بت پرستی واسطوره سازی درکشورهای نظیر سر زمین ما یک امر عادی است ، از میان حقایق بلند پایه آنچه را که باید گم میکنیم وآنچه را که به خیر وصلاح مملکت است فراموش مینماییم ویا نباید به زبان بیاوریم حقایق را باید دردرون خود نگاه داریم همچو پرتو ملایم آفتابی که زیر ابر پنهان است واین حقایق نور خودرا کم کم گم میکند.
من منکر زشتی کشتن وشکنجنه کردن آدمهایی که میل داشتند حرف بزنند ، نیستم ، اما باید تاحدی آنهارا بزرگ نمود وسپس در کتاب تاریخ جای داد .
همه کمانی را به دست گرفته اند وهرسال وهرماه وهر روز پیکانی دردرونش جای دادهد بسوی هدف خود پرتاب میکنند.
بارها میل داشتم بنویسم که بااین کوشش های انفرادی باید مبارزه کرد اما کسی گمان نکنم توجهی بمن واین نوشته ها داشته باشد با یک روش انفرادی نمیتوان به مبارزه برخاست وبرضد جهل ونادانی وتقلید جنگید باید گروه هایی تشکیل شود واین گروهها فورا انشعاب پیدا کرده مشغول پرچانگی های خود میشوندبهترینشان یکدیگرار نابود میسازند ویا میکشند درآن میان شاید چند تنی مردان شایسته وسر شار از نیرو وایمان بوده باشند ویا ساخته شده اند برای رهبری بی آنکه گله ای داشته باشند.
امروز همه فضیلتهای اخلاقی درمیان لجن های احساسات پرشور گم شده اند وهیچ از خود گذشتگی وجود ندارد هیچکس نمیخواهد پیش سایرین سر فرود آورد ودرعوض برای جلب مردم نادان وهوادارانی که نمیدانند چرا وبرای چه جلب این اسطوره شده اند باهم ستیز میکنند آنهم نه زیر ضربات دشنه دشمن بلکه زیر ضربات خودشان واین از همه اسفناکتر است .
استادان ، شاعران ونویسندگان وادیبان ونمایشنامه نویسان آموزگاران صنف های کوچکی تشکیل میدهند که خود باز به صف انفردای بر میگردند وهرکدام درخانه اش را به روی دیگری میندد.
در سر زمین ماهیچ اتحاد واتفاقی شکل نمیگیرد مگر با زور اسلحه وفشار زندان وشکنجه ودست آخر مرگ ومتلاشی شدن زندگی ها.
روز ی دراین گمان بودم که مردم سر زمین من برای کینه ساخته نشده اند امروز میبینم که کینه ها شدیدوعقده ها باز شده ودیگر آن نیستند که بودند نبوغشان بر باد رفت وبجایش یکنوع آنارشیزم زهر آلود نشست.
آن بر گزیدگان خاموش ماندندوخاموش شدند وبه زمین فرو رفتند امروز یکنوع بردباری فیلسوفانه آنهم برای کسانیکه که دیگر دندانی برا جویدن گوشت یکدیگر ندارند وتنها به هوای آزاد وآفتاب خزان ودرآغوش گرفتن یکدیگرپشت به دشمن کرده اند.
ثریا/ پنجشنبه