دوشنبه، دی ۲۵، ۱۴۰۲

سیمین / یک مرثیه برای تو بی مانند بودی .


 ثریا ایرانمنش ، لب پرچین .‌اسپانیا ،

کدام  پایه نصب  جهان باید  کرد / که در مسالک فکرت  نه بر تر أیی

درون خلوت کروبیان عالم مستی / شریر کلک تو باشد  سماع جاودانی

روز گذشته  زیبا ترین لوکس ترین بانو ترین و بهترین دوست عالم را که داشتم از من خدا حافظی کرد  آخرین ناهارش را با پسر من صرف کرد  وروی دوربین  پیکر در هم ریخته اورا که به سی وپنج کیلو گرم  رسیده بود نفس نفس زنان  مرا گویی می بویید  من تنها میگر یستم،‌…..

این أخرین یاد،گارا از دوران زندگی خوب گذشته ام بود  او از فامیل بزرگ و نجیبی برخاسته بود تحصیلات عالیه داشت  شیک ترین زن جهان بود  والبته زیباترین ،

نامی بزرگ از خودش بیادگار گذاشت  هرچند تنها نام فامیل مادری او برای همه ایران کافی بود   وامروز تک وتنها در کنار چشمان وحشت زده تنها دخترش داشت جان میداد وبا هر نفس مرا میبوسید ،

کجا مثل تو عزیزی  دیگ ر پیدا کنم  تنها گریستم گریستم وهنوز اول صبح روز بعد دارم میگریم  ومرثیه نویسی می‌کنم ،

جایت در کنارم در دلم ودر زندگیم خالیست ای سیم ب بی نظیر جهان که هیچ طلا  ‌نقره ای هیچ ألیاژی قادر به   ساخت امثال تو نیست آلیاژ تو نوع دیگری بود افسونی در آن دیده نمیشد ریا کاری های گربه های ملوس را نداشتی شیر جنگل اما آرام ، ،

گفتنی ها زیادند اما اشک آمانم را بریده  آسوده  و آرام  در کنار فرشتگان ملک‌وت پرواز کن  شاید در دنیای بهتری توانستیم یکدیگر را ببینیم ،

ثریا 

15/01/2024  میلادی 

هیچ نظری موجود نیست: