سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۹۹

قانون کورونا

ثریا ایرانمنش " لب پرجین " اسپانیا .
-------------------------------
همه بر باد شد از دست تو ای سیل عظیم
کشت ما - خرمن ما  - کلبه ما - خانه ما
---------
یکی از قوانین  بی چون وچرای امروز داشتن نیروی کار آمد وجوان است  وآنکه نیروی کارندارد وارقام بانکیش نیز به زیر صفر است باید برود  به هما ن تریبی که درگذشته  برده گیری را ساختند  آغاز جهان خواری  میلیونها انسان  وصد ها هزار  هکتار زمین  بکام دولت فخیمه انگلستان  و میلیون انسان  استثمارشده  درخدمت آنها وامروز فرانسه  والمان سه قدرت بزرگ دنیا  که نقشه هارا میکشند وبه دست جوانترشان  امریکا میدهند  تا بمورد اجرا بگذارد .

اولین  قربانیان این قانون خانه سالمندان است که باید تخلیه شود هم بر گرده دولت فشار میاورد وهم کمبود انسان وجا ایجاد میکند .
درچنین دوره ای دیگر احتیاجی به لشگر کسی ویا جنگ نیست  درهمه جا " بزرگان "  چون گرد باداز راه میرسند  درهمه جا دیکتاتورها  جامعه را تاراج میکنند  حقوق مردم را میخورند  وخودرا بزرگ میپندارند ومیستایند  ودرجاهایی هم که باید کار کنند ناگهان فشفشفه ای درهوا  به جاهایی میخورد که امروز نامش ( خطای انسانی) است .و به ثبت رسیده است .

نام بنگلادش کم کم از اذهان پاک میشود طالبان همه جا حضورشان محترم است به ظاهر آنهارا نابود ساخته اند اما هنوز در پناه صخره ها پنهانند . .وطالبان دیگری از نوع وحشتی تر با هیکلهای غول اسا وبدون مغز تنها رباطند دستوراترا مو بمو اجرا میکنند .

مشرق زمین  به هیچ نوع حکومتی  تن در نمیدهد غیر از همان حکومت آنارشیزم  در زمانهای گذشته یک شاه نماینده خدا داشتند امروز نماینده خدا نوع دیگریست  نقش او پررنگتر شده  بصور ت یک قهرمان و افسانه ای درآمده است  وحکومت خدایی که مقبول بزرگان است  به پاس خوردن  حقوق  انسانی  فراموش شده است  نویسندگان  - دانشمندان   ودانشجویان  همه محکوم به نابودیند  بردگی به نوع دیگری چشم باز کرده است .

حال غیراز  اکثریت بی خبر ویا نادان که تن به هر دستوری میدهند وبرادر بزرگ هر صبح برنامه روزانه آنهارا جلوی رویشان میگذارد  در خانه بمانید  دهانتانرا ببندید وچشمانتان را نیز  چرا  که افتاب دیگری طلوع میکند . 
مشرق زمین همچنان دل  به گروه معلمان قرون واعصار سپرده  کم کم شکل وشمایل انها عوض خواهدشد  وتنها یک نماینده خدا بر آنجا حاکم میشود ودستورات الهی را که قبلا نوشته ودرصندوقها چدنی پنهانند برایشان خواهد آورد .
زلزله پایتخت سر زمین مارا ویران خواهد ساخت وپایتختی شکیل وبزرگ  که نامی هم از آن درحال حاضر برده نمیشود  شکل میگیرد وپیامبر یا نماینده امام عصر به انجا ظهور  خواهند فرمود
در میان دو تن ظالم ومظلوم هر یک  یکی  ودر واقع به زیان یکدیگرکا رمیکنند .
عده ای ه دیدبازتری دارند در سکوت وخاموشی لب فرو بسته  کاری به سود وزیان  این موجودات بی مغز ندارند وآنها درفکر این هستند که  ناموس جهان روبه نابودی است باید درحفظ ان بکوشند .

وهم اینها هستند که  مزایایی  اجتماعی  خودرا  اگر چه علنا دزدیده  به تقدیر ازلی نسبت میدهند  ! 
خداوند اینرا میخواهد تو ففیر بمانی ومن ثروتمند این تقدیر از پیش نوشته شده اسست  عرضه داری بکش وبه دزد وببر نامت به نیکی دردفتر ثبت خواهد شد .همچناکه چددان ما  این راهرا طی کردند  وما هم امروز راه پدررا میرویم تا به مقصد برسیم .

هم اکنون اختلافاتی  که از جهت  جاه ومال  بین آدمها  وجود دارد  تابع همان قانون  انسانی است نه الهی  ونه حکم طبیعت  / طبیعت حافظ ماست نه دشمن ما  طبیعت ستمگر نیست  تنها خدمتگذار سود زیان ادمها میباشد  باران ببار / اابرها سیاه شوید / برفها ببارید / آسمان تیره شو   وخورشید تو نیز باید خاموش شوی ! وما ......همه انسانیم وهمسان .

حال باید ان فاتحین  که جهانی نو برایمان میسازند  از اقلیتهای بسیار رنجیده دانست  اقلیتی که به ظاهر بشر دوستانه  وهنوز در معرض اسیب وخطرند .
 یک دانشمند یونانی را درقرون گذشته کشتند پیش از میلاد  چرا که گفته بود  ماه وخورشید  ( خدا) نیستند  وپس از میلاد نیز عده ای تحت عنوان روحانیون  بزرگ  معبد داران بجان  فیلسوفان افتتادند .
امروز کم وببیش بر همه عیان است وهمه میدانند که خدایی که در آسمان اورا نشانده وتاجی بر سرش گذاشته دردستش یک میله داغ آهنی ودردست دیگر یک پر ابریشمی داده اند نیست . خدا همان وجدان آ آدمی است وتربیت وشعور او-  اما هنوز بایددر معابد باز باشد وهنوز باید به همان نادیده سوگند خورد  عاشقی جرم بزرگی است باید تنها به یک فرد عشق ورزید وکسی که از پیش  نشان شده است .

در گذشته هم این روحانیون مسیحی حال وهوای همین روحانیون امروزی مارا داشتند صاحب زمینها / خانه ها وصاحب روح وزندگی  افراد بودند .
هر کسی دم میزد اورا میسوزاندندوخاکسترش ر ا به دریا میریختند .

روز گذشته در تلویزیون مذهبی ایران خانمی میگفت مردی را میشناسم که هفتصد واحد مسکونی ودوهزارو پانصد خانه دارد !!!ین مرد اقا زاده بود پسر یک مرد خدا! که با نام خدا همه را به اتش کشیدند . مردم را کشتند به زندانها افکندند ومالشانرا مصادره کردند ونامش را حکومت عدل خدایی گذاشتند !
حال قانون جدیدی بر عالم حاکم است  قانون" کورنا  "اگر داری ومیتوانی زنده ه بمان درغیر اینصورت جایت درگورستانهاست که دیگر زمین جایی برای بخاک سپردن  انها ندارد /
در دایره وجود  دیر آمده ایم 
وز پایه مردمی به زیر امده ایم ....." خیام" 
پایان
ثریا ایرانمنش / اسپانیا / 2020 / 05. 12 میلادی برابر با 22 اردیبهشت 1309 خورشیدی