ثریا ایرانمنش ، ( لب پرچین ) اسپانیا به تاریخ 30/ آگوست ، 2023 میلادی ،
چه قدر به بیراهه ها رفتی ، پرنده جان او که نامشرا را نمیدانی و رهگذران بی هویت و راهی از او جدا ،مسافری میان زمین واسمان وسنگینی دلهای لبریز از جویبار .
در این باغ نا تمام تو ای پرورده دستهای پاک ، ای کودک شاخسارهای پر شکوفه ای تنها ترین موجود بی آنکه بدانی بر زمین چه آتشی است از آسمان فرو افتادی ،
در میان لالایی شادمانه آن دایه مهربان که ترا ساخت اما به چشمه وحشت رسیدی بازوانت سالهابرای در أغوش گرفتن باز ماند اما دیوار را در بغل گرفتی ،
به غریب ها خندیدی به لبخند ناشناسان دلخوش کردی .
وامروز ، دیگر چیزی برای از دست دادن نداری غیر از نیمه جانی را که به زور با خود میکشی ،
در پی کدام جویبار بودی ؟ از آن هنگام که پای از کویر بیرون گذاشتی تا به جویبار گواری آبی خنک برسی دیگر پاهایت لبریز از تاول بودند پیکرت خاموش ،
هیچگاه بهارا با تمام وجودت احساس نکردی و امروز ویرانی آن سر زمینی را میبینی که به آن عشق داشتی بچشم اشک میاوری مردان خدا کم کم گم میشوند وزنان خدا جایشانرا خواهند گرفت وفرقی ندار د حکومت یکی است مردانه وزنانه مالنند همان حمام های قدیمی مردانه و زنانه میشود ،
وتو همیشه پنهان ابرا با عسل آمیختی ونوشید ی بخیال شور کودکی ،
ریشههایت ترا فریاد زدند ارابه ها روی آنها غلطیدند و همه خشکیدند در فضایی تاریک بدون نو ر در کنار بوی باروت ومسلسلها بر آب شبانه شبیخًون زدی .
چگونه خودرا پروراندی مرگ را بارها بچشم دیدی با لباس های الوان از جلوی چشمانت میکذشت وهر دم بتو نزدیکتر میشد ،
وچه از این بهتر که تو رویت را بر میگرداندی وخوشه های شور را از داخل میراندی .
وشب گذشته ، شب تیره تا ریک چند بار مرگ را بچشم دیدی در بستر تا ریکت وتو خود نور افشان ی نه این پایان سفر نیست هنوز دری به روزنه تاریک تاریخ باز است روزنه ای که میتوان به راحتی از آن عبور کرد،
گریستم برای آن ( من) تنهاترین ( من) کودک توبود اوچشم انداز انداز حیرت تو شد اودر پهنه انتظار هنوز روی سکوی امید نشسته است
وتو تو تنها ترین ( من) بودی وتو نزدیکترین (من) بودی وتو رساترین ( من) بودی ای من سحرگاهی بر خیز وطلوع صبح را ببین وافتابی دیگر بر پهنه دشت خشک وبی آب تابیده است وتو در میان تاریکی ها باید به روز بیاندیشی ،
،،،،،،، روزی که دیگر تمام خواهد شد ، مانند همه روزها که از پی هم میایند میروند ، پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر