سه‌شنبه، تیر ۲۴، ۱۳۹۹

بیخبری

ثریاایرانمنش "لب پرچین" اسپانیا !
------------------------------
من بی خبر  به راه سفر پای گذاشتم 
آگاهی از نیاز عزیزان نداشتم 
در کوره راههای تهی میشتافتم 
چون سوسمار مست به دنبال افتاب 

--------------------------------
میخواهم دراینده بجای سرودن ونوشتن ویا یادی از بزرگان گذشته کردن تنها دستورآشپزی بگذارم شاید به مذاق شکم پرستان خوش اید درحال حاضر درمیان اینهمه بیماری ها ودردها تنها دو چیز مهم کار میکند شکم وزیران !برای زیر شکم چیزی ندارم ارائه کنم راهشرا  نیزنرفته ام ودرس آنرا نیز نخوانده ام خوشبختانه  پرستوهای دست آموز مولاهای وحشی در سر زمین من فراوانند .
 روز گذشته یک آخوند جلنیر ونکبت که کراهت از همه شکل وشمایل او پیدا  بود گفت : 
ما در سال57 این سر زمین را قتح کرده ایم  مادر فلان خیال میکند درعهد عمر ودر عصر هجرت زندگی میکند ! این سر زمین متعلق بماست هرکس بگوید ایرانی است محارب با خدا محسوب شده واعدام میشود . تمت......
 من خوشبختانه بخاطر فامیلم بار ایران را تا آخر عمر بر دوش میکشم .
نه بحال من فرق ندارد اینجا باشم  یا انجا ! در آنجا هم اکثر دوستان من یا ارمنی بودند یا خارجی  کمتر با ایرانیان اخت میشدم  راحت نبودم اداها ریاکاریها دروغهایشان مرا به سکته نزدیک میکرد.

با دروغهای آنها رسوا میشدم با ریا کاریهاهشان بمرگ میرسیدم  نه ! برای من همین جا همین چهار گوشه داغ عرق ریزان مینویسم کافی است .
روز گذشته بانویی اسپانیایی  در یک اگهی کوچک روی فیسبوکم نوشته بود که من سرطان دارم هیجکس را ندارم از من پذیرایی کند فرزندی هم ندارم مبلغ پانصد وچهل هزار یورو ذخیره دارم به کسی میدهم که مرا نگهداری کند . دوستان بشتابید ! اگر توانستید اورا سر به نیست کنید وپولهارا برداشته فرار کنید .
باخودم فکر کردم این آگهی نباید درست باشد آنقدر دراین سر زمین سازمانهای بهزیستی برای این بیماری  هست ;مجانی از آنها نگاهداری میکنند مجانی  برایشن دارو میبرند وتو  لزومی ندارد  دست به دامن غریبه ای شوی که شاید ترا هم بکشد ! 
 هر پانزده روز  پرستاران به خانه میایند مرا معاینه میکنند خون میگریند  برای ازمایش  هر روز بمن زنگ میزنند  احوال مرا می پرسند  بدون دریافت کوچکترین  چشم داشتی ویا هزینه ای .درحالیکه هنوز در بستر نیفتاده ام . تا سر حد مرگ رفتم وبرگشتم چیزی مرا زنده نگاه داشت آن چیز حال یک در.وغ بزرگ شده ست یک ریا کار ویک جانی بالفطره که قصد جانم را میکرد .دهانش کثیف رفتاش مصنوعی وخودش بی شخصیت .
بگذریم گذشته ها گذشه  حال باید تصمیم بگیرم اشپزی یا نوشتن با حرو.ف فارسی کم کم خط ما دارد ازبین میرود یویتوپ ها کثرا با روسی یا ترکی نوشتاری دارند که من نمیتوانم بخوانم شاید دراینده باید چینی نوشته شود چه کسی حوصله دار د  این چرندیاتر ا بخواند . عشق مرد / موسیقی نابود شد / سینه ها لبریز از بی تفاوتی یا نفرت مهم نیست  اما شکم چرا ! گاهی اشعاری روی  بعضی جاها میبینم که منتسب به فروغ میکنند در حالی که  میدانم  این  اشعار متعلق به فروغ نیست  کسی هم نیست ازا و دفاع کند وحرمت اشعار ونوشتارهای اورا نگاه دارد  آخرین معشوق هنوز زنده  است اما درقصر طلایی خود مشغول  کارهای سیاسی است !!!!

روز گذشته در روی فیس بوک خانمی یک سینی مسی پلو گذاشته بود بنام قنبر پلو !!!! اما ازمحتویاتش چیزی ننوشته بود  ! خوب منهم از فردا یک سس درست میکنم بنام سس ماریا مگدالنا یا مریم مجدلیه !
ویک ابگوشت بنام کله یحیی تعمید دهند یا بقول این کفار  سنت خوان  شاید گرفت !! کسی چه میداند ؟
اول باید از ارباب بپرسم وبگویم بجای شرکت مطبوعا تی  یک کله پزی باز کن تا من پختن چند نوع کله را برایت بنویسم کله میمون / کله انسان /کله مورچه / کله خرس  خلاصه هزاران کله پاچه  وطر ز طبخ انهارا برایت میفرستم . بیکاری نشستی پای آن شرکت ومگس میپرانی !.
چند نوع ماست وخیارا بدوغ  از شیر گاو گرفته تاشیر شتر وشیر خر وشیر میمون !!! هزار نوع   خورش از نوع خورش پای عقاب با خورش شپ کورها ومربای عقرب وژیگوی موش !!! /
ای ریگ های سوخته وتشنه 
 این باراگربسوی شما ره یافتم 
برایتان نوشیدنی از شاش شتر خواهم اوررد 
بادوغی ا زخون ان  فرزند  گم شده !!!. 
پایان
ثریا ایرانمنش / 14/ ماه ژولای 2020 میلادی . اسپانیا ً!

 .