چهارشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۹۸

کرونای بزرگ

ثریاایرانمنش " لب پرچین"
اسپانیا 
-----------------------
ما قبل از  این بیماری قرن وبرای کم کردن مردم جهان ورساندن جمعیت تنها به پانصد میلیون نفر درجهان برای آرامش خاطر از ما بهتران ! وبزرگان ! در سرزمین ومرز پرگهر خود یک کرونای دیگری داشتیم که از آن غافل بودیم وآن کرونای ( دروغ) بزرگ بود که چهل ویکسال قبل توسط یک ملای رند دهاتی به سر زمین ما آوررده شد واین میکرب رشد کرد بزرگ شد تا جاییکه امروز در دل هر ایرانی وهر مرد وزن وبچه یک ویروس دروغ جای خوش کرده است از پزشک گرفته تا گور کن .

سالهای قبل دربهشت زهرا ودر بهشت معصومه گورهای  آماده شده به چشم میخورد کسی نپرسید این گورهای ردیف برای چی از قبل حفر شده است ؟ مردم بی تفاوت گذشتند واگر هم میپرسیدند یک درو.غ تحویل میگرفتند .
 بنا براین امروز دیگر بفکر میکرب کشنده کورنا نباشید او میکشد ومیبرد اما ویروس دورغ تا ابد دردلها زنده است . 

هیچکس نیرسید هفتصد _ چینی _ در قم بعنوام طلبه کار میکنند ویا بعنوان راهبه !!  امروز که میپرسند حوابی برای آنها نیست .
فحاشی دروغگویی وپررویی  نقش اول را دربه شهرت رساندن  فسیلهای برخاسته از  فاحشه خانه ها ا وشهر نو  تاثیر به سزایی دارد حرامزادگان ملاها  از طریق تجاوزات ویا صیغه ها  امروز  دور دنیا روانند وهریک یک میکروفن ویک دوربین ومشغول ویران کردن شخصیتهای واقعی سیاسی / هنری/ واجتماعی میباشند اصالت آنها درحد همان انگشتری ها وساعتهایی است که بخود آویخته اند .

ایران دچار ویروس های زیادی است که کورنا کوچکترین وبی ضررترین آنهاست .
اینجانبه درحد یک شهر وند به  والاحضرت رضا پهلوی ولایتعهدی  توصیه میکنم که از رفتن  به ایران ونشستن برتخت شاهی  ویا درلباس جمهوریت  صرفنظر کنند چرا که دیگر مردم آن نیستند اینها شهروندان درجه دوم ودرجه سوم ما میباشند ما آنهارا نمیشناسیم  بگذارید درگور خود جان بسپارند شاید شاهینی از دوردستها بسوی این سر زمین ویران شده پرواز کرد شاید مردی برخاست وشاید هزاران شاید  وباید هست که امروز برایشان دیر است خیلی دیر .
چه چیزی را باید با خود برد باین غریبستان ؟ این میهمانان تازه وارد ابدا به آداب ورسوم  میزبانشان واقف نیستند  گمان هم نکنم عزم سفر داشته ورخت ازاین سر زمین بکشند چرا که تازه جا خوش کرده اند دلهای مان در غربت  خون میافشانند   مسکنی هم نداریم  ما نیز درشهر غربت خود  مانند همان پرتو سوزانی که درسرزمینش غریب بود خواهیم سوخت  دیگراز خاور بر باختر خورشیدی نخواهد تابید  وسر زمین مادری برای ابد ازدست رفت .

از دوردستها آوای اورا میشنوم :

در دل وجان خانه کردی عاقبت 
عقل را بیگانه کردی عاقبت 
آمدی کاتش دراین عالم زنی 
وا نگشتی تا نکردی عاقبت 

عشق را بی خویش بردی درحرم 
 عقل را بیگانه کردی عاقبت 
جان جانداران  سرکش بود عقل
عاشق جانانه کردی عاقبت 

 امروز این شمع خاموش  در میان دستهای بی هنر وکثیف مشتی بی خرد سرگردان است .ث
پایان 
ثریا ایرانمشن / اسپانیا 26 فوریه 2020 برابر با هفتم اسفند ماه 2578 شاهنشاهی.