"لب پرچین" ثریا ایرانمنش . اسپانیا
دلنوشته آخر هفته !
چه بد شد ! عجب اتفاق ناگواری ! درست موقع مناظره انتخابات وخیزش مردم ایران ایشان به کویدو 19 دچار شدند تنهایی هم نه همسرشان نیز آخ همسر شیرینشان . خوب به خلوت رفتند یعینی تعطیلات یا قرنطینه البته قرنطینه آنها مانند ما گدا گوروها نیست ایشان به ویلای شخصی خود با اب وهوای خوب وغذایهای خوب وشرابهای عالی ودوستان وصد البته بازی گلف دوهفته تعطیلی دارد جو بایدن با آن ریخت منحوسش که انسان را بیاد اموات درون تابوت میاندازد فعلا دست برچانه نشسته تا دوبار مناظره شروع شود اگر دراین فاصله مرد ....خوب آن خانم نجیبه عفیفه معاونشان که هست آنرا باد کرده اند وچنان ارایش نموده اند که مرلین مونرو باید جلویش خم شود !.
چه بد موقعی جناب پرزیدنت صحنه را خالی کردند درست موقعی که ارمنستان با آذربایجان درحال بزن برن هستند مردم ایران هم طبق دستور میبایست کمی باسنشانرا تکان میدادند واز روی بالش وتشکچه مخصوص تریاکی ها بلند میشدند حال تنهای تنها مانده اند .
خوب باز من رفتم دردیگ اب جوش را باز کردم تا دستم دوباره بسوزد . اصلا بمن چه مربوط است دوشیشه مربا را باز کردم یکی مزه سرکه ترشیده میداد ساخته شده از شرکت پرمرام وپر اهمیت مهرام دیگری ساخت همین سر زمین است مزه زباله میداد ...نانم را درون همان اب قهوه ای تررید کردم وسر کشیدم وبه این فکر میکنم که ایا داریم وارد دنیا " سایلون گرین " میشویم ! که یک شاخه کرفس برایمان یک درخت تناور ولبریز از میوه است ؟ به کجا میرویم با این هجوم جمعیت بیمار هم مغزی هم روحی هم جسمی دیگر چه کسی حوصله دارد مربا بپزد؟ ومجلات هم که بسته شدند تا از دیدن عکسهای بانوان زیبا وخوش قد وبالا مد جدید بهره مند شویم . ای بابا یاوا یاواش بقول آن دوست ارمنی داریم به جهنم میرویم
صبح زود پنجره هارا باز کردم تا اطاق هوایی بخورد ستاره سهیل داشت از دوردستها عکس میگرفت !!! هوا خوردم بس است . حال نقش پنه لوپه را بازی میکنم نه این ارتیست اسپانیایی ! نه پنه لوپه تاریخ همسر اولیس میبافم ومیشکافم یادم میرود میل عوض کنم یا دم میروم نقش را درست ببافم اوه ! تازه تازه کلی کاموا هم سفارش داده ام تابرای خودم یک کاردیگن ببافم !!!!!!
تنها چیزی که یادم نمیرود گفته ها وشنیده هاست که نباید بر زبان بیا.رم زبانمرا میبرند وچشمانم را با میل داغ کور میکنند ویا دستهایم را با ساطور شقه میکنند .... بهتر است خودم را بزنم به خریت وهمان کاف وشعر هارا بنویسم مانند پلیس روی فیس بوک !!!!من نمیدانم اگر شاهنامه را هم نوشئه بود الان پر میشد لبریز از ابیات وکلمات عاشقانه !!!! معشوق چه کسی ؟ نمیدانم نامریی عاشق هم مانند من دیگر زوارش در رفته دارد تنها علف دیرو ز را نشخوار میکند تنها یکی دونفر هستند که عکسهایی را که من میگذارم ویا مینویسم چیزکی دسستگیرشان میشود وناگهان مرا به عرش خدایی میرسانند ...نه بابا ما مثل خود شماییم کمی پرروتر !
با ان دردی که هرشب مارا تا مرز مرگ میکشاند وبر میگرداند با بیخوابی ها با تنهایی ها با نگرانیها برای بچه ها که دور دنیا مشغول کارند یا تحصیل با همه انها رو را سفت کرده باز از جای بر میخزیم وبرای معشوق پیام میدهیم که "
تو همونی که تو رویا تورو من خواب میدیدم !!!!
معشوق هم رند است مانند ماه گاهی سری به استانه ما میزند باز گم میشود تنها سایه اش میماند وبس !
با همه این حرفها دلم برای مردم میسوزد همه خسته ونگران ودلهره وترس وخیلی ها دچار سرخوردگی روحی شده اند تلویزیون هم مرتب برایشان تبلیغ میکند این دستگاه ر ابخرید راه بروید آن دستگاه را بخرید ماساژ بدهید بابا باکدام بودجه یارو کارش کساد است دکانش بسته نان ندارد بخورد نانهاراهم که باد میکنند مقداری خمیر یخ زده درون فر با د شده تبدیل به نان میگردد .
نه دیگر چیزی ندارم بنویسم حرفی ندارم تنها باید بمردم بگویم فریب اربابان دولترا نخورید اما من کاره ای نیستم فردا دستهایم را میبنند ومرا درون دیوانه خانه میاندازند همان کاری که الان با زند انیان درایرن انجام میدهند با تزریق آمپول آنهارا روانی میکنند ویا میکشند غذا نیست جا نیست وخیلی چیز ها نیست که جای گفتن ندارد پلیس این صفحه دقیقه به دقیقه سر میکشد که آهای ....من اینجا هستم وخطوط را پاک میکند خوب خوانندگان من میتوانند بین خطوط را بخوانند آنهایی را که پاک شده است . همه را به یزدان پاک میسپارم تا روزی دیگر .
ثریا ایرانمنش . 03/10/2020 میلادی / اسپانیا ......ایکاش رفته بودم پالماد ومایورکا .......
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر