چهارشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۹۱

شکار فیل

بقول معروف ، هرچه بگنند نمکش میزنند، وای به وقتی که بگندد نمک.

من درانتظار ظهور یک ناپلئون جدید هستم تا بتواند این کشورهای درهم ریخته را بهم بدوزد وشاید یک قاره جدید اروپا بوجود آید بی آنکه قهرمان ما درخیال جمع آوری تاج ها باشد.

بیشتر مالیاتهای مردم بیچاره خرج قر وفر پرنسس ها وشب نشینهای آنچنانی آنها وبازی های پشت پرده میباشد.

دوران عروسک بازی رو به اتمام است پر نس ها وپرنسس ها در لابلای کتابهای قصه باید فراموش شوند.

من در عمل از شکار بیزارم چه شکار رویاه مکار باشد وچه فیل بی زیان که درمیان حیوانات به بچه و فامیلش سخت دلبسته است دراین فکرم اگر روزی حیوانات بجای ما بنشینند وبه شکار ما برخیزند  آنگاه عکس العمل ها چه خواهد بود ؟

درمیان قصرها ودربار های قدیمی وجدید بسیاری اتفاقات میافتد که قانون جلوی انتشار آنهارا میگیرد وهرگاه لازم شد ومنافعی درکار نباشد آنگاه دربار تبدیل به یک جمهوری درهم برهم ویک جنگل میشود گاهی هم مانند کشورهای بدبختی مانند سوریه ولیبی وسایرین ریاست جمهوری مشروطه میشود ، بهر روی مردم نقشی درتعیین سرنوشت خود ندارند ، مردم را هنگامی به میدان میخوانند که باید انتخاباتی صورت بگیرد آنهم انتخابات از پیش تعیین شده !ومردم فقط به تماشای سیرک میروند .

حال دراین فکرم اگر پادشاه سابق ایران به شکار فیل میرفت دنیا درمقابل او چگونه می ایستاد؟ او حتی تفنگ را هم دوست نداشت تنها سرگرمی او اسکی وموتور سواری بود .

خوب ، خلایق هرچه لایق !

هیچ نظری موجود نیست: