پنجشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۹۹

خود فروشان روی صحنه

ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا !
----------------------------------

از تو شوری به دل وبحر برانداخته اند 
آتش عشق تو در خشک وتر انداخته اند 

عکسی دیدم از " رویال هاینس شکوه خانم که بسیار باشکوه درکنار مردخودفروش  همسرش شاعر ونویسنده ومترحم توده ها  ! به سبک شاهنشاه در کنار میز به همراه کودکان عزیزشان ایستاده بودند با چه فخری وچه غروری " !
با خود گفتم " بهر روی خود فروشی صدها هزار راه و معنا دارد آنهاییکه بدن خودرا میفروشندد گرسنگانی هستند که برای بقاء زندگیشان باین خفت تن در  داده اند  وچه بسا دربین آنها انسانهای باشرفی نیز باشد اما آنکه وطن را میفروشد خود فروشی بی شرف است که ا زهیچ چیز وهیچ کس غیراز بقای خودش   ابدایی ندارد . 

روزی همین بانوی با شکوه به همراه دوست و شاعری دیگر....خود دست به یک انقلاب بزرگ زدند یعنی دزدیدن ولیعهد وباج خواهی !!! امروز به همت سایه بلند والای جنا ب امیر اعلا که ازنوع اعلاترین نخبه های روزگار ماست ودوددستی به عقیده پوسیده خود چسپیده  نقش یک بانوی برجسته را در تمام رسانه ها بازی میکند وجا پای آن مرحومه سیمین دانشور گذاشته است !!!!که او خود فروشی دیگر بود ومعلم این تحفه ها .

اگر بتوانی  بازی را ادامه دهی خودر ا خوب بفروشی با کمک شارلاتانهای روزگار  سر انجام خوبی خواهی داشت درغیز اینصورت مانند همان حافظ پشمینه پوش  مجبور خواهی شد که برای یک جام  خرقه وسجاده خودا نزد میفروش به گرو بگذاری .
باید بلد بود واین کار ازهرکسی ساخته نیست .
بقول شاعر بزرگوار  وهمیشه زنده نام " نادر پور "  ...من راز کامجویی بارانرا / درپشت برگه کهنه انجیر 
// چون عاشقان روز ازل ... میشناسم .......

 ...وخوب هم میشناسم !
نادر پور مرد بزرگی بود / یگانه بود مانندی نداشت وچه زود ازمیان ما رفت سعادتمند شدوجاودانی 
حال امروز  نگاهی به این خرمهره های رنگین درته جوی میان لجن ها وگلهای ته نشین شده مرا به حیرت میاندازد .
طبیعی است زمانیکه  جریان آب از حرکت باز میایسند .  ما در رسوبات   آن رودخانه یا جویبار  غیراز جانوران نیمه جان ویا سنگ ریزه ویا جسد های بو گرفته و انواع واقسام گیاهان  چیز دیگری نخواهیم دید.
من نمیدانم کی هستم وکجایم هر کس هستم ابلیس ویا خداوندگارروی زمین اما میدانم خودم هستم  ومحو زیباییهای جهان وبیزار از خود فریبی وریا ودروغ  دلداده ا ی سر گردان  وعاشق عشقبازی با خاک وباد وهوا واب وطبیعت وسر انجام خود  عشق .( کلاهم پس معرکه است )!!!

حال برایم غیر قابل باور وهضمی مشگل وسنگین دارد که انسانها بخصوص  مردمان ساکن سر زمین پهناور ایران غیر از خود فروشی وبه نمایش گذاردن خود چیزی برایشان مهم نیست .

با چه افتخاری این خود فروشیهارا به رخ بندگان دربند واسیر سر زمینشان میکشند یعنی اینکه " ماتوانستیم شما نه !  در کنارشان سگهایی نیز بسته اند که بجای آنها پارس میکنند وپاچه میگیرند.

آه... ای نور ابدی  این چراغ خانه  وای جوانی جاودانه   وتو ای ماه مهربان جوانی  . بار دیگر  به خانه  ویران وتاریک ما ! بتاب .

محنت عشق ترا حوصله ای  درخور نیست 
پیش غمهای تو  دلها سپر انداخته اند 

امروز چشمانی در میان آبهای راکد وآینه های کدر  وابرهای باران زا مارا میفربیند وما نیز به خود فریبی مشغولیم وچه سر شار لذتیم از اینهمه خود فریبی وفریب دادن دیگران ..
........
وتو ! ای یار ودیار فراموش شده همچنان دل درگرو عشق تو دارم .
یا رب ! به زبان چه رانده بودیم ؟
کاتش به زبان گرفت مارا....!
پایان 
ثریا ایرانمشن . 15 آپریل 2020 میلادی . اسپانیا.

ابیات " صائب تبریزی "