ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا !
آخ... ای دوست من ! از هرجا که رانده میشدم تو بودی وهستی اما گویا ترا هم دارند میبرند ! خطوط زیبای (اریا ) گم شد خطوطی نا هنجار روی کیبوردها گویی مورچه ها راه افتاد ه اند / روزی برای کسیکه ترا اختراع کرده بود کلی دعا کردم اگر چه قلم وکاغذ هنوز هست اما همه چمدانهایم لبریز از دفترچه هایی است که خوشبختانه حتی خودم هم نمیتوانم خط خودمرا بخوانم !
شب گذشته آخرین فیلم را از آخر ین امپراطوری ایران دیدم ! بلی درست است همه پادشاهان باید بروند تنها یک پادشاه باشد یک ایمان ویک کره ویک ارباب !!!! خوشحالم که من دیگر در آن زمان نیستم منم هنوز توی کوچه پس کوچه وکو چه باغهای زاد گاهم گم وگورم از هوای انجا تنفس میکنم.
شبها بیخوابم وساعتیکه خواب بر من چیره میشود و میل دارم بخوابم اتومبیلهای زباله جمع کنی / سپس اتومبیلهای ضد عفونی کننده ودست آخر نمیدانم هنوز مشغول کارند وهنوز صدا میدهند انگار درون یک کارخانه چوب بری نشسته ام .
بیاد کاخ باکینگهام افتادم با ششصد اطاق خواب وحمام !!!!! ومردم در قفس برده وار زندگی میکنند ؟! این است دنیای ما نمادش را داریم میبینیم .
بیاد کاخ باکینگهام افتادم با ششصد اطاق خواب وحمام !!!!! ومردم در قفس برده وار زندگی میکنند ؟! این است دنیای ما نمادش را داریم میبینیم .
داشتم از ان فیلم وآن دوران میگفتم نقش اصلی دردست فرح پهلوی بود مانند همیشه ونقش دومر ا رضا شاه دوم باری میکرد یعنی مصاحبه میکرد. من یک فیلمی دارم گمان کنم دیگر نایا ب شده باشد این فیلم مروط بود به انقلاب سپید شاهنشاه وکارهای ابادانی ومردم آن زمان اما .... اما به قیافه که نگاه میکنی گویی این ملت هیچگاه نباید از هیچ چیز خوشحال باشد با اخم وتخم ژست ....ای بابا چه مرگتان است وچخ مرگتان بود ؟.
مثلا اگر میخندیدی جلف بودی ! اگر میرقصیدی وخوشحال بود ی خراب بودی !! اگر قهقه میزدی دیوانه بودی وباید میرفتی تیمارستان باید صم وبوکم محکم خودت را میگرفتی برای کی ؟ برای آن مردان شیره ای وتر یاکی وافیونی ومست وکثیف که ظاهرشان مرتب وادوکل زده ودرونشان شیطان خوابیده بود که به هیج قیمیتی نمیشد انرا کشت ؟!دورن لبریز از ریا ودروغگویی ! .
خوب البته تره هایشان نیز به تخمشان وصل بود وبخودشان می رفت خیلی کار داشت تا بتوانی تربیتشان کنی !
زنها هم آراسته به لباسهای مدرن سنگین ورنگین بایک جعبه جواهرات که بخودشان آویخته بودند! لب از لب بر نمیداشتند تنها سقز میجویدند وبا ورقها بازی میکردندبعد هم مانند یک گاو میخورندند .....
زنها هم آراسته به لباسهای مدرن سنگین ورنگین بایک جعبه جواهرات که بخودشان آویخته بودند! لب از لب بر نمیداشتند تنها سقز میجویدند وبا ورقها بازی میکردندبعد هم مانند یک گاو میخورندند .....
امروز دلم گرفته ازهمه وهمه کس وهمه جا .......
روز گذشته پر بیحال بودم گرما رمق مر ا گرفته بود قهوه ای درست کردم ومقداری برندی درونش ریختم اوف.... آهسته اهسته نشاطی در وجودم نشست باز بیاد آن شیطان افتادم ....آنکه اورا بخاک سپرده بودم و......
روحش مرا رها نمیکند هیچ جادویی دراو کار گر نیست .
یکی از بالشهایم را بنام او کردم بودم بعضی از شبها ناگهان میبینم اورا محکم درآغوش فشرده ام ...اوف بالش را بسویی پرتاب میکنم اما گویی او حروف اسم را درلابلای تارو پودش گذاشته ومرا رها نمیکند.
هوا نا جوانمردانه داغ است خیلی داغ است پرده ها همه پایین صدای موتور از بیرون وآنطرفتر دارند یک ساختمانرا بالا میبرند خدا کند بر ما سایه نیافکند وهوای تازه مارا که از آن سوی تپه ها میرسد بما برسد جلوی دیدگاه مرا که دریا بود گرفتند دیگر دریارا نمیتوانم ببینم درعوض ساختمانها بالا رفته ان و...همه قفسهای خالی !!!
دفنر نقاشی ام پر شد باید عکس نقاشی هایمرا بگیرم وروی اینستا گرام ببگذرام شاید خری پیدا شد وخوشش آمد وبرایم یک نمایشگاه ترتیب داد!!!!! دفتر دوم را هنوز شروع نکرده ام میهمان عزیزی دارم باید بیشتر اوقاترا د ر کنار او بگذرانم آخر هفته میرود با زتنها میمانم حتی نتوانستم اورا ببوسم شاید موقع رفتن اورا بوسیدم کسی چه میداند فردا چه خواهد شد ؟..... هیچکس نیست با اودر باره گذشته های خوب حرف بزنم درباره اداهای مادر و غذاهای خوشمزه ای که میپختم واو هنوز بیاد داردومرباهای رنگ وارنگ با قالب های ماه وستاره مربای کدو / خیار /ا لبالو / سیب / گوجه سبز/ ...مخلوط برای اشغالها !!!!
امروز صبح درب یک شیشه مربارا بازکردم انگار لجن سیاه میخوردم روی نوشته بود مربای توت سیاه !!!! از کی تا بحال توت سیاه مربا شده آنهم بااین وضع نفرت آور ! بوی دارروبوی کثافت کارخانه مجبور شدم نان خالی را باقهوه بدون شیر بخورم .
هنوز دوران خوشی را میگذارنیم روزی فرا خواهد رسید که باید قاشق مربای همسایه را لیس بزنیم
آیا کسی تا بحتال فیلم ( سیلیون گرین ) را دیده است ؟ آن دوران درانتظارمان میباشد جناب سروژ قبل از مرگ باید دنیارا نیز ویران کند سپس با دل راحت به جهنم روانه شوند وصد البته دوستان مشترکشان وهنربندان وسلیبیرتیهای تازه به دورانرسیده که ایشان تربیت کرده اند .وجیره خوار ایشانند مانند سگ درگاه . پایان
ثریاایرانمنش / 15 ماه ژولای 2020 میلادی / اسپانیا .
ثریاایرانمنش / 15 ماه ژولای 2020 میلادی / اسپانیا .