که تا هست دنیا به پا ، دزد هست
جزای بد وخوب را ، مز د هست
بود تا خدای حاکم زمین وزمان
نه دزدی به آخر رسد ، نه جهان
...........................
شب گذشته در یک برنامه تلویزیونی چند مورخ ! تاریخ نگار
وپژوهشگر نظرهای خودرا ابراز داشتنه وجوابی بی سروته
هم برای دیگران که به تازگی سراز تخم دراورده ودراین راه
پر خطر گام برداشته اند ، از چنته مار گیری خود بیرون آورده
وتقدیم مینمودند ، کاری باین ندارم که این روزها بیکاری وبیعاری
وبی برنامه بودن عده ای راباین راه کشانده که گردو غبار تاریخ
را پاک کنند همچنان که اشک چشم خودرا پاک مینمایند اما ایکاش
کمی هم انصاف بخرج داده وخودرا باین سو آنسوی نمیکشاندند .
در سر لوحه مبارزات مردم که منتهی به مشروطیت شد نام دونفر
دو مرد بزرگ اهل کویر ( کر مان) به چشم میخورد ،
میرزا آقاخان کرمانی وشیخ احمد روحی .
این دو تن سر دسته آزدایخواهان بودند واز فشار ظلم وستم حاکمان
به خارج گریختند آنها چوب بی دینی ولامذهبی را خوردند واین تهمت
تا امروز دامنگیر آنها ست ، آنها سهم بزرگی در به ثمر رساندن -
مشروطیت داشتند اما هر دو سر خودرا بباد دادند ده سال بعد از مرگ
آنهافرمان مشروطیت به امضاء مظفرالدین شاه رسید .
اما واما ..کسی از خانواده این فداییان راه مشروطه نانی نخورد ودر
واقع نان مشروطه را بعد از آن کسانی خوردند که نه تنها قدمی درراه
آزادی مردم سر زمینشان بر نداشتند بلکه سنگهایی را نیز در مقابل
چرخ این انقلای ملی نهادند وعجب آنکه هیچکدام از آنها ( کرمانی)
نبودند.
آنروزیکه این داغ بر دل سایر آزدایخواهان کرمان نهاده شد ظاهرا
هنوز لاله های صحرایی کوهستان بردسیر بخاک نریخته واواسط
تابستان ناگهان از زمین لاله رویید واین از عجایب آن روزگار بود
در ماه امرداد لاله درکوهستانها بروید بهر روی آن دوتن چون دو
درخت تنومند وصنوبر گویی قلمه خورده دوباره شگفتند .
سالهاست که نامشان از یادها نرفته درعوض اقوام قوم بچاقچی و
صولت السلطنه ها!!!!!! وظهیرالدوله ها .....به نوا رسیدند که
هنوزهم تخم ترکه شان را به نمایش میگذارند.
ثریا / اسپانیا / دوشنبه هشتم شهریور ماه /سال 89
...................................................