دوشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۹۹

قرنی که گذشت

 

ثریا ایرانمنش "لب پرچین"  !

بر صفحه رخ  از خط مشکین رقم مزن /  بر نامه حیات محبان  قلم مزن 

تیغ عتاب بر سر اهل  وفا  مکش  / تیر هلاک بر دل صبح حرم مزن 

یکصد سال از  زادن مردی گذشت که اگر واقعا دست به قلم داشت  وخاطرات دلش را مینوشت چه میشد او  مردی که ساده دل بود وصادقانه زیست وبی صدارفت تنها شانس ند اشت وناگهان  یک حور با ستاره کف مشتش درکنارش نشست  وشد آنچه که نباید  بشود .

دریغ ودرد از اینکه این خانواده حتی پیامی بفرستند دریغ ودرد  پسر که حالا کد خدای ده شده تنها یکبار یاد پدر کند .

بیاد سکینه خانم .وداود افتادم سکینه خانم همیشه داود را  به دنبالش میکشید پسرش بود  ابراهیم بدبخت چها ر محل کار میکرد تا رفاه آنهارا فراهم کند وروزی هم ناگهان سر وکله سکینه خانم پیداشد که  ابراهیم  مرد تمام .شد ابراهیم سنی نداشت  سکینه خانم با چارقد مرواید دوزیش هرر وز خودی به نمایش میگذاشت وداود پسرس تکیه برپشتی میداد  .

حال این یکی هم شبیه او مانندکدخدای ده روی تشکچه بنشیند  تا به امروز من یک عکس ا زاو ندیدم درکنارپد رویا پدز بزرگش ایستاده باشد گویی کسر شان اوست  یک تمثال درست کردند مانند  دکور فیلمهای سینمایی و عکس نقاشی شده مثلا پدر بزرگ به دیوا ربود وکد خدا پشت میز نشسته بود .

" شاید درجایی قولی داده " !؟مانند آن فاحشه بین المللی که حالاجلوای نذری میپیزد !

باید به کد خدا گفت آن چارقد مروارید دوزی را پدرت  بر سر او کشید خودش از زمین برنداشت  حالمرا بهم میزنند  .بهر رویی گفتاری ندارم دلم برای ان مرد میسوزد  چگونه تلاش کر د که سر زمینی بسازد  اگر چه ابر قدرت نباشد اما حد اقل توسری خورنباشد  خورشید درحمام میدرخشید هرروز با یک لباس ویک آرایش جدید .

تمام شد هرچه بود تمام شد تو نه آتوسا خواهی بود نه ماندانا ونه ایراندخت وتوراندخت  تاریخی  هیچ یک اززنان تاریخ تنها یک مانکن خوش قد وبا لا نوکر مزونها واربابان .......... شاید نام ان یکی بیشتر درتاریخ بماند .

هرگاه اهالی ده چوبهایشانرا بر میدارند تا به جنگ گرگها بروند کد خدا یک بیانیه صادر میکند ...نه] ! ئما بره وار اطاعت میکنیم !!!!!صبر کیند  باید چیز جدیدرا باو دیکته کنند واو. از روی کاغذ بخواند چهل ودوسال است که مردم با گرگها درستیزند وکک کد خدا نمیگزد باو چه مربوط است بعلاوه مشتی بادمجان  دور قاب چین هم اورا احاطه کرده عده ای پدرش را بدنام ساختند واو هنوز درانتظار آن پولی است که دربانک  خوابیده برای مصرف وزیر ساخت وطنش که هیچگاه هم به مصرف وطن نخواهد رسید .

از ماگذشت عمر ما در زندان ابدیمان تمام خواهد شد اما شما ستاره داران با ستارهایتان بمانید درآسمان کدر زندگی تا روز یکه ستاره های شما  نیز بشکنند آن روز خاکستر ی از شما بجای خواهد ماند وباد شما باخود خواهد برد اما نام آن مرد تا ابد گرد جهان خواهد چرخید بدون شما .ث

ثریا ایرانمنش  16 اکتبر 2020 میلادی .

هیچ نظری موجود نیست: