شنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۹۹

شب تاریک بی ساحل


ثریا ایرانمنش    شنبه شب  بیستم فوریه  ۲۰۲۱میلادی برابر  ۲۵۷۹ شاهنشاهی ایران ! .

 نوشتن روی ای  تابلت کمی سخت  است اما حوصله بازکردن کامپیوتر را ندارم. هوای خانه دلگیر است وهوای بیرون دلگیر تر امروز تولد نوه کوچکم  بود نه ساله  می‌شد با همان اسباب بازی باو  باوتبریک  گفتم انتظار آمدن انهارا ندارم تازه ممکن است فردا اجازه دهند از  این محل به آن محل بروم به کدام محل؟به چه امیدی ؟ برای چه کاری ؟  خانه تاریک است سوت کور است ونفس من گرفته  شب گذشته به آهنگ‌های قدیمی  گوش میدادم تا خوابم ببرد هایده میخواند به یادش باده مینوشم /دوست آخر از خدا میخواست که آن می را حلالش کند  می خوردن از خون خوردن مردم حلال تر است. . حال من بیاد  چه کسی باده بنوشم   .

نفسم سنگین است هوا ابری وبارانی  دراین فکرم که سرانجام ما با این جهان دوقطبی چه خواهددشد امریکا رویای سروری دنیا را در سر میپروراند درحالیکه  خودش نوکر وچاکر چین است. چین با روسیه  دست دردست هم یک  فضای سخت امنیتی برای ما  درست خواهند کرد.  هنوز اول عشق است اصظراب مکن ،

یاد آن روزها بخیر یاد رفتگان وبزرگان ما بخیر حال مشتی بیسواد واحمق  وگرسنگان دیروز به اربابی رسیده اند. دیگر چیزی بنام اصل وجود واصالت باقی نمانذه هرچه هست نمایشی است ، درتختخوابم دراز کشیده ام وجه بسا ساعتی دیگر بخواب روم خواب خوب است خواب فراموشی میاورد وتا بیدار شوی ‌بدانی در چه جهنمی زنده بگوری فاصله ای هست که رویاهایت را تعبیر کنی ،

امروز بعد از ظهر 

دخترم مافین بلو بری درست کرد. با هم یک قهوه  خوردیم پیاده آمده بود حال دراین فکرم که آن تپه ها وسر بالایی هارا چگونه می‌رود  دستش را تازه عمل کرده مفصل او پاره شده بود حال مدتها نمیتواند رانندگی کند  و،،،،نگران آینده فرزندانش هست .

مرگ بر این زندگی  که باید دربردگی وسکوت بگذرد .  مرگ بر این زندگی که به جرم حرف زدن جایت در زندان ویا بالی دار است مرگ برراین زندگی که اختیار خودت ‌احساست وحتی لباس پوشیدنت  را ندار.ی   امروز پوره بند داده‌اند فردا سر بند خواهند داد  آنهم اجباری .پایان 

ثریا      

هیچ نظری موجود نیست: