چهارشنبه، تیر ۲۳، ۱۴۰۰

با با بیا بابا بیا !


ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا !

در تمام تاریخ  آینده / آیا  کسی خواهد توانست این دوران وحشت و ظلمات را بنویسد  ؟

وآیا ایند گان ما خواهند توانست سر گذشت  این دوران تاریک و وحشتناک را احساس کنند ./یا تبدیل به رباطی خواهند شد  ایا خواهند توانست نتیجه ای از این روزهای تلخ به دست آورند ؟ آیا از این روزهای ظلمت وتاریک  داستانی  درست خواهند گفت ؟  وآیا آن نورسیدگان  ونسل بی هیچ احساسی از روی آن خواهند گذشت .واین نوشته ها نیز پاک  خواهند شد همچنانکه همین الان هم بعضی جاها بفرمان  دستگاه پاک میشوند !!!!!

وآن دستی که امروز درحال برهم زدن و ویرانی این جهان است  هرر وز درازتر میشود  وتکه هایی را میرباید درختان را میسوزاند جنگل هارا به زمینی بایر تبدیل میسازد وابهای جاری وروانرا خشک کرده برای ایندگان کپسولی خواهد ساخت ویا انهارا برای تشنگان مریخ خواهد فرستاد !

در اوایل آن شورش وحشتناک  مردم  میخواندند " بابا بیا . بابا بیا ایران شده اسپانیا حال باید خواند مادر توهم بیا ببین که اسپانیا شده ایران  دربعضی از ساعات روز وگرم تابستان برق برای چند ساعت قطع میشود  ودربعضی از شهرستانها آب نیست واگر هم باشد ابی الوده که پس مانده های شتشوی دستهای دیگران درلوله ها سرازیر است مطمئن هستم که درهتل های لوکس چند ستاره آبی به زلالی جویبارهای بهشت روان است وهیچگاه برقشان قطع نخواهد شد تنها آن دهاتیان بیچاره که احتیاج به ابیاری مزرعه های تشنه خود دارند امروز باید با تانکرهای  نفت کشی اب را بخرند برای نوشیدن  درختان همچنان زیر شعله های اتش  میسوزند وفرو میریزند وکسی جوابگوی نیست  اصلا کسی نیست شهر خالی .خانه خالی . کوچه خالی همه جا خالیست . 

زمان بدبختی ها فرا رسیده است گمان نبرید که این افسانه از یک مغز تهی ودیوانه برمیخزد نه جهان دارد ویران میشود آهسته اهسته ودر برابر ما جنگها  وتفنگ ها وتیرهای زهر الود وموشک های اماده  به صف ایستاده اند .

طاعون قرن با نام جدیدی همچنان به کشتار ها ادامه میدهد وکارخانه چات واکسن سازی همچنان اب مقطر ونمک را درون  لوله ها کرده شاید سمی را نیز به ان اضافه نموده  انسانها را  به صف کشیده اند  بیزنس پر درامدی است این دارو سازی !!!وبا قطع شدن برق واب معلوم نیست تکلیف بیماران درون بیمارستانها چه میشود برای کسی مهم نیست اقایان پوزه  بندهای الماس نشان خودرا بسته اند ودرون خانه های شیشه ای ایزوله شده  نشسته اند وبه سلامتی یکدیگر مینوشند بچه های کوچک خردسال وبی صاحب نیز درانتظار انها درگوشه ای بر خود میلرزند حساب آنها پاک است .

دیگر کسی امروز به یک هدف مشترک نمی اندیشد  هدفی نیست همه چیز زیر سایه ابرها ی نامریی گم شده ونفس های مارا نیز میشمارند وضربان قلبمان را نیز حساب میکنند سکه هایمانرا نیز میشمارند نباید بیشتراز چند سکه ناچیز دردرون کیسه هایمان باقی بماند اربابان کار همچنان کارمندان  را بدون حقوق رها میکنند  وبر تعداد فاحشه های دوجنسی هر روز اضافه  میشود پدر روحانی  هنوز از پدر آسمانی میخواهد که نان روزانه شان را قطع نکند وبه انها اسیبی نرساند خدای  اسمانی نیز درون موشکی در فضا معلق است .

ما بره  هاوگوسفندان در یک چراگاه با علوفه یا بی علوفه یا با علفهای خشک هرزه دیگر درآروزی هدفی نیستیم در آرزوی ازادی هم نیستیم چون تا درون تختخواب ما نفوذ کرده اند .

تنها ما از اسا ر ت خودمان شرمساریم   وخشم وخروش خودرا فرو میدهیم ویا درپنهانی فریادی کوتاه میکشیم تا مبادا همسایه گوشش ازار ببیند پلیس پشت د ربها ایستاده  وآماده به خدمت است . 

ما به نیایش صبحگاهی خود بر میخیزیم چیزی نداریم که بگوییم وچیزی نیست که طلب کنیم ومیدانیم که کم کم باید خود به بقربانگاه برویم وسر را به زیر تیغه بگذاریم تا ارام از پیکر ما جدا شود .

 خوشیختانه گورستانها درامانند وگرگهای گرسنه شبها قبر هارا نمیشکافند  اکثر مردگان به خاکستر تبدیل میشوند بهترین کار است .

 دشمنان ما خون مارا خون عزیزان مارا ریختند ودشنه هارا تا دسته دراعماق قلب های ما فرو بردند مردانی بیشعور وبیسواد که تا دیروز درکوچه ها نمک میفروختند  وکاغذ وزوزنامه میخریدند ا مروز بر مسند وزرات تکیه  داده اند آنهم بهداشت عمومی وجان مردم وبا همان زبان کوچه  با یکدیگر حرف میزنند .دشمنان ما شعله های فروزان زندگی  هارا خامو ش ساختند  حال دوباره به روشنایی جدیدی احتیاج دارند  "جفت گیری را اعاز کنید ما احتیاج به قربانی داریم ! "  ودیگر خونی در رگها ی ملتها باقی نمانده  ملتهای زیر دست وخود فروخته تا نثار آن بزرگوارن کنند .

این روزها تنها موسیقی که روی صحنه ها  هویدا میشود همان داستان مادام  کاملیا زیر عنوان دیگری با موسیقی پوجینی  چه چیزی را بما میخواهند بگویند ؟  دوران سر مایه داری آغاز شده است  آنکه دارد زنده میماند وآنکه ندارد خواهد مرد !" البته زیر نام دیگری "

زمین دیگر رمقی ندارد دارد فرو مینشیند دیگر یک میدان بزرگ  برای جنگیدن نیست زمینی نیست وآنچه باقی مانده  بیشتر انسانهارا به کام خود خواهد کشید دیگر میدان فراخی برای فریاد کشیدن نیست  برای کسب ازادی چون ازادی ومجسمه اش سالهاست درون دریاچه ای غرق شده است و پیرزنان یائسه شده وپیز مردان  مقوایی ومردان همجنس باز  روی ان ایستاده بر جهان حاکمند جوانان را برای خوردن میخواهند برای تمرین  وبازی وسرگرمی ! نه بیشتر.ث

پایان ثریا یرانمنش / 14/-7/2021 میلادی !

هیچ نظری موجود نیست: