ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا
-------------------------------
در آن شهرتاریک از یادر فته
که ویران شد از فتنه روزگار
شبی پرستوی دست بسته ای دید
او که نامش نپرسید از رهگذران
-------------------
دراین فکرم که این جادوی قدرت تا چه حد میتواند ریشه در رگ وپی انسسانها بدواند وآنهارا از انساتیت جدا ساخته بسوی هدفی نا متعادل ببرد .
امروز صبح که سر از خواب برداشتم تنها فریاد کوچکی دردلم بود که آنرا رها ساختم " این چه زندگی بود برای ما ساختید ؟ (برای کسب بیشترقدرت ! ) سپس به کجا خواهید رسید که نامتان برسنگی یا لوحی نوشته شده باشد اینجا مردی خوابیده که همه عمرش تنها بفکر جمع آوری سکه بود وکشتن انسانها !
نگاهی با تصویر خندان وخوشحال جناب بیل انداختم برای او مردن وزنده بودن انسانها فرقی ندارد برای او که امروز صاحب بزرگترین قدرت تکنولوژی هاست ما انسانها همان مورچه های ریزی هستیم که زیر دست وپا راه میرویم وبه انبار آنها رخنه میکنیم آذوقه آنهارا میخوریم آنها کم خواهند آورد برای بچه های ازمایشگاهیشان .
نیمه شب گذشته طوفانی وحشتناک برخاست همه چیزبهم ریخت از خود پرسیدم باز چه غلطی دارند میکنند دراسمانها زمین را که به کثافت کشیدند حال دراسمانها چه میکنند ؟ خانه میسازند ایستکاه قطار میسازند فرودگاه میسازند سیاره دیگری را تسخیر میکنند تا آنرا مانند همین سیاره زیبای زمین به گوه بکشند . قدرت تسخیر درآنها مانند یک هجم دیوانه وار که جا برای غلیان ندارد آنهارا به مرز دیوانگی کشانده است .
آن روزها یک نرون بود امروز صدها نرون داریم / آنروزها یگ ناپلئون بود امروز میلیونها ناپلئون داریم / آنروزها یک هیتلر وموسولینی زاده شدند امروز درهر خانه ای یک هیتلر ویک یاچند
موسولینی .پرورش میابند .
امروز همه زندانی هستیم زندانی دستگاه امنیتی آن مردانی که هیچگاه آنهارا وچهره واقعی انهارا نه مبینیم ونه میشناسیم تنها دستگاه مخوف امنیتی را دور ما ساخته اند تا نفس ها ی مارابه شمارندازصد بالاتر نرود درغیر اینصورت یک مصرف کننده بی فایده ایم باید بسوزیم درتنور بیخردی آنها .
حال امروز این بچه خورده ها این موچو لهای نیز میل دارند با هر چسپی که شده شده خودرا به انها بچسپانند ونمیدانند که برای آنها تنها اینها یک دمل چرکینند وبه زودی با تیغ جراحی انهارا بیرون انداخته وجایشانرا نیز ضد عفونی میکنند .
قدرت این ارزوی هر انسان امروزیست پولهارا میزدند تا با کمک آننها قدرت یابند ادمهای بیگناه را میکشند تا قدرتنمایی کنند قدرت / قدرت این اژدهای سیری ناپیر یکه بر دلها نشسته وخون میطلبد .
ایمان کجاست ؟ درون صندوقخانه مادر بزرگهای فرسوده عشق کجاست ؟ در بازار خود فروشدان ! مهر ومهربانی ومحبت کجاست ؟ اوه .... سالهاست که مرده وپوسیده امروز بارگاه قبور بلند تر وبلندتر میشوند تا بازماندگان به آن آجرها وسنگها افتخار نمایند وبه ان جسدی که زیر ان خاک پوسیده وگندیده است دیگراز اعمال نیک خبری نیست هر چه گنبد بارگاه بزرگتر باشد نیکی آن موجود مفلوک بیشتر نمایان است !!!
موزه قدیم وتابناک ایا صوفیه " ترکیه "تبدیل به مسجد شد وسلطان ابو قادر اردوغان عثمانی انرا افتتاح فرمودند دیگر موزه ها به درد نمیخورند موزه ها امروز در زیرزمینهای مخفی درون اطاقهای تاریک درون شیشه های گوناگون یک نوزاداویا یک مغز ویا یک سر بریده ویا یک دست جای دارد موزه یعنی این نه مشتی لگن وتشت وقابلمه وسینی وقاب عکس !!! آنهارا درخانه ها در زیر زمینهای از ما بهتران درفضا های بسته ومخفی میتوان ...نه نمیتوان دید آنجا پنهانند .
ضحاک پیر زمانه همچنان خون مینوشد ودیگران نیز در آغلهایشان خون نوزادنرا تا جوان باقی بمانند .
خوابهایم رویاهایم همه آگاتا گریستی شده اند ! بسکه از صبح تا شب تلویزیون یا تختخواب وصندلی میفروشد ویا فیلمهای آگاتا گریستی را میگذارد خدا میداند چندین سال است که مستر " پوارو " دارد روی صفحه تلویزون سبیلشرا چرب میکنند وفرانسه حرف میزند . وما؟ ..... مشغو.ل پختن لوبیا هستیم برای نهارمان ! از گوشت بیزا رشدیم از مرغ واز ماهی های یخ زده حالمان بهم میخورد .....پایان
ندانست سعدی که این موجود تنها
ز روز ازل بر ستون بسته بود
ندانست کز روزگا پیشین
همه شب پریشان ودلخسته بود
ثریا ایرانمنش / 21/07/2020 میلادی . اسپانیا !.