شنبه، آذر ۲۶، ۱۴۰۱

یلدا


ثریا ایرانمنش ،« لب پرچین »  . اسپانیا 

بگذارید  که بینندگان  با أفتاب  بزرگ شب تا ر یک را روشن سازند ،

در روزگار دراز جاویدان روشنشان  

آنها هنوز به چراغ خرد خویش اعتماد واحتیاج دارند 

خانه شما سوت وگور است حتی شمع در آن خانه ها میمیرد  بگذارید آن نسل از ته دل بخندد  وهرکجا  کوس  تنهایی ویا رسوایی را دید انرا بکوبد  وگامهایش را جلو  ببر د

بگذارید آنها از ته دل بخندند ،

ما گام گام به گام رو به عقب میرویم خنده های ما تبدیل به گریه شده اند 

پاهایمان برا ی رفتن به جلو  نیاز  به یک چراغ روشن داردامروز ما در تاریکی جهان زندگی میکنیم ،


میخواهم از عشق بگویم  اما کلمات میترسند جلو نمیروند .

 دیگر گام هایمان قدرت. جلو رفتن ندارند  تا زمانی که چشمانمان را فرو ببندیم ،

سفره تنهاییم را پهن کردم  سفره ای که از عشق خاموش است  وتنها عشق را درتنهاییش اما کلمات در دهانمان باقی ماندهاند میبینم کلمات خاموشند  ،دلم میلرزد اکر نام آن ا بر زبان بیاورم  زبان من سالهاست که از گفتار باز مانده ود ر خاموشی  تنها از درونم  کلماتی بیرون میفرستد که کسی. قادر به درک آن نیست ،نه ، نیست ،

شعورم را دراختیار خود. دارم  وتنها با خود میاندیشم 

یلدا فر میرسد. شب بلند بلند ترین شب زمان  برای ما در ابن غربت شبها همیشه یلدا بوده  اما در این شب  باید نشست وشمع روشن کرد وبه همراه شمع گریست. چرا که ارواح جوانه‌ای زیادی در آسمان کرد هم آمده اند واز بیشرمان سخن میگویند باید. برایشان شمع  روشن کرد تا آنها چهره یکدیگر ا بهتر ببینند  همه تازه ونو رسند  قاتلین آنها مشغول نسل کشی هستند  حال چه کسی میل دارد چاقو برشکم  هندوانه بگذارد وبخندد ». همان قاتلین با لباسها  ترسناکشان . .

سفره تنهاییم را گشودم شمع در آن بیشتر از مواد خوراکی است. چیزی. نیست  که درون  آن بکذارم. پسته های کرم خورده انجیر مانده مانده  درون اسید ویا نه چیز دیکری نیست این  سونانی هرچه را که بود باخود برد وبجایش گل ولای باقی گذاشت 

تنمان خم  میشود نه دولا میشود. پاها بیحوصله اند ودستها بی حوصله تر تنها  مغز است که میکوبد. زبان بسته است چرا که درب‌ها همه بسته اند ،

نه این کلمات قادر نیستند  آنچه را بر که دلم میگذرد باز گو کنند تا میشوند ، دولا میشوند  نمیتوانند صاف و هموار  در یک خط افقی. بایستند  وپر چین میشوند  منهم از حیله ها و زرنگی ها بی بهره  هستم   ودر بین این  چروکهار سر گردان ،

یلدای شما مبارک. بامید صبح روشن. أزادی 

پایان ، ثریا ایرانمنش  17/12/2022

 میلادی  

هیچ نظری موجود نیست: