چهارشنبه، آذر ۳۰، ۱۴۰۱

ظلمات وتاریکی


 ثریاایرانمنش «لب پرچین »  اسپانیا 

مست شد ‌خواست که ساغر شکند. عهد شکست . …فرق پیمانه وپیمان ز کجا داند مست ؟

این مستان دیوانه ، این راهزنان بیگانه این دشمنان  أزادی وأزادگی. ودشمن زن و ظرافت ولطافت  خود چون بخلوت میروند. همه کار میکنند امادست وپاها وکمر. ایرانیان را  قطع میکنند این حیوانات از جنگل گریخته زیر  دنیایی از پشم وریش و سبیل که 

نا شناخته باقی بمانند. علف هایی هستند که از جاه  فاضل أب. دنیای غرب بما رسید تا ما پای به دروازه تمدن نگذاریم وهمچنان وحشی و آدمخوار نامیده  شده  باقی بمانیم حد اکثر آنکه بنا به میل أن  یهودیان  ابر قدرت ما به مشابه یک بنگلادش دوم تبدیل شویم ،

همه چیز تایی را که داشتیم از ما گرفتند  ادبیات ،ساز م‌و سیقی و زیبایی ، رعنایی ولطافت وظرافت زن ایرانی وامروز مشتی زن کت وکلفت سبیلو‌که جای آنهمه  زیبایی و رعنایی  را گرفته است . 

یلدای ما. به صبح پیروزی وأزادی تبدیل خواهد سد وسیاهی این شب تاریک بر چهره آنهایی. میماند که نوکر دست به سینه این وحشیان آدمخوار. از جنگل فرار کرده میباشند از قبیله آدمخواران قرن چهاردهم ،

حال خوشی ندارم. یلدای شما را صمیمانه تبریک میگویم. بامید صبح روشن. أزادی

ثریا ایرانمنش 21/12/2022. میلادی 

هیچ نظری موجود نیست: