ثریا ایرانمنش ، لب پرچین .اسپانیا ،
أن لحظه ای که شعله کشد برق خشم من. / هر گز بفکر خشک وتر و گرم و سرد . نیست
خوب ! نمایش. سالگرد وسوگواری. شهر بانو با کمک هیزم بیاران معرکه وانهاییکه استخوانی درون جیبشان میگذارد تا. به موقع واق اق کنند وپاچه بگیرند حال این بیوه غمگین وسوگوار قرن این زن وفادار آرامگاه آن بزرگوار را کرده محله توریست و ممر در آمد هرسال. خودش رابه. آنجا میکشاند به همراه دورگردان و ودوربین ها و . رفقا که از قدیم آلیام دورش حلقه میزدند واز او قهرمان میساختند. حال این عجوزه پیر برای پاک کردن لکه های باقیمانده باز خودش را به آنجا کشانده شعار انقلاب مردم را عوض کرده شیون کنان. فریاد بر میدارد که اهای میخواستند مرا بکشند. کشته توبه چه دردی میخورد تو الان همه مرده ای بیش نیستی. با این. گام ها هم نمیتوانی لکه های ننگی را که بر تا ریخ ایران گذاشتی پاک کنی ،
آیا بهتر نبود. با همان جوجه کمونیست خود. به کوه نوردی میرفتی ارتیست میشدی مانکن میشدی. ، به قصر یک پادشاه بی گناه گام نمی نهادی با پوشه ای که دستورات در آن. نوشته شده بود. تو برو ما هوای ترا داریم. در تلویزیونهای سر تا سر عالم تنها تصویر تو. نقش میبندد تو قهرمان خواهی شد. تو ملکه افسانه ای جهان هستی خواهی بود مشروط بر آینکه اورا با خود بیرون ببری ، تا ما کارمان را انجام دهیم قول میدهیم که تا آخر عمر کثیفت. تو محتاج نخواهی بود برایت زمین
در سواحل لاجوردین میخریم . آپارتمان لوکس در موناکو و شبهایت . را میتوانی در کازینو ها . صرف امور خیریه. کنید. وپولهارا بدهی اگر کم وکاستی بود خوب هنوز جواهرات هستند بجایش آن مهره های پلاستیکی را روی شماره ها بگذار لیوانی ویسکی وچند سیگار. وخوب طبیعی است که بادیگاردهایت جلوی در چرت میزنند و یک خانه در فرانسه یکی در کلرادوی امریکا یکی در موناکوبکی در تنریف. وزمینهایی که در آنجا ساختمان سازی میکنیم وهنوز در انتظار آن هستی که نور را بر تا ریکی پیروز کنی خود تو بد ترین تاریکی تا ریخ وطن ما ایران بودی تاریکی که چهل وچهار سال از بهترین. جوانان را از دست دادیم. دخترکان زیبای پر آرزو. را به سینه خاک فرستادیم )قهرمانان جهانی را روانه گور کردیم تا تو عجوزه همچنان بتوانی به زندگی نکبت بارت ادامه دهی وهر گاه لازم شد مانند یک موش پیر از سوراخ بیرون بیایی ویک بیانیه صادر کنی مگر تو کی هستی ؟؟؟ آن جهنمی ها تاتو زنده ای از سر زمین ما نخواهند رفت تو حافظ منافع آنها هستی با کمک آن ادمخوران و ممکن است چند جوان شیفته وچند دخترک تازه بالغ را بتوانی فریب بدهی در مقابلت خم شوند وجرند ببافند. سر کار خانم من کام به گام با زندگی کثیف تو همرا بودم وهمهرا ) میشناسم مدرک هم دارم ،
تاریخ وطنمارا تو دگر گون ساختی شاه عزیز ودوست داشتنی مارا تو تو روانه گور کردی و با آن موهای مصنوعی افشان سرت را روی شانه او میگذاشتی ومیدانستی او ترا دشمن میدارد هیچ احساسی هم نسبت بتو ندارد محلی از اعراب در سینه بی کینه وپر مهر او نداری. اما او تنهاست ومجبور آست با عقرب جرار . بسازد از تر س مارهای وافعی غاشیه زهرداراز وکشنده. جه خوب شد یزدان پاک اورا به نزد خویش خواند. وترا رسوای خلق کرد او در حال حاضر در سینه میلیونها ایرانی جای دارد ملتی شریف برای روحش دعا میکنند وسپاس اورا دارند شمع روشن میکنند تو وان مریم قجر هر دو از یک رشته بافته شده اید. رشته های از نخ ریا و مکر وخود فروشی ،. زیاده عرضی نیست اما من نخواهم مرد تا ویرانی ترا ببینم ، پایان
ثریا ،
07/08/ 2023 اسپانیا. برکه های خشک شده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر