ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا !
---------------------------------
این وطن مصر وعراق وشام نیست
این وطن جایی است کاو را نام نیست .........شمس تبریزی
در دنیای امروز ما دانش وخرد دو راه متضادرا طی میکند از یک روی چنان مومنین به قدرت رسیده اند که میل دارند " به زیر آورند چرخ نیلو فری را " ! واز سوی دیگر پیشرفت تکنو لوژی ودانش موجب وحشت آنهاست .
این تناقص را چگونه باید حل کرد ؟ .
این تناقص با شعور و افکار بلند همراه نیست از خرد به دور افتاده با دانش ودانایی همراه نیست .
حال عده ای ناگزیرند که راهی جداگانه ویا چند گانه را درپیش بگیرند وآنچه مسلم است این زبان فاخر ماست که کم کم دارد از بین میرود درکمتر زبانی میتوان اینهمه کلمات دلنشین را یافت و میدانیم که فردوسی بزرگ کتاب شاهنامه خودرا با " نام خداوند جان وخرد " آغاز کرد ومیدانیم که فصلهای زیادی از این کتاب را به خرد ودانش اختصاص داد چیزی که امروز درمیان ما ایرانیان گم شده است .
فضل تو چیست ؟ بنگر بر ترسا
از سر هوس را برون کن وسودارا
تو مومنی گرفته محمد را
او کافرو گرفته مسیحا را
ایشان پیامبرانند ورفیقا نند
چون دشمنی تو /بیهوده ترسا را ؟ ........ ناصر خسرو "
فرودسی و ناصر خسرو را میتوان برابر خواند آنها هردو شاعر ( خرد) بودند پهلوانان آنها نیکوکار چه ایرانی وچه بیگانه همه نمونه یک انسان واقعی بودند که ا زموهبت انسانی برخوردار وخرد را پیشه ساخته بودند.
نه هرکه دارد شمشیر > حرب باید رفت
نه هرکه دارد پاد زهر > زهر باید خورد !
چونکه بیرنگی اسیر رنگ شد
موسی با موسیی در جنگ شد .....شمس تبریزی
بهر روی فتح نهایی و آزادی ما با دانش است هر چند به دست بی دانشان ونا بکاران افتاده است .
اقتصاد نوین با همه های وهوی وادعایی که داشته نتوانسته است دنیارا بسوی گشایش وسعادت ببرد گزارش خبرگان ودنیای اقتصادی تکان دهنده است 25 سال پیش 40/. درصد دچار کمبود مواد غذایی بودند اکنون به هفتاد درصد رسیده است افزایش تعداد گرسنه ها بیشتر از سیر هاست وگزارش سالیانه بنیاد " آکسسفام" این موضوع را تایید میکند بیست درصد مردم همه ثروت دنیا را دراختیار دارند ودنیارا اداره میکنند خوشبختی وبدبختی خودرا تنها در اقتصاد میبینند وهیچ راهی دیگر را برای خشنودی خود نیاففته اند .
البته به گرسنگان باید حق داد که نخستین غم زندگیشان غم نان باشد اما حساب رفع حاجت از حرص وطمع جداست وامروز همه سردمداران جهان دچار نوعی حرص سیری ناپذیرند وتنها بما راه قناعت را نشان میدهند ! .
گرچه گرد آلود فقرم شرم باد از همتم
گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم
ویا
ما آبروی فقرو قناعت نمی بریم
با پادشه بگوی که روزی مقدر است ( که دراینجا باید گفت به خلیفه بگوی ) !
مرا تا تو بگذاری ای نفس طامع
بسی پادشاهی کنم درگدایی
" اشعار از حافظ شیرازی "
بهر روی امروز ایران ما وسر زمین ما دردست مشتی گرسنه دیروز افتاده که سیری ناپذیرند من تعداد بیشماری از آنهارا که مامنوریت خاصی داشتند درخارج واین سر زمین دیدم حال درکسوت حانقاه دار یا دکتر ومهندس وخانه دار !ویا سپهبد ودرجه دار ویا ریاست کل تشریفات ساواک !! همه گرسنه بودند نه گرسنه روح بلکه همه بیمار شکم بودند وزیر آن ! ومن چه ساده دلانه برای آنها اشعار وکلمات بزرگ را میفرستادم !
بهر روی روزی فرا رسید که برگشتم به کنج خلوتم وبه ایرانی میاندیشم که روزی صاحب بزرگترین وفاخر ترین فرهنگ عالم بشریت بود وامروز نامش در لیست تروریستهای حهان قرار دارد به مدد حکم مسلمانی .
گر مسلمانی این است که حافظ دارد
وای اگراز پس امروز بود فردایی
وفردای نامعلوم .
چه بسا این گفته ها ونوشته ها دیگر تاریخ مصرفشان تمام شده باشد اما یک واقعیت است که راه گریزی از آن نیست .
پایان 212
ثریا ایرانمنش / اسپانیا / 21 ژانویه 2020 برابر با 1ول بهمن 1398 خور شیدی!؟.