پنجشنبه، مهر ۰۸، ۱۴۰۰

گفته بودی !!!

ثریا ایرانمنش  " لب پرچین " اسپانیا !

بلی ! گفته بودی به سرت آیم اگر جان بدهی / خط تو نامه تو نامه تو پیک تو پیغام تو کو ؟.......

جان را کف دست گذاشته ام اما هنوز کسی حاضر به بردن ان نیست   عکس ضمیه آخرین عکسی است که از درون هوا پیما گرفتم وگمان نکنم دیگر هیچگاه دنیا را باین زیبایی وپاکیزگی ببینم ویا سفری داشته باشم .  رودخانه مذاب  آتش فشان راهی دریاها شده ود رآخرین روزهای اکتبر به اقیانوس آتلانتیک میرسد  تکیف آب زیان چه خواهد شد ؟ تکلیف ما معلوم است وتکلیف جلگه ها وتکلیف کشتزارها همه معلوم است همه چیز خاکستری شده به رنگ مرگ . مرگ هم خاکستری است واین دنیارا برای ما ساختند تا کهنه  ها بروند وآقایان با یکدیگر درون تختخوابنهای مجللشان عکس بیاندازند وافتخار کنند که یکی هستند وکودکانی را نیز برای خو. ""د بر خواهند گزید  خواهند نمود ""حال سرنوشت آن کودکان به کجا می انجامد ؟ شاید میل داشته باشند دنیا فقط مردانه باشد وبقول یکی از آنها " زنها بو میدهند " !!! 

نه ! من بر این باور نیستم ک زمان به آخر  رسیده و پس از ظهور خر دجال امامی بیایداینها همه افسانه هایی است که از پیش از حدود هشتصد سال قبل نوشته شده ودرصندوقهای غیر قابل نفوذ هوا نگهداری شده تا امروز نتیجه های آنها  نقشه ها ر ا پیاده کنند  دیگر سخن گفتن از " واکسن" گناهی کبیره است .وتزریق آن ضروری است   درغیر اینصورت قحطی  نمایشی فرا میرسد ونه اب ونه نان خواهی داشت وحتی جایی برای تخلیه روده هایت ومثانه ات پیدا نخواهی کرد چه  بسا آنهارا  نیز احتیاج داشه باشند برای ساختن نسل آینده! تنها خودشان میدانند ونوکران سوگندخوردشان که درون آن ازمایشگا های  مهیب چه ها میگذرد  دیگران هیچ خبری ندارند هر گوشتی را جلویت  گذاشتند باید نوش جان /کنی اگر چه گوشت دوست وهم خانه تو  باشد !!! 

((روی میز کوچکی که برای لپ تابم دارم  همان جا غذا میخورم روی همان مینویسم وروی همان میخوانم وروزهای متوالی روی صندلی گنده قدیمی خود می نشینم وگلدوزی میکنم میلی به رفتن بیرون وتماشای جانوران ندارم .))

 حوصله گفتارهای  آنچنانی هم ندارم به دنیایی فکر میکنم که نسل  باقیمانده من  باید درآن زندگی کند وقربانی شود قربانی مشتی هوسران وجنایتکار وآدمکش  کاری هم ا زپیش نمیرود یک دست صدا ندارد این روزها هیچ دست ودسته ای صدا ندارد همه صداها خاموش میشوند  بیصدا این گفته ها واین نوشته ها برای آدمهای تن پرور نیستند که برای عیش ونوش زندگی میکنند وبرای نمایش  دادن خانه های اراسته خود به دید وبازدید میروند ! 

دستهای پرتوان از کار افناده اند ومردان با قدرت ناتوان شده اند واین جانوران دربستر های آلوده خودشان درهوای الوده به افیون برای اینده جهان نقشه میکشند دراین جهان من هیچگاه حرکت نخواهم کرد .

امروز شاهد رژه مردانی هستیم که روی در گمان این بودیم که حافظ ما وحفظ اراضی ما میباشند اما این جانوران گوشتخوار تنها بفکر شکم وزیر ان هستند وباید از آنها نیز دوری کرد  وآنچه را که روزی مایه افتخار یک " سر باز" بود دیگر تنها درکتب قدیمی باید یافت دیگر شهامتی  درهیچ مردی نیست تنها زبان است که حرکت میکند .. دیگر سخنی نیست حرفی نیست باید دردهارا با تمام وجود تحمل کرد وروحیه را قوی نگاه داشت تا ـآخرین دقیقه که زنگها به صدا در میایند .  وتنها آرزویم این است که این نوشته ها باقی بمانند !. پایان 

ثریا ایرانمنش . 30 اکیتبر 2021میلادی .

 دوست نازنییم سیمین جان تولدت را شاد باش میگویم .ثریا 

هیچ نظری موجود نیست: