ثریا ایرانمش " لب پرچین " اسپانیا -
--------------------------------
ای آتشی که شعله کشان از درون شب
برخاستی برق زنان
اما تبدیل شدی به یک ذره در دل سنگها
تو از کدام دیاری ای فرودست ظلم عالم !
از ساعت سه ونیم بیدارم چرندیاتی را خواندم وچرند یاتی را نوشتم ! یعنی توییت کردم جایی که رهبر توییت کند وماله کش اعظم توییت کند چرا من نکنم ؟!دلبری زیاد است دلبر فراوان !
خاویر سولانا وزیر اسبق ما یعنی اسپانیا نیز دچار بیماری کورنا شده ودر قرنطینه بسر میبرد ومشغول مداوای اویند دریک توییت حضرت چرچیل وسیاست و جذابیت و وجسارت وقدرت اورا ستوده است !
دراین فکرم که در سر زمین ما پادشاهی یک امر بی معنی است ودست آخر تبدیل به یک دیکتاتوری میشود چرا که ماله کشی ودلبری زیاد است اگر اروپا شاهان هنوز درقدرت نشسته اند با هم فامیلند وهمه دستشان درون یک کاسه است حال هر کاسه ای هست ودرونش هرچه باشد این بما مربوط نمیشود برای تماشای روی جلد مجلات ونشان دادن جواهراتشان که خود نیز یک مسئله جداگانه است ولباسهایشان با کمک مد سازان ودنیای اققتصادی آنها امر دیگری است .
چه بسا رضا شاه بزرگ هم با وصلت خانواده سلطنتی مصر میل داشت که همین روال را ادامه دهد اما ناگهان از راههای دور آوای شومی برخاست که " اگر فرزند اول یک خانواده وفامیل دختر باشد سرنوشت آن خانواده نابودی است " همه ترسیدند حتی رضا شاه وپسرش محمد رضا شاه که به زنان ازادی داده وآنهارا از درون گونی های سیاه به متن جامعه فرستاده بودند وزن چقدر تحقیر شد یعنی چی مگر شاهان اروپایی همه پسر دارند؟ این دخترانند که بر تخت سلطنت تکیه میزنند مانند هلند وسوئد .....نابود هم نشدند.
زنان ایرانی فورا دوباره به سوی مطبخ بازگشتند ودرون گونیهای سیاه آزادتر بودند همسایه های ما چه کشورهایی بودند کشورهایی که از درون نقشه بیرون امده وسر بلندترین انها کعبه دار معروف است که زنان ودخترانرا زنده زنده به گور میفرستادند حال متمدن شده اند وحال میل دارند پا جای پای محمد رضا شاه بگذارند وبانوانشان نقش بانوی اول را بازی کنند اما حرم سر اها هنوز لبریز از زنان ودختران فروخته شده دربند میباشند .زنان در این سر زمینها حکم یک کالا را دارند با آنها میشود تجارت کرد اما درسایر کشورها منجمله اسراییل قدرتمندترین نخست وزیر زمان همان گلدا مایر بود ونشان داد که یک زن میتواند بهتراز ده مرد کار کند ودر انگلستان مارگارت تاچر به بانوی آهنین مفتخر شد! اما باز مردان جای زنانرا تنگ کردند خوب بروید مدل شوید ارتیست شوید بعد از چهل سال هم دیگر شما دچار سالخورگی شده اید ودر کنجی بنشیند وبافتنی ببافید ویا دوخت ودوز کند ویا اشپزخانه را اداره بفرمایید !.
حال ف آن مردی که ناگهان ( مرحومه نادره افشاری ) را از درون خاک بیرون کشیده با فریاد دهان کف کرده وکتابهای اورا تبلیغ میکند تا امروز کجا بود ؟ نادره افشاری با رنج هایش با دردهایش که هیچکس از آنها باخبر نبود نشست ونوشت کتابهارا جلوی رویش باز کرد خواند ونوشت بیمار بود در جذامخانه گروه وحشتناک مجاهدین بد جوری ضربه خورده بود زنی تحصیل کرده دانشگاه دیده حال به سمت آشپزمخصوص حضرت اشرف دوراز همسر وفرزندانش وسپس شرکت درآن جنگ لعنتی فروغ جاویدان با ترکش که بر پایش خورد دیگر هیچگاه نتوانست کمر راست کند فرار کرد وبچه هایشرا نیز فراری داد وانهارا زیر پرچم پناهندگی آلمان به مدرسه ودانشگاه فرستاد وخود .....دیگر رمقی در جانش نبود ویک شب با نفس تنگی به بیمارستان رفت ودیگر برنگشت . حال عده ای ازمرده او نان میخورند نا زنده بود کسی از او نامی تمیبرد همه واهمه داشتند او سپس به گروه حزب پادشاهی پیوست اما دیگر برایش دیر بود خیلی دیر بیماری اورا مانند جذام میخورد.
من اورا ازز مانی شناختم که هردو در یک مجله چاپ واشنگتن مینوشتیم _( مجله پر )!
بهر روی ما ملتی هستیم مرده پرست زنده هارا دوست نمیداریم تا زنده اند اگر دست بکاری ببرند اورا تختعه میکنیم اورا میکشیم وسپس بر جنازه اش میگرییم .
درجهان گمان نکنم هیچ فرهنگی باندازه فرهنگ ما شاعر داشته باشد وهیچ فرهنگی باندازه ما مرده پرست باشد وزاری ونوحه را دوست داشه باشد وامثال وحکم نیزبه حد وفور درلغتنامه های ما به چشم میخورد .پایان
---------
کسی هست پنهان و پوشیده در من
که هر بامدادان وهر شباهنگاهان
به نفرین من میگشاید زبان
مرا قاتل روز وشب میشمارد
و... پس از مرگ خونین آن دو
بمن - با سر انگشت تهدید وهمت
نشان میدهد سرخی اسمان را ........."زنده نام نادر نادر پور از دفتر زمین وزمان "
پایان
ثریا ایرانمنش / 31 مارس 2020 میلادی برابر با 2579 شاهنشهی .