سه‌شنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۹۸

چرا فقر؟

ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا !
--------------------------------
مسکینی وغریبی از حد گذشت مارا
بر ما اگر ببخشی وقت است وقت یارا " طببیب اصفهانی "

هر چند ما خموشیم  وارام دراین سرای
حدی بود  ستم را  اندازه  ای  بود جفارا .....    " ثریا" 

قرار است  جماعتی از سازمانهای بین الملی ! بسوی این سر زمین " اسپانیا  سفر کنند وشهرها و استانها را بگردند وعلت فقر وبیکاری وبی پولی مردم را کشف کرده وسپس در  آزمایشگاههای خود ! فکری بحال این مردم سر گردان همیشه خوشحال بنمایند ! مردمی که تاسی سال پیش حتی پس انداز نداشتند وصندوق پس اندازی نبود حال از دولت سربانک جهانی و عبور از سر زمین اروپایی وعضو دراین دنیای لبریز از ثروت وخواسته ها هرکدام برای خود سروری شده اند اما هنوز همان بودند که هستند / بیکار / لش ولگرد وباری به هرجهت  واین زنانند که زحمت میکشند وخوراک مردانرا میدهند وسپس به دست انها کشته میشوند.
ایا این اقایان میدانند که این ملت نیز براد رخوانده همان ملت اریایی وبزرگ  ایران است وهمیشه چشم به دست دیگری داشته ودر زیر لوای دین ومذهب  خوار وخفیف وبدبخت شده وهرچه داشته ونداشته به درون غار بزرگ کلیسا فرستاه است ؟/
نه کلیسا ونه مسجد هیچکاه سیر نخواهند شد  وبرای تحمیق کردن مردم داستانهایی دارند که هر کودکی را بخنده وا میدارد .
را حت میدزدند قبلا روی دریاها دزدی میکردند امروز  درخشکی فرقی نمیکند  راهزنی  اشکال محتلفی دارد وا زهمه مهمتر کم سوادی وبیشعوری آنها بر کشورهای افریقایی طعنه میزند  هجوم پناهندگان ومخلوط شدن فرهنگ ها و بی نظمی  بی اعتقادی را نیز به ارمغان آورده است  آنها سالها درون یک قوطی دربسته بودند حال هوای تازه ای به مشامشان خورده باید جبران مافات کنند ونمیدانند که سر زمین بزرگ وکشور بزرگ نیاز به مردان وزنان بزرگ دارد نه به کارخانه جات وواردات انبوه  نه محل تعارفات وملاقاتهای پنهانی   نه محل بلندترین ساختمانها آنها هنوز کتابخانه هایشان کامل نیست ودردست هیچ یک کتابی دیده نمیشود غیر از کتابخانه های نمایشی درون اطاق پذیرایی انها ! .
سر زمین بزرگ جایی نیست که دران واردات زیاد وکارگاهای نصب   تکه های وارداتی باشد  وتجارت وکسب وتعداد زنان ومردان وبه رخ کشیدن ثروتها به مردم ناتوان - بلکه سر زمین بزرگ جایی است که قویترین نسلها درآنجا ساکنند .
جایی که یادگار مردان وزنان دلیر وگذشتگانشان مدفون است . امروز قدرت خارجی بر قدرت داخلی این سر زمینها  بیشتر است  وحفظ حقوق فردی ارزوی هر انسانی است اما این حق وحقوق کم کم دارد از بین میرود حرف زدن ممنوع   اطاعت از وجدان که یک نکته گم شده است وجدانی دربین نیست .
قرنها از روی این سر زمین گذشته و همچنان خاموش نشسته ویرانی همه جارا فرا گرفته وثروت دریکجا جمع شده است دریک محل  در پناه دولت مقتدر فدرال وکلیسا  زبان را باید نکاه داشت وآرزوهارا باید پنهان کرد . 
سر زمین بزرگ جایی است که تن مادران سالم وروح پدران پاکیزه است  .
حال آقایان خواهند آمد وپذیرایی خواهند شد وخواهند رفت اما ممکن نیست بتوانند نقاب از چهره مردان این سر زمین بردارند این نقاب همیشه بر صورت آنها جای دارد بخصوص درایام عزاداری وبه سوگ نشستن در مرگ آن مردی که تنها با یک تکه پارچه زیست وبا یک تکه پارچه بر صلیب رفت امروز تاجهای از طلای  ناب بر سر مجسمه های بیجان خود نمایی میکنند ولباسهای ابریشمی وفاخر با مروارید اصل  وگنجینه های مملو از طلا ونقره درزیر زمینها پنهانند  ومردم بیکار در گوشه بارها با جامهای شراب وتخته نرد ودومینو وورق وباز ی های کامپیوتری مشغولند وزنان برای نان جان میکنند . پایان 
ثریا ایرانمنش / اسپانیا /28 ژاویه 2020 / برابر 8 بهمن ماه 1398 خورشیدی "8"