ثریا ایرانمنش لب پرچین " اسپانیا -
-------------------------------
سینه صبح را گلوله شکافت
باغ لرزید و اشیان لرزید
خواب ناز کبوتران اشفت
سرب داغی به سینه هاشان ریخت
رنگ وحشت به لحظه ها آمیخت
پر خونین به شاخه ها آویخت
-----فریدون مشیری
تمام شب نام ژاندارک در مغزم بالا و پایین میشد بین خوابهایم و بیداری وگوش دادن به ارجییفی که سالهاست داریم میشنویم و سرمان گرم است بی هیچ نفعی تنها پول میخواهند!
باخود میگفتم ژ اندارک آن دختر دهاتی اهل اورلئان با دعا کردن ونشستن درکنار یک سقاخانه ودست به دامن مریم مقدس شدن تا به او قدرت بدهد برود فرانسه را نجات دهد ! به ارتش بپیوندد ؟ چگونه دختری که جثه یک کبوتر را داشت می توانست آن شمشیر های آهنی چند کیلویی را به دست بگیرد وبه قلب دشمن بتازد ؟ ایا این هم یکی از آن افسانه های شیرینی نیست که در کتابهای ما نوشته شد تا روح قهرمانی را درما بیافریند ؟ افسانه تهمنیه / رستم وسهراب وبابک خرمدین وان افشین خیانکار دوستش همه را ما درکتابهای درسی می خواندیم منجمله این افسانه ژاندارک را .
فیلمی از ان تهیه کردند وسوختن آورا زنده زنده میان آتش دیدیم ! ژاندارک / ژاندارک همچنان این نام دور سرم میچرخید بیدارشدم آن ییر مرد داشت فحاشی میکرد متلک به دیگری میگفت بلی این نماد مبارزه ما میباشد
بیاد آن هرزه منفور آن مرد یک چشم افتادام که مارا تهدید به مرگ میکند ایرانیان اسلام او را در خطرانداخته اند ! مردک بیمار روانی افتاده از بطن یک زن هرجایی حال با قدرت اسلحه بر سرزمین من روی گنج خاک من نشسته ای و میزاث پدری را میخواهی میراث پدریت هم تنها خون است تو وهم پالگیهایت سیری ناپذیرید روزی یک کاسه خون باید سر بکشید آنهم خون جوانانرا تا زنده بمانید با ان چشما ن منفور کج ودهان نکبت واـن انبوه موهایی که از چانه ات بیرون زده آن هیکل نحس کثیف تو که مرا بیاد دیوهای افسانه ای میاندازد .
سر زمین من رو به نابودی میرود مردان یکدیگر را پاره پاره میکنند از آن قدیمی ها اثری بر جای نمانده و فرزندانشان در کشورهای خارج درمیان خارجیان حل ومحو شده اند ویا به تیر غیب گرفتار شده اند ومن ؟ در رویاهایم به دنبال یک ژاندارک میگردم !در آن زمان درکتابهای درسی ما روح قهرمانی و بزرگ منشی را در ما تقویت میکردند امروز تنها درسی که دختران وپسران میخوانند آداب وضوو رفتن به توالت وچگونه در رختخوابها باهم به کارهای خوبی مشغول باشند تا تماز و روزه شان باطل نگردد و اخیرا دکان دیگر بعنوان ذکات باز کرده اند تا تتمه اندوخته ونان مردم را نیز از آنها بگیرند .
عده ای هم مشغول گرفتن عکسهای سلفی از خودشان وگذاشتن روی اینستا گرام وجمع کردن سر بازهای مجازی ایران برایشان وجود ندارد س زمینی که گم شده است .
دنیا ساکت وارام است ! ژاندارک افسانه ای را انگلیسها راهبان انگلیسی به اتش افروخته انداختند وما ایرانیان رانیز یک یک به دست آتش خواهند سپرد تا آن سر زمین را برای همیشه دراختیار داشته باشند
زبان فارسی تقریبا منسوخ شده من هنوز نتوانسته ام یک کیبرد درست وحسابی روی این دستگاهایم نصب کنم تا بتوانم فارسی رادرست بنویسم چهار عدد لپ تاپ سر شار از اندوخته ها با بدبختی با این یکی جان میدهم وجان میگیرم تا بتوانم چند خط را بنویسم .
روی کیبردهای گوشی هرچه را که میل دارند مینویسند نه آنچه را که من میل دارم بنا براین باید با زبان نکبت لاتین بنویسم و من عاشق زبان وا دبیات سر زمینم هستم کتابهای برگ برگ شده ام هرکدام برایم از یک کتاب مقدس پر بها ترند . . نه همه در میان اقوام گوناگون حل شدیم .
روز گذشته دخترم پرسید تا اپرای موزارت را داری گفتم آری رویش را نگاه کرد وگفت به زبان انگلیسی است وزیر نویش انهم انگلیسی است ! گفتم طبیعی است انرا انگلیسها ساخته اند وهر طور دلشان خواسته شکل وشمایل موزرات را نشان داده اند گفت اما همسرم میل دارد آنرا به زبان اسپانیایی ببیند ! گفتم او موسیقی موزارت را میل دارد گوش کند یا چند دیالوگ را که دران رد وبدل میشود !!! البته فیلم جالبی نیست ودولت فخیمه هرچه دلش میخواهد با کمک نوکرانش بخورد دنیا میدهد بهر روی با یک سی دی دیگر" دون جوانی " را نیز باو دادم تا همسرش کمی درخانه سرگرم باشد !!! همه درخانه هایمان زندانی هستیم .
روز گذشت به زور برای آوردن فایبر وتقویت اینترنت من یک بسته فیلم هم آورده اند گفتم من میلی ندارم این فیلمهای چرند را ببینم مردک گفت بما مربوط نیست بما گفته اند این بسته را کامل نصب کنیم هرچه به شرکت تلفن زنگ میزنم که این دستگاه را نمی خواهم جوابی نمیدهند ! حال خدا میداند ماه اینده چقدر از حسابم برداشته شود من چندان میلی به تماشای تلویزیون ها ندارم اکثرا خاموش ومن مشغول نوشتن ویا خواندن هستم تنها دیدم که دراین دنیا همه چیز را بتو تحمیل میکنندوتو باید بپذیری هم دین راهم ایمان راهم فیلم را هم داستان را وتو حق اعتراض نداری ......... نه تو اصلا حق نداری ! پایان
ثریا ایرانمنش . 08/ سپتامبر 2020 میلادی / برابر با 18 شهریور 1399 خورشیدی/ اسپانیا