود نپرسیده ام که من چگونه میتوانم باین دینا ومردمش کمک کنم ؟! بخیال خود با پرداخت  مقداری وجه یا چند تکه لباس وپختن وپخش کردن غذا به کسانیکه محتاجند من به کار خدمتگذاری جهان پرداخته ام ! با بوجود آوردن فرزندانی برومند پاک وبدون هیچ آلودگی روحی یا جسمی  که همه خوی انشانی درآنها به حد وفور یافت میشود ...خوب همین کافی نیست ؟.

حال دراین سن وسال درکنج تنهایی با آنکه شاهد پیشرفت وسرفرازی خود وآنها هستم باز احساس میکنم هنوز کاری برای جهان انجام نداده ام ونمیتوانم هم بدهم با اینهمه دزذ  وشارلاتان وآدمکش جایی برای من نیست دنیای من پاک و تمیز ویکرنگ ا ست .تنها کوشش من مصروف این شد که به تکمیل بصیرت  وافزودن معلومات وحفظ شخصیت خودم ، باشم  اما با تفاوتها اخلاقی ، اجتماعی ومذهبی باز  درمیان راه میمانم .فرهنگ من یک فرهنگ مشرکانه نیست من با خدای خودم مستقیم وارد مذاکره میشوم وبقول مادر مرحومم واسطه لازم ندارم این کار دلالی مذهبیون اعم از مسلمان ومسیحی وغیره برای من قابل هضم نیست در مورد سیاست چندان معلوماتی ندارم سیا سیون تنها پررو تراز بقیه میباشند  اما سطح معلومات چندانی ندارند چون اگر صاحب یک کیفت خاص بشری بودند به دنبال سیا سیت نمیرفتند . سیا ست نوعی پیشه نوعی  شغل است . میلی ندارم نقش معلم اجتماع را بازی کنم یک کاووش لبریز از رنج برایم کافی بود که بدانم اجتماعات از چه نوعی تشکیل میشوند . بیاد آن خانم افتادم که از یک خانه .کانون " عفاف " بقول امروزیها همسر یک مرد متمکنی شد > هر روز شام وناهار او از آشپزخانه هتل دربند بخانه آنها  میرفت وهرووز سر آشّپز هتل غذای مورد علاقه خانم را میپخت . خانم تنها کارش نشستن پشت میز قمار بود وهمسرش مشغول لخت کردن دیگران وفرستادن پولها به خارج از کشور.

من اینهمه نامردمی را نمیتوانستم تحمل کنم کارمن همه روز در آشپزخانه بود درکنار اجاق تا شکم مردم گرسنه ای که بنام قوم وخویش همسرم بخانه هجوم میاوردند سیر کنم وسپس انبوه ظروف نشسته را بشویم وبچه هارا تر وخشک کنم اما کسی اعتنایی بمن نداشت . آن خانم صاحب یک تکه زمین ویک خانه بود ومن تنها صاحب وجودم وهمیشه این بیت حافظ را میخواندم که :

خرقه پوشان همگی مست گذشتند وگذ شت / قصه ماست که بر سرهر بازار بماند .

نظم نوین سوسالیزم ! نظم نوین دموکراسی ونظم نوین دیکتاتوری بحال انسانهای مانند من فرقی نمیکند.

ثریا ایرانمنش / اسپانیا / چهار شنبه 5/2/2014 میلادی

هیچ نظری موجود نیست: