سه‌شنبه، مرداد ۳۱، ۱۴۰۲

و،،،، أخرین پیام به او‌.

 

خدا حافظی از تو‌، خداحافظی  از ایران وایرانیان. وخدا حافظی  با سر زمینم ..

در باره تو ،‌مانند لباس تنگی بودی که به اصرار میخواستم درز ها را باز کنم  وانرا بپوشم شبیه تو شوم ، اما نشد تو زیادی تنگ‌ وکوچک‌ بودی و پاره و‌تکه تکه شدی 

تنها یک نصیحت برایت دارم. انرا که در کنارت. نشانده وبامید پدرش نشسته ای هنوز نیمه تاریک خودرا نشانت نداده است همان زن الکن ،

 بقیه زندگیت بمن مربوط نیست. نه زندگی روزانه ات نه سیاست احمقانه ای که در پیش گرفته ای درست مانند یک پسر بچه کوچک شیطان که پالتوی پدر بزرگش را بپوشد ‌عینک سیاه اورا بر چشمانش بگذارد وبا عصای او بخواهد راه اورا طی کند  برود تنها باعث خنده وتمسخر  مردم شده و آنها  رارمیخنداند طرز لباس پوشیدن تو‌مرا به  گریه وا میداشت .،  بقیه دیگر زندگی خودت هست بمن مربوط نیست از تو خدا حافظی  می‌کنم امیدوارم کاهی متوجه اشتباهات خودت باشی  در مورد سر زمینم نیز برای همیشه انرا . فراموش کردم ‌خاطرات را نیز به درون دریای آبی ریختم ومردمانش را. بخودشان سپردم ،‌ما هریک  ساکن یک سیاره هستیم که ناگهان عوضی در  سیاره دیگری سقوط می‌کنیم ،‌من متعلق به سیاره زمین نبودم ‌نیستم  بنا برای برای صعود ‌رفتن به سیاره خودم. دقیقه شماری می‌کنم ، هیچ چیز من شبیه مردم آن سر زمین نبود مگر بوی خاک اجدادم که امروز بوی تعفن گرفته است ‌ویران شده واتش ابدی تیز خاموش گردیده است ،‌با مهر 

ثریا ، اسپانیا .بیست دووم. آگوست. 2023  میلادی 

هیچ نظری موجود نیست: