ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا !
خدایان مارا از بهشتی که ساخته بودیم بیرون میراند اما مردمانی بودند وهستند که از مهر ورزیدن هیچگاه توبه نکردند !
برای سر کشی بر مردم وکشتار آنها نیز هیچ کس توبه نخواهد کرد همین چند روز پیش درافغانستان یک خانواده را سر بریدند واین کار هرروز انها وآن بت ساختگی که بر مردم جها ن تحمیل شده است تنها لبهای بی قدرتش را تکان میدهد بی آنکه شعوری در سر ویا مغزی درکاسه سرش مانده باشد پشت صحنه چه بسیارانند .
کشتن چند بیچاره بی خانه مان کاری است همیشگی ودر متن برنامه ها این خانواده گرسنه وبی پناه چه منافعی برای جهان دارد بهتر نیست قاتلانی را که به آنها درس مرگ اموخته ایم به جان آن درماندگان بفرستیم ؟ وهنوز این اول کار است چه بسا درپنهانی نیز هر شب خانواده هایی قربانی میشوند واب از آب تکان نمیخورد همه درفکر یک جنگ زرگری هستند بین دوابر قدرت جهان .
برای پیشرفت وجلو رفتن باید مردم را به دنبالل خود کشید امروز دیگر کمتر کسی از آن بیماری ناگهانی ووحشتناک !!! حرفی میزند گروه گروه هریک با یک پرچم به دنبال یک گفتارند بی انکه معنی گفتار وکردارخودرا بدانند دستوری از بالا رسیده است . باید اجرا شود آن بالا کجاست ؟ همه راهها به کجا ختم میشوند ؟ درانبار اسلحه ها رویهم تلمبارند وبمب ها باید مصرف شوند .مهم نیست من /تو / واو چگونه زنده هستیم ویا زندگی میکنیم مهم این است که باید " طلا " افرید ودرمیان طلاها زیست با خون دیگران میشود کیمیاگری کرد ومس را طلا نمود .
ماهر چه بگوییم ویا بنویسم کسی نخواهد فهمید برای درک مارا به اکراه ازخود میرانند وسپس ما درهمان جایی که بودیم وهستیم دوباره قرار خواهیم گرفت .
کسی فریاد مارا نخواهد شنید درکوچه وپس کو.چه ها فریادهای دیگران گم میشود ما حتی در ماندن. درمانده ایم .آزاد نیستیم . آنهامانند سنگ غلطک از روی ما راه میروند وبه همان اندازه از آزدی وازادخواهی ما میکاهند ما آنهارا نمیبینم اما آنهار ا حس میکنیم از پشت میشناسیم .وهر روز نفس ما تنگتر میشود وزندگیمان نفس گیر تر .
روز گذشته ناگهان سنگی بزرگ مانند یک غلطک بر سرم فرود امد \پس از سه ما ه که درانتظار رسید برق بودم ناگهان چشمم به رقمهای آن افتا د نفسم برید ششصد یوروی نا قابل برای یک نفر که نه چندان بخاری گرم کنی را مصرف میکند نه چندان \چراغی دارد ونه چندان از اجاق برقی استفاده میکند وتازه برای ماه اینده بیشتر خواهد شد با التماس توانستم بصورت قسطی انرا پرداخت کنم وهنوز درانتطار این ماه هستم چه بهار چه تابستان چه \پاییز وچه زمستان صورتحساب یکی است مانند صورتحساب تلفن یک نفر هرماه هشتاد تا یکصد یورو باید به پردازم خوب اگر نمیتوانی به
پای ما برسی / از ما نیستی باید بمیری راه سومی وجود ندارد و.... واز ان پس ما ومن ودیگران وجود نداریم وکسی برای ما پرچمی را بالا نخواهد برد نه برای ما ونّه برای آن خانواده های جان باخته افغانی ! مهم نمایش وسیرک بزرگ است عده ای دراین جنگ سود فراوان میبرند جنگ برکت است برای همه آنها که راهش را میدانند .این جنگ ادامه دارد تا زمانیکه یکی از طرفین خسته شود وشمشیر ا غلاف کند دیگر کسی باقی نمی ماند وآن عده که باید کم میشوند وزمینهای \ وسیع تقسیم میشود بین خودشان برای چراگاههای خصوصی شان ورقصندگان نیز دراین میان دستی از آستین درآورده با نطق های آتشین وفریادهای بلند این جنگ را محکوم میکنند ومیل دارند به ان گره بخورند امااازخودشان مایه نمیگذارند دیگران را به خدمت میگیرند .
درحال حاضر المان یکی از خریداران مهم نفت وگاز از روسیه است اما دکانداران دیگر همه بساط خودرا جمع کرده بخانه هایشان رفته اند من دراین فکرم که مثلا برند شانل ویا بقیه را در مسکو جه کسانی می پوشیدند ویا مصرف میکردند غیر ازهمان ؛ اولیگارشی ؛ های تازه به دوران رسیده مانند سر زمین کهنسال من !
وهنوز ما درانتظار ان سیمرغ بلند پروازیم که از کوه قاف بر سر زمین ما فرود اید !!
( دیگر این حروف اجازه نوشتن نمیدهند ) باید بفکر یک دستگاه جدیدباشم . با عرض معذرت .تمام
ثریا ایرانمنش ۰۷/۰۳/۲۰۲۲ میلادی برابر با ۲۵۸۰ شاهنشاهی !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر