سه‌شنبه، دی ۱۲، ۱۴۰۲

کله جوش یا اشکنه؟ ؟


 ثریا ایرانمنش، لب پر چین . اسپانیا .


مسکینی و غریبی از حد گذشت مارا  / بر ما اگر ببخشی وقت است  یارا 

چون رحمت تو‌افزون شود ز عذر خواهی / هر چند بیگناهم ،‌عذر آورم گناه را 

روزها بادرد  و اه و افسوس  وافسون میگذرند  ، سالی گذشت بی آنکه  به حال من فرقی کرده باشد همچنان روی همان صندلی تکیه دادم وهمچنان زیر پتو دردهایم را پنها ن ساختم   

حال دیگر همه میدانند چیزی  نیست که پنهان باشد  در روی صفحات مجازی به دنبال یک شعر یک نوشته یک تکه موسیقی میگردم  ،خیر  عده ای سکینه سلطان چارقد بسر دستور اشکنه  و یا کله جوش ارزان‌ترین غذای  فقرای  شهرهای دور افتاده را می‌دهند  ،

علی آقا که خواب نما شده ودر  لباس پیامبر از خواب برخاسته  البته  باقلا پلوی  مجلسی همراه با گردن میخورد سوپ جوجه تازه سر میکشد خاویار میخورد  در مقام خدایی باید اینگونه تغذیه کرد  دست در خون  ملتی و سر کشیدن کاسه خون بچه های نوزاد برای عمری طولانی حال باید در انتظار  روز تاج گذرای   باشیم  فرشتگان ملکوتی از آسمان با تاجی از الماس ‌برلیان ونور خدایی  فرود خواهند آمد و اورا  بر تخت مینشانند ما هم کله جوش را از فاطمه کماندو فرا میگیریم واشکنه  را از زهرا  خانم آشپز  وبه  تماشای سینی های لبریز از غذاهای مجلسی  مینشینیم  با دستهای  کلفت وکثیفی که با مشت بسوی  غذا ها ور حمله می‌شوند   به این میگویند  ،،،، دوم،کراسی،،،، ‌برابری و انقلاب مستعضفین

نه ،‌دیگر چیزی ندارم بنویسم دردرهمه وجودم را فرا گرفته وتنهایی مزید بر علت .‌ سر انجام روزی همه چیز خوب خواهد شد   میدانم بخوبی میدانم اما آن روز من نیستم تا برفراز بام آوازی سر دهم ،‌ پایان  ثریا  

اولین نوشتار در سال جدید  202/01/  ،

هیچ نظری موجود نیست: