یکشنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۹۹

قاریان شهر اموات

ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا !
---------------------------------

ما آنچنان مرده پرستیم که درتمام عالم همتایی نداریم از زنده ها فراری ودر بیانهای  بی پایان گم میشویم زمانی که میفهمیم  که یک نعش روی زمین است همه مرده خوران دوراو جمع میشویم وتغذیه میکنیم وهرکدام در کنج خاطرات مغشوش افیونی خود به دنبال یک خاطره میگردیم تا با آن نعش گره بزنیم .
 مدتها با عروسک حرمسرای  " رجوی " صفحات پر شدند واین روزها به دنبال جمشید علیمرادی هستند که  سالها کسی نامی از او نمیبرد واو درکابارها وکازینوها آهنگهای دیگران را به زبان انگلیسی میخواند گاهی هم آهنگهایی از شادروان ویگن وگویا این روزها در هیاهوی  لوس آنجلس وبین آن شهرنشینان فرشته صفت جان سپرده کسی نمیداند کجا وچگونه زیست وبا چه بیماری فوت کرد اما پیدا کردن نوارهای کلیپهای او اسان بود !!!خاطرات پشت خاطرات روی صفحات مجازی مارا  سرگرم میکند .
اولین باری که صدای اورا شنیدم  درانتهای سخن رانی نازنینی بود که روی نواری پرشد ه برایم فرستاد  ودرانتهای آن همان شعر معروف  " آسمان " بود بخوبی بیاد ندارم که سراینده آن شعر چه کسی بود اما در رادیوی شهر  1پکن !  پس از سخن رانی و دکلمه آن شعر  ایشان انرا خواند با گیتار هنوز آنرا دارم روی یکنوار.
درایران آن زمان من چندان با موسیقی پا پ آنرزوها میانه ای نداشتم روحیه ام پیرتر ازآن بود که مثلا 
پای آهنگهای بیتلها بنشینم ویا بلک کتز را گوش کنم وعقیده داشتم اینگروهها بیشتر به دردکاباره ها ودیسکو.تکها میخورند  تام جونز مورد علاقه ام بود وشرلی.....
پادنیای بیتلها وبلک جونز بیگانه بودم  شاید تنها  یکبار توانستم چند صفحه از  خوانندگان نو  مانند ( آفرویدت چایلد ) داشته باشم  سر زمین ما از آخر شروع شد وبه ابتدا رسید ؟  یعنی اینکه بجای آنکه با زمانه جلو برویم عقب گرد شدیدی کردیم رفتیم تا جایی که امروز علم پزشکی را نیز از میان  زندگیمان برداشته وبخاک سپردیم درعوض درخارح همان حزب خران را برپاا کرده ایم( کرده اند) وباید برای عضو شدن درآن سه صفت خریت خودرا به اثبات برسانند وسپس حق عضویت را نیز بپردازند !!!
خوشبختانه خر درآنسوی آبها فراوان است !
نه چندان میلی ندارم  با آن جماعت مخلوط شوم  زمانیکه شاد روان نادر نادر پور درب خانه را بست باوایراد گرفتم که تو همیشه درقصرتنهایی خود بسر میبری  چرا با دیگران  آمیزیشی نداری  وامروز دانستم   که دردل آن مرد یگانه ومهربان چه ها گذشته که اورا درناکامی از دنیا برد . ر.وانش شاد چه خوب شد نماند واین کثافت هاراندید.
 یک کلیپ ویدیویی از فرح پهلوی دیدم دلم سوخت  آنرا روی صفحه فیس بوکم گذاشتم  ...آهای هوار هوار بلند شد که ای نابکار خیانتکار تو هنوز بان .....چسپیده ای ؟ نه احمق جا ن مردی یازنی نمیدانم آنقدر شهامت نداشته ای که عکس واقعی خودرا روی  اکانت خود بگذاری معلوم است که ازآن خشت مالهای آن سوی آبها هستی من بعنوان یک مادر که درسوگ فرزندش پیر وخمیده شده درفراق زندگی بر باد رفته اش پیر شده بعنوان یک انسان این کاررا انجام دادم .
دیدم که بقول معروف خلایق هر چه لایق لیاقت شما هما ن آخوکهای از زیر خاک هزارساله بیرون آمده با بوی گند  ادارشان مشام شمارا تازگی میبخشند شما بوی عطرهای دل انگیز بهاران را هیچگاه نبوییده اید همیشه بوی خاک اموات ومردگان وحلوا بهترین  تفرجگاه وتغذیه تان بوده است . برای شما چه طلا چه مطللا یکی است نگاهتان درپشت سرتان وکورید از کور نمیتوان انتظار داشت که روز وراهمنای تو باشد .او شب را میشناسد نور روشن خورشید چشمانشان را  کور میکند  شب کورانی هستند که با عصای دیگری راه میروند مهم هم نیست کجا میروند .
بهر روی این بود داستان امروز ما  تا روزهای دیگر کتابی در دست تهیه دارم که مانند بقیه درحال حاضر در نهانگاه پنهان است چرا که دزدان وشبگردان آنرا  نیز خواهند دزدید وبنام خودشان به چاپ خواهند رساند هنوز نتوانتسم نامی برایش بیابم صدها نام را ردیف کرده ام  نام وتیتر کتاب همیشه فریبنده است اگر چه خود کتاب بی محتوا باشد . پایان 
ثریا ایرانمنش / یکشنبه 14 ژوئن 2020 بررابر با 25 خرداد ماه 1299 خورشیدی .