ثریا ایرانمش ، لب پرچین ،اسپانیا،
دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد / سعادت آن کسی دارد که از تن ها به پرهیزد
گریز از تنها وتنها پای بر هفت اختر جهان دارم مادر طبیعت که این روزها از زن پدر هم بد تر شد مرتب اشک میریزد و شهرها ودهاترا لبریز از آب میسازد شاید برای از دست دادن ی یگانه طفلش باشد کهنه شده زشت شده با آرایش که نوکیسه به او داده اند زشت تر از همیشه میباشد دیگر خبری از درختان قرون نیست آنها را اره میکنند و به مصرف داخلی میرسانند خبری از انبوه جنگلها نیست انها را میسوزانند وخانم هیلیری روی خاکستر آن ماکارون میرقصد ،،
امدنش به این سو بیخود نیست انهم صاف به قصر بزرگ زیبای ، معروف سویا برود نقشه ها در سراین پیر خود فروشو دوستانش هست مردم اسپانیا هم بعضی ها ندید بدید عکسی در کنار اومیگیرند و در اطاق پذیرایی آویزان میکنند افتخارشان هست ، خوب توانسته مغز ها بخورد وهمه را تهی سازد .
هرچه هست دیگر برای من جنبه ه این ندارد دلم برای زیبا روی میسوزد که در بیمارستان افتاده زیبا ترین زن دربار انگلستان چه شوم است این دربار تنها عنکبوتهای پیر در قصرها ساکن هستند جوانانشان از دست میرو ند ان عروس طلاق گرفته دچار سرطان پوست شده است تنها عنکبوت دیر گاهی خودی می اراید و میل دار پا جای پای آن ملکه واقعی بگذارد متاسفانه شاهنشاه نیز دچار عارضه تخمگذاری شده اند وپروستاتشان ورم کرده است حال آیا شاهنشاهی از بین میرود یا ان هنر پیشه دست سوم رنگین پوست ملکه آن امپراطوری قدیمی خواهد شد ، داستان را دیگر باید در تاریخ خواند متاسفانه یا خوشبختانت ما حضور نخواهیم داشت ،
جنگهای نیمه قلاب همچنان ادامه دارد روی هوا مرتب موشک پرانی است وعجب آنکه مادر طبیعت گویا این گوشه ای را که من ساکنم فراموش کرده قطره ای آب بر زمینهای خشک باغچه ها ودرختان خشک نثار کند روی نقشه تنها یک لکه آفتابی با درجه بالا دیدده میشود انهم همان تکه ای است که ما لانه داریم بنا بر این باید در آب صرفه جویی کنیم .
حوصله نوشتن ندارم حوصله هیچ کس وهیچ چیز را ندارم مشغول تماشای شهر فرهنگ هستم باهزار رنگ . پایان
ثریا دوشنبه 22 ژانویه 2024 میلادی
در خاتمه برای آن زن زیبای بیمار آن گل خوشبوی دربار انگلستان دعا میکنم تا بهبود یابد وبه بچه هایش برسد ، امین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر