ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا !
---------------------------------
دریغا صبح بیداری
دریغا صبح هشیاری
مستی درعالم هپروت بودن خود عالمی دارد از دنیا دون وکثیف بیرونی دربهشت خیالی خود مشغولی دروغ ودرد که زمانه به پایان رسید وچه پایان زشتی وچه تهوع آور .
خواابهای کودکی ورویاهای هاجوانی تبدیل به یک تکه سنگ فراموش شده درگوشه ای افتادند ودیگر کسی به ماه نمینگر د وبه خورشید نیز اعتمادی نیست تنها درپناه باعچه ودرختان بادی میتوان نشیت وزلال خواب را درآب روان دید .
همه چیز یخی بود وناگهان آب شد اکثرا نیز همچنان درتب وتاب ( اقتصاد) وجمع آوری مالند تا به جرگه بزرگان بپیوندند .
خیالی خام بر مغزها نشسته ودلهای شکننده را نیز مانند بلور یخ ساخته به تلنگری درهم میشکنند واب میشوند .
وچنین بود سفرنامه ما وپایان زندگی ما .
روز گذشته از بیمارستان تلفنی شد بانویی بود که میل داشت چند سئوال بکند ؟ ترسیدم خیلی ترسیدم دکتر خودم نبود ! ..
نه ! 1نترس تنها چند جواب !
سرفه میکنی ؟ بلی گاهی
سرفه ات چه گونه است
- از نوع آسم واین آسم خیلی قدیمی وژنتیکی است
آه .. بله اینجا نوشته تب که نداری؟ /
خیر تب ندارم
علائم دیگری که نداری ؟
- مثلا چه علائمی
لرز / تب / سرفه ونفس تنگی شدی .
لرز / تب / سرفه ونفس تنگی شدی .
- نه خیر خدا را شکر چون چهار ماه است که ازخانه بیرون نرفته ام باکسی تماش ندارم مواد غذایم را میرخند ودرپشت درب خانه میگذارند ومن با یک شیشه الکل ومواد ضد عفونی کننده به جا ن انها میافتم انگورا چگونه ضد عفونی کنم ؟ ویا گوشت را ؟ نه کسی را ندیده ام . دلم برای فرزندام لک زده تنها میگریم .
تنها صبحانه میخورم / تنها ناهار میخورم / تنها شام میخورم وتنها میخوابم ( اینجارا دروغ گفتم ترا صدا میکنم وبا رویای تو میخوابم از تو میخواهم که مرا تنگ درآغوش بگیری تا نترسم ) !
- چه کسی برایت غذا میپزد ؟
خودم وگاهی دخترم او نیز ضد عفونی شده است !!!
بسیار خوب اطاقت آفناب گیر است ؟
- بلی تا انتهای اطاق تابستانها افتاب است وزمستانها سرما
بسیا رخوب - هر روز برو وزیر افتا ب درتراس خانه است بخواب
چشم اطاعت امر !
حال به کجا میتوان رفت ؟ تا ساعتی با خود سخن گفت وتنها ماند ؟
در هر با مداد دروغین وشبهای دورغین خودرا به روزهای دروغین میچسپانیم .
ماه نیز مرده است وگاهی تنها دوحلقه درونش یافت میشود مانند دو چشم جغد .
چه کسی دیگر حوصله دارد باستان شناسی کند باید روزانه زیست وساعتی نفس کشید ودقیقه ای مرد .
پایان
-----
در آن نفس که بمیرم درآرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم /////// حضرت والا تبار سعدی
ثریا ایرانمنش / اسپانیا / 20 ماه می 2020 میلادی برابر با 31 اردیبهشت 1399 خورشیدی وغیره!