جمعه، شهریور ۰۵، ۱۴۰۰

و...وروزی دیگر !

ثریاایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا !

در میخانه ببستند خدا یا مپسند /که درخانه تزویر و ریا بگشایند !

همه درهای ریا گشوده شده  درب میخانه ها وکلیساها وراهیان نور مقدس بسته شد درخانه ریا ودروغ ونفرت به روی مردم باز شد .

هجوم بی امان مردم اشفته حال   بسوی کشور های اروپایی بی نقص وعیب نیست حضور آن آدمخواران با نعلین وچوبدستی ناگهان بر تصرف کشوری نیز آنچنان بر ملاست که احتیاجی به شاهد ندارد  .

مردم اینجا نیز برای خود شیرینی درصف اهدا کنندگان ایستاده اند  وایا میدانند د رمیان آنهمه انسانهای بی گناه که بایسنو می ایند چند صد نفر نیز پیامبر اسلام نیز هست ؟ برای آینده ؟ و چه  اسان به آنها جا میدهند مکان میدهند  نان میدهند پانزده سال پوست من وبچه هایم کنده شد تا توانستیم یک برگه اقامت بگیریم بیست وپنج  سال طول کشید تا توانستیم یک دفترچه رنگی بگیریم تازه با پول وخانه واتومبیل خودمان آمده بودیم انهم نه از شرق بلکه از غرب اروپا. وامروز فرزندانم مانند بردگان قرون وسطی باید تمام تابستانرا که اربابان به تعطیلات  میروند کار کنند .

اما این نورچشمی های سفارشی با اتومبیلها مخصوص در جاهای امن بسر میبرند هجوم مواد غذایی واهدای  آنها  برای آن مسافرین از راه رسیده تقریبا فروشگاههارا خالی کرده است انباری لبریز از کمک های ! انسان دوستانه مردم خیر ومهربان  !در  این سر زمین  برای من مقیم ابدی دستمال  توالت نیست !

مفلسانیم  وهوای می ومطرب داریم  اما می ومطربی هم درمیان نیست برای می نوشیدن باید کارت سفارشی داشته باشی ویا مانند مردم فرانسه وسط خیایان چادر بزنی وصندلی تاشو بگذاری ورستوران خودترا باز کنی تا هوایی بخوری .هوا نیز همچنان جهنم وار داغ است از هرطرف که نگاه میکنی یا جنگلها شعله میکشئد یا اتومبیلها درکنار خیابان به صف نشسته دچار حریق ناگهانی میشوند !.

پیرمرد روی زمین داغ وتفت زده اش ایستاده بود واشک میریخت که پنجاه سال زحمت کشیدم امروز یک زمین داغ دارم نه ابی ونه درختی ونه خانه ای !

دستهای پشت پرده هر روز قویتر میشوند ومن هرشب وصبح به درگاه همان افریدگار نادیده دعا میکنم که این دستها هرچه زودتر قطع شوند وما دوباره احساس ازادی کنیم واگر هوای دیگر ی تنفس میکنیم حد اقل شاد باشیم که زندانی درانتظارمان نیست .

اشتیاق انسانها باین زندگی امیدواری بود ویک اینده حال مر دم را واداشته اند که نه ازاهریمن بلکه از یکدیگر بهراسند ودور ی کنند د زندگی  در همه جهانیان تنها ترس ودلهره و وحشت شکل گرفته است وآن انسانی که به هر روی به سرنوشت خود عشق میورزد  وخودرا می شناسد  ومیداند گرایشی چندان به مال وثروت واینده ندارد تنها روح ازاد خودرا میخواهد  ازادی سیاسی آزادی نیست باید روح ازاد باشد که انرا ازما گرفته اند.

آه که امروز چه انسانهایی که دردرون  خود احساس صلح ارامش میکنند اما مجبورند بجنگنند  آنها تهدید میشوند  آن  دستهای نا مریی در پشت پرده های سیاه را نمیتوان  تشخیص داد تنها حیوانی را بشکل انسان رنگ میکنند وبه مسند قدرت می نشانند یکی احمق ودیگری آدمکش  وخود نخ  سرنوشتهارا دردست گرفته پیش میبرند  / همه شیطان پرست  وبا نوشیدن خون  انسانها ونوزادان جوانی را طلب میکنند این دیگر بر کسی پوشیده نیست .

دنیا پشت رو شده است مانند سر زمین عجایب هر چقدر  فریاد برداری که که " من آلیس هستم " کسی اهمیتی بتو نمیدهد باید ابلیس باشی .

برای یک شیطان مسلم وآدم کش وبی شعور آنچنان  بارگاهی میسازند که در تاریخ نمونه است . .برای مردانی خد متگذار دلسوز مردم ومیهن دوست  آنهارا درگوشه های تنها میگذارند .یک دهن کجی به آنهاییکه میل دارد هویت خودرا  داشته باشند ! به این میگویند تاریخ وارونه !.

خوب! مقدم نو رسیدگان مبارک همه هم به اینسو آمده اند تا هوایی نظیر هوای سر زمینشان داشته باشند در کنا ر " قصر الحمرا"  وجویبارهای روان وکم کم باید بفکریک مقنه تازه بود از نوع چرمی آن ! ث

پایان / ثریا یرانمنش / جمعه .27/08/2021 میلادی .


 

هیچ نظری موجود نیست: