سه‌شنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۹۹

رقصی درمیانه

ثریا ایرانمنش  " لب پرچین " اسپانیا 
----------------------------------

روز گذشته تماشای دو برنامه در یک.یوتیوب مرا به شگفتی واداشت  یکی عروسی نوه مرحوم دیکتاتور بزرگ فرانکو با کنت آلفونسو دو بوربون بود آخرین بازمانده بوربونها   درجهان  که دست کمی از عروسی یک ملکه بزرگ جهانی نداشت  تیارایی که بر فرق سرش گذاشته بود شاید سه کیلو وزن داشت ودخترک نمیتوانست سرش را تکان بدهد  وهمه رفقا  و مفتخورهای دنیا  هم به این عروسی دعوت شده بودند همه ملکه ها وتاجداران !
درحالیکه جناب دیکتاتور انقلاب کرد و شاه را بیرون نمود تا به مردم ستمدیده کمک کند شد همان عالیجناب روح شیطان و سپس  روباه بنفش ما ! 
دیگر دعوای دو مرد جوان سر آافعی پیر  یکی مخالف ودیگری  موافق وسخت عاشق وگویا حسابی دهانش را زر گرفته بودند   که عصبی و پریشان همان نبود که سکته کند   این مصاحبه  کم کم داشت حال مرا بهم می زد و نیمه  کاره رها یش کردم .

 دلم می خواست  به انکه داشت دعوی ازادی ایران را میکرد بگویم عزیزم ماهیچگاه دیگر ازاد نخواهیم  شد اگر قراربود آزاد باشیم وبه میل خودمان زندگی کنیم  کارمان به اینجا نمی کشید ما امتحانی بودیم ازمایشی بودیم برای آن گروهی که میل دارند دنیارا بین خود تقسیم کرده وباهم بخورند  حصر نشینی و خانه نشینی جواب داد  اعدام روزانه به بهانه های مختلف  جمعیت را کم میکند در نهایت در کارتون سیمسونها که همه چیزها  را !!! پیش بینی !!! میکند روزی فرا خواهد رسید که در زندانهای خود از فرط گرسنگی بچه های خود را وسپس تکه های پیکر خود را خواهیم خورد وآن دسته وآن دیگران بکار خویش مشغولند واین بردگانند که باید در خدمت بمانند همه جوان وکاری  -  دیگر پیری وجود نخواهد داشت پس از چهل سال ترا مرخص میکنند و.به ان دنیا میفرستند کودک خواری ونوزاد خواری ازهم اکنون  شروع شده وبجای بره تودلی  بره تودلی دیگر ی را  وسط میزهای پر  و پیمانشان میگذارند .وبرای جاودان ماندن  خون نوزادان را به همراه برندی خود بالا میاندازند !

وآن سر زمین ما ایران ما تبدیل خواهد شد به همان کامبوج دوم دیگر نه دریایی باقی خواهد ماند ونه ازکوهی ونه ازجنگلی  تنها ما با تصاویر دلخوش میکنیم  ( فیلمر ا قبلا برایمان ساختند ومن انرا دارم)وآن جوان دیگر داشت خودش را پاره میکرد میلرزید رنگش پریده بود  دلم  میخواست بگویم که جه کسی این درس را بتو داده ؟ تو درروسیه چکار میکنی ؟  آن افعی پپر خوب خورد خوب چرید خوب برد وامروز در میان همان گروهی است که قرار است بعدا ز پوزه بند بستن به دهان ما  چیپ معروف را با واکسن داخل پوستمان بکنند تا بتوانیم از مزایای قانونی این جهان افسونگر استفاده کنیم  حتما چیپ ایشان ازنوع فلزی عالی و دارای مارک خودشان میباشد !

حال تو رنگ باخته لرزان نشسته ای از چهل سا ل پیش که تو هنوز به دنیا نیامده بودی حرف میزنی و پیرهن چاک میدهی ؟  آن دیگر ی وارد است  زندانش را رفته مردم را دیده  هرچند جوان است اما مانند یک پیر جهان دیده دارد رفتار میکند میداند کجا باید بنشیند ........

دروغ بزرگی را بخورد ما دادند و سگهایشان را بجان ما انداختند عده ای از فرط نا امیدی خودکشی کردند عده ای به بیماریهای گوناگون از دنیا رفتند وآنرا به حساب همین بیماری گذاشتند  امار وارقام دروغین را  سر لوحه اخبار روزانه قراردادند و ترس  را دل دل مردم افزودند امروز تو اجازه نداری  سرفه کنی یا عطسه کنی ویا بگویی چرا سردرد دارم فورا ترا بستری کرده وبسوی ابدیت  میفرستند  بسیاری از سر زمینها ازاین دروغ پربها بهره ها بردند  و میبرند و هنوز زمستان سیاه درراه است .

افعی ا  اما در دخمه مخملین وحریر زیبای خود خفته است گاهی عکسی بیرون میدهد تا بگوید هستم وبقیه هم دستی بالا میبرند که اگر چیزی نذر دارید ما هستیم . 
عده ای می ترسند  عده ای فریب می خورند عده ای استقامت می کنند اما روزی سر انجام این استقامت دربرابر هیاهوی دلارها و طلاها درهم می شکند  و بینوایان دفن خواهند شد . 

حافظا تکیه بر ایام چو سهو است و خطا 
من چرا عشرت امروز به فردا فکنم ؟

باید برای صورتم کرمی بخرم  و باید هنوز خود را زیبا نگاه دارم  نباید تن به قضا داد و رضایت حاصل کرد ترس خود یک پا برادر مرگ است .
اگر قدرت دویدن داری و میتوانی پا به پای آن بی خردان بدوی  بلند شد و اگر نداری در سوراخ  خود پنهان شو تا موقع مرگ وجلوه گری مکن .پایان 
ثریا ایرانمنش / 01/09/ 2020 میلادی برابر با 12 شهریوز 1399 خورشیدی